در اوايل قرن هجدهم به مقدار فراواني صبغة ديني بر كتابهايشان دادند . با حدوث انقالب صنعتي و توليد انبوه ، برخي عاملان اقتصاد.

Download Report

Transcript در اوايل قرن هجدهم به مقدار فراواني صبغة ديني بر كتابهايشان دادند . با حدوث انقالب صنعتي و توليد انبوه ، برخي عاملان اقتصاد.

‫در اوايل قرن هجدهم به مقدار فراواني صبغة ديني‬
‫بر كتابهايشان دادند‪.‬‬
‫با حدوث انقالب صنعتي و توليد انبوه‪ ،‬برخي عاملان اقتصاد شروع‬
‫كردند‪.‬‬
‫به‬
‫در رابطه با اسالم و طرح اين سوال كه آيا اسالم داراي نظام اقتصادي‬
‫مخصوص به خود مي باشد‪،‬اختالف نظرهاي فراواني وجود دارد‪ .‬برخي اقتصاد‬
‫اسالمي را همان احكام و قوانين اقتصادياي ميدانند كه در كتب فقهي چون‬
‫"مضاربه"‪" ،‬مساقات"‪" ،‬مزارعه"‪""،‬اجاره" و "جعاله”و‪ ...‬وجود دارد و برخي چون‬
‫"آيت ا‪ ...‬سيد محمد باقر صدر"؛ معتقدند اسالم داراي مذهب و مكتب‬
‫اقتصادي نيز هست و برخي ديگر ميگويند اسالم علم اقتصاد نيز دارد‪ .‬بعض ي‬
‫هم به طور كلي منكر اقتصاد اسالمي شده و ميگويند اسالم تنها اهداف و‬
‫ارزشهاي كلي را ارائه كرده است و احكام و قوانين موجود در حوزة اقتصاد‬
‫مخصوص صدر اسالم بوده و جزء احكام ثابت و جهان شمول اسالم نيست‪.‬‬
‫نظام اقتصادي نيز يكي از زير نظامهاي نظام اجتماعي است‪ .‬واژة‬
‫«اقتصادي» اشاره به‬
‫انجام‬
‫ميگيرد‪ .‬اهداف كالن نظام اقتصادي ميتواند‬
‫و اموري از اين‬
‫قبيل باشد‪ .‬البته تفسير و رتبهبندي اين اهداف در نظامهاي مختلف‬
‫بر اساس مباني اعتقادي و ارزش ي آن متفاوت است‪.‬‬
‫‪5‬‬
‫مفهو ‌م نظا ‌م اقتصادي‌‬
‫ميتوان نظام اقتصادي را چنين تعريف نمود‪:‬‬
‫«‬
‫بي ترديد دين اسالم جهان بيني و ارزشهاي خاص ي را معرفي‬
‫و به‬
‫كرده است كه با‬
‫صورت منطقي ميتوان اثبات كرد كه آن جهانبيني و ارزشها‬
‫مستلزم اهداف خاص ي هستند كه در منابع اسالمي (قرآن و‬
‫احاديث) به آنها تصريح شده است‪.‬‬
‫بنا بر اين‪ ،‬مباني اعتقادي‪ ،‬ارزش ي و اهداف نظام‬
‫اقتصادي اسالم در منابع ديني بيان شده است‪.‬‬
‫از سه طريق ميتوان اين نكته را اثبات كرد كه اسالم داراي نظام اقتصادي ثابت‬
‫و جهان شمول بوده و الگوهاي رفتاري ثابت و جهان شمول را ارائه كرده است‪.‬‬
‫الف ‪ -‬دليل كالمي‬
‫اين دليل بر مقدمات سهگانه زير استوار است‪:‬‬
‫‪ -1‬مفهوم سعادت انسان و جامعه از ديدگاه اسالم‬
‫از ديدگاه فايدهگرايان كه افكار آنها زيربناي مكتب سرمايهداري است‪ ،‬انساني‬
‫سعادتمند است كه لذتهاي مادي و دنيوي او بيشينه و دردها و رنجهاي او‬
‫كمينه باشد‪ .‬لذا‬
‫است كه به صورت‬
‫بيترديد يكي از گرايشهاي فطري انسان‪،‬‬
‫تكويني در نهاد وي گنجانده شده است‪ .‬ماهيت سعادت انسان نيز چيزي جز «لذت بيشتر و رنج‬
‫كمتر» نيست‪.‬‬
‫اشتباه‬
‫در حالي كه بر اساس جهانبيني اسالمي‪ ،‬لذتها و رنجهاي دنيوي از جهت كميت و‬
‫ُ‬
‫كيفيت با لذتها و رنجهاي اخروي قابل قياس نيست‬
‫‪ .‬از ديدگاه اسالم‪ ،‬انساني‬
‫سعادتمند است كه سر جمع لذتهاي دنيوي و اخروياش بيشينه گردد و چون لذتهاي‬
‫اخروي از لذتهاي دنيوي برتر است بر آن ترجيح دارد‪ .‬بنابراين لذات دنيوي چنانچه به لذات‬
‫ُ‬
‫اخروي انسان آسيب وارد نكند‪ ،‬مجاز شمرده ميشود و ميتواند در سعادت انسان تأثير مثبت‬
‫داشته باشد‪..‬‬
‫ انسان در جهانبيني اسالم‬‫هدف از آفرينش انسان و بعثت انبيا تزكيه و تعليم انسانها حركت‬
‫دادن آنها به سوي سعادت دنيا و آخرت است‪ .‬انسان در نگرش اسالمي‬
‫موجودي دو ُبعدي و متشكل از جسم و روح است‪(.‬سوره حجر‪،‬آيات ‪ 28‬و ‪)29‬‬
‫نظام علت و معلول در جهانبيني اسالم‬
‫است‪(.‬سوره ملك‪،‬آيات ‪ 3‬و ‪)4‬‬
‫از ديدگاه اسالم جهان داراي‬
‫در مباني فلسفي نظام سرمايهداري نيز نظام طبيعي پذيرفته شده است ولي ميان اين دو‬
‫ديدگاه دو تفاوت عمده وجود دارد‪:‬‬
‫‪ -1‬بر اساس‬
‫‪ ،‬در حالي كه‬
‫ً َّ َ َ َ ُ َ‬
‫َ‬
‫‪« (.‬ا ِِن رٍّبي علي ك ٍّل ش ٍّيء ح ِفيظ» سوره هود‪،‬آية ‪ )57‬و‬
‫ُ َ ً َ ً َّ ُ َ َ ُّ َ‬
‫الق ُّي ُ‬
‫وم»(سوره بقره‪ ،‬آية ‪)255‬‬
‫«هللا ال ا ِِله ا ِِال هو الحي‬
‫نتيجه اين تفاوت آن است كه بر اساس سرمایه داری‬
‫‪ ،‬ولي بر اساس ديدگاه قرآن‪،‬‬
‫ًا ِِ َبراه َ‬
‫يم» سوره انبيأ ‪ ،‬آية ‪)69‬‬
‫ِ‬
‫ُ َ َ َ ُ ُ َ ً َ َ َ ً ََ‬
‫‪ (.‬قلنا يانار كو ِني بردا وسالما علي‬
‫‪-2‬‬
‫‪.‬‬
‫كريم نيز به اين گونه عوامل تصريح مينمايد‪:‬‬
‫آن‬
‫قر‬
‫َ‬
‫َ‬
‫َ َّ َ َ‬
‫َ‬
‫ََ‬
‫َ‬
‫َََ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ُ‬
‫َ‬
‫َّ‬
‫ُ‬
‫َّ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ات ِمن الس ِمأ واَر ِ (سوره اعراف‪،‬آيه ‪)96‬‬
‫ولو أن أهل القري آمنوا واتقوا لفتحنا عل ِيهم برك ٍّ‬
‫گر اهل شهرها و آباديها ايمان ميآوردند و تقوا پيشه ميكردند بركات آسمان و زمين را بر‬
‫آنها ميگشوديم‪.‬‬
‫َ ُ َ َ َ‬
‫َ َ َ َّ َّ َ َ َ َ ُ َ َ ً َ َ ُ‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫ر‬
‫ز‬
‫ومن يت ِق الله يجعل له مخرجا وير قه ِمن حيث ال يحت ِسب(سو ه طالق‪،‬آيه ‪2‬و ‪)3‬‬
‫و هر كس تقواي الهي پيشه كند‪ ،‬خداوند راه نجاتي براي او فراهم ميكند و او را از جايي كه‬
‫گمان ندارد روزي ميدهد‪.‬‬
‫بر اساس اين مقدمات‪ ،‬از سويي سعادت انسان در «بيشينه كردن‬
‫ُ‬
‫لذتهاي دنيوي و اخروي با تقدم لذتهاي اخروي» است و از سوي ديگر‪،‬‬
‫انسان داراي دو ُبعد مادي و مجرد است و رفتارهاي او در هر دو ُبعد اثر ميگذارد‬
‫و از سوي سوم‪ ،‬انسان در جهاني زندگي ميكند كه دو نظام علت و معلولي مجرد و‬
‫مادي بر آن حاكم است و پديدههاي طبيعي چون خشكسالي و اجتماعي چون‬
‫فقر‪ ،‬داراي علل مادي و مجردند‪.‬‬
‫از رواياتي كه بر جامعيت شريعت اسالم داللت دارند و بررس ي احكام و‬
‫قوانين آن معلوم ميشود كه شريعت اسالم چنين نظامي را ارائه كرده است‪.‬‬
‫ثبات شريعت به مفهوم رهبري تغييرات است به سمت اهداف‪ ،‬همراه با‬
‫انعطافپذيري نسبت به برخي تغييرات كه با مباني ارزش ي و اهداف و قواعد عامه‬
‫منافات ندارد‪.‬‬
‫ي‬
‫ويژگيهاي نظام اقتصادي سرمايه دار ‌‬
‫آزادي اقتصادي يكي از مباحث اصلي در ادبيات اقتصادي است كه همچنان‬
‫اهميت خود را در مباحث اقتصادي حفظ كرده است‪ .‬نظام اقتصاد ليبرال ‪-‬‬
‫سرمايهداري از آغاز پيدايش خود‪ ،‬از آزادي اقتصادي سخن گفته است و آن را از‬
‫اصول اساس ي اين نظام معرفي كرده است‪.‬‬
‫مكاتب گوناگون اقتصادي براساس اصول فكري و مباني خاص خود به تعريف‬
‫«آزادي اقتصادي» پرداختهاند‪.‬‬
‫مداخله دولت در اقتصاد نظام سرمایه داری‬
‫مهمترین عواملی که مداخله دولت را در فعالیتهای اقتصادی ایجاب کرد چهار عامل است‪:‬‬
‫که نارضایتی عمومی ‪،‬اعتصابات و تظاهرات را به همراه داشت و ریشه‬
‫آن در شرایط نامطلوب اقتصادی بود‪.‬‬
‫که برخالف گذشته دیگر به مفهوم قحطی و خشکسالی نبود بلکه به‬
‫رغم تولید انبوه ‪ ،‬به سببب پایين آمدن در آمد اکثریت مردم امکان فروش تولیدات وجود‬
‫نداشت‪ .‬عالوه براین بحرانهای اقتصادی جهانی و دیرپا نيز در کنار بحرانهای ادواری به وجود‬
‫آمد‪.‬‬
‫برای مقابله با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و ناتوان بودن آن‬
‫از ایجاد تعادل اقتصادی‪.‬‬
‫که در هر حال‪،‬دخالت بیشتر دولت را در فعالیتهای اقتصادی موجب می‬
‫شود و رهبری اقتصادی دولت را بخصوص در زمینه تخصیص منابع بازرگانی خارجی و سیستم‬
‫جيره بندی به وجود می آورد‪.‬‬
‫مداخله دولت در نظام اقتصاد اسالمی‬
‫در نظام اقتصاد اسالم مداخله دولت در فعالیتهای اقتصادی به‬
‫‪.‬به این ترتیب اگر امر مباحی را در دولت اسالمی به عنوان دستور ثانویه ممنوع کند ‪،‬آن‬
‫امر مباح حرام اعالم می شود و در صورتی که انجام آن را توصیه کند واجب می شود‪.‬بر همين‬
‫اساس از زمان پیامبر اسالم (ص) با دو دسته از احکام و قوانين روبروییم‪:‬‬
‫این دو دسته از قوانين مکمل یکدیگر بوده و وجود آنها برای نظام اقتصاد اسالم‬
‫ضروری است‪ .‬احکام ثابت که جنبه ایستایی نظام را تشکیل می دهد ‪،‬ماهیت‬
‫نظام را حفظ می کند‪ .‬بدون احکام و قوانين ثابت و الیتغير و تنها با اتکای به‬
‫آزادی نظر قانونی دولت ‪،‬امکان دارد نظامهای اقتصادی کامال متضادی بوسیله‬
‫دولت طراحی و همه نيز با عنوان اقتصاد اسالم معرفی شوند‪ .‬وجود این احکام‬
‫ثابت موجب می شود که اصول نظام اقتصاد اسالم و چارچوب آن محفوظ‬
‫بماند‪.‬‬
‫احکام متغير نيز جنبه پویایی نظام را تشکیل می دهد‪ .‬به کمک این قوانين و‬
‫براساس اصل آزادی نظر قانونی ‪،‬دولت می تواند با توجه به احکام ثابت برای‬
‫حفظ منافع عمومی و مقابله با شرایط و مسائل جدید تصمیم گيری کند‪.‬بدون‬
‫احکام متغير و آزادی نظر قانونی دولت‪،‬توان مقابله با مشکالت و مسائل جدید‬
‫اقتصادی را نخواهد داشت‪.‬‬
‫از مجموعه احکام و مقررات در خصوص آزادیهای اقتصادی نتیجه می شود‪:‬‬
‫آزادی اقتصادی در نظام اقتصاد اسالم نامحدود نیست‪،‬بلکه برخالف نظام اقتصاد سرمایه داری محدود است‪.‬‬
‫محدودیتهای آزادی اقتصادی در نظام اقتصاد اسالم مانند نظام سرمایه داری مقرراتی در پی فشار و تحت تاثير‬
‫شرایط ویژه شکل نگرفته و از همان ابتدا بر مبنای جهان بینی اسالم و مقررات در زمینه های مختلف وجود‬
‫داشته است‪.‬‬
‫آميزش احکام و دستورهای اقتصادی اسالم با اعتقاد درونی افراد موجب شده است که محدودیتهای آزادی فردی‬
‫به صورت تحمیل و فشار احساس نشود و تاثير منفی در ساختار انگيزش ی نداشته باشد‪،‬بلکه زمینه اقدامات مفید‬
‫و گسترده ای را مانند وقف ‪،‬انفاق و احسان فراهم سازد و مانع بروز تضاد طبقاتی شود‪.‬‬
‫شناختن وجود حقیقی برای جامعه موجب نشده است که مانند نظام سوسیالیستی آزادی اقتصادی افراد سلب‬
‫شود ‪،‬زیرا در اسالم برخالف این نظام اعتقاد به اضمحالل فرد در جامعه وجود ندارد‪.‬‬
‫در نتیجه نمیتوان محدودیت آزادی های اقتصادی در نظام اسالم را محصول ترکیب یافته ای از دو نظام اقتصاد‬
‫سرمایه داری و سوسیالیستی به حساب آورد‪.‬‬
‫ما اين دالئل را در سه دليل زير خالصه كرده و پس از تبيين آنها به بررس ي و نقد هر يك‬
‫ميپردازيم‪:‬‬
‫دليل‌ اول‌‪ :‬افراد بطور طبيعي‌ (طبيعت‌ اوليه‌ انسانها) دنبال‌ حداكثر كردن‌ نف ‌ع و سود‬
‫شخص ي‌ مي‌باشند و تأمين‌ منافع‌ افراد‪ ،‬به‌ معناي‌ تأمين‌ مصالح‌ جامعه‌ است‌ و از آنجا كه‌‬
‫آزادي‌ مطلق‌ اقتصادي‌ با طبيعت‌ اوليه‌ انسانها سازگار است‌ محدوديت‌ آن‪ ،‬مانع‌ تحقق‌‬
‫منافع‌ جامعه‌ است‪.‬‬
‫مهمترين عامل محرك فعاليتهاي اقتصادي‪ ،‬نفع شخص ي است‪.‬‬
‫«اگر افراد در كسب نفع شخص ي آزاد گذاشته شوند و هر فرد بتواند بدون مانع‪ ،‬نفع شخص ي‬
‫خود را تأمين كند‪ ،‬آنگاه منافع اجتماع هم به بهترين شكل حاصل خواهد شد زيرا اجتماع‪،‬‬
‫چيزي جز مجموع افراد تشكيل دهندة آن نيست‪ .‬بنابراين‪ ،‬منافع فرد و اجتماع‪ ،‬هماهنگ و‬
‫همسوست‪ .‬برخورد نيروها و منافع افراد در بازار رقابتي موجب ايجاد هماهنگي اقتصادي و‬
‫ايجاد تعادل ميشود‪ .‬اين همان دست نامرئي است كه به اعتقاد اسميت بازار را تنظيم ميكند‬
‫و به كمك مكانيسم قيمتها آن را به سوي تعادل ميكشاند‪».‬‬
‫در اين راستا كساني همچون استوارت ميل با اتكا به منافع شخص ي‪ ،‬تعار‬
‫منافع افراد را با يكديگر صوري ميداند و معتقد است كه در ورأ آنها هماهنگي‬
‫واقعي وجود دارد‪ .‬وي ضمن مخالفت با محدود كردن آزادیهاي فردي‪ ،‬در سه‬
‫دليل براي مخالفت با مداخله دولت در فعاليتهاي اقتصادي ارائه ميكند‬
‫ايي» ميل‪ ،‬نه فقط ملهم از در نظر گرفتن حقوق فرد است بلكه همچنين‬
‫«فردگر ِ‬
‫بر اين باور استوار است كه پديد آورندگان پيشرفت اجتماعي‪ ،‬نه گروهها و‬
‫اجتماعات كه افرادند‪:‬‬
‫«ابتكار كليه چيزهاي بديع و خردمندانه بدست افراد انجام گرفته و بايد بگيرد و‬
‫ً‬
‫عموما براي نخستين بار يكنفر اين كار را انجام داده است‪.‬‬
‫‪:‬از منظر اسالم‪« ،‬سودطلبي» بعنوان يك انگيزه مهم در تالش مسلمانان‪،‬‬
‫مورد تأييد قرار گرفته و آن را بعنوان يك سنت الهي در آفرينش انسان‬
‫پذيرفته بطوريكه «حب ذات»‪ ،‬انگيزه قوي و موثري در فعاليتها و‬
‫اقدامات گوناگون اقتصادي او معرفي شده است و براي حل مشكل‬
‫تعار بين منافع شخص ي و اجتماعي‪ ،‬تفسير گستردهاي از «سود»‪،‬‬
‫ارائه داده‪ ،‬بطوري كه ديگر محدود به لذت شخص ي و امور مادي‬
‫نبوده و شامل امور معنوي و انگيزههايي كه او را به آخرت پيوند‬
‫ميدهند‪ ،‬نيز ميشود‪.‬‬
‫قرآن در بيان ويژگيهاي انسان ميفرمايد‪ :‬انسان به حسب طبع اوليه تا جايي كه خود را نيازمند‬
‫احساس كند گاهي به مصالح ديگران هم فكر ميكند ولي اگر خود را بينياز ببيند‪ ،‬طغيان و‬
‫سركش ي ميكند «كال ان االنسان ليطغي ان راه استغني» (سوره علق‪،‬آيات‪ 6‬و‪ )7‬يعني انسان‬
‫تربيت نشده‪ ،‬انسان قبل از فراگيري تعليمات الهي و عمل به آنها‪ ،‬اينچنين است ولي با ديدي‬
‫پسيني‪ ،‬اسالم با تعليم و تربيت انسانها و تفهيم آنها مبني بر عدم حصر منافع در منافع مادي‬
‫و دنيوي‪ ،‬منافع اجتماعي را بعنوان يك قيد الزامي و باور ديني براي منافع شخص ي مسلمانان‬
‫قرار داده و با ارائه معناي وسيعي از «سود» كه شامل امور معنوي نيز ميشود‪ ،‬انسان‬
‫اقتصادي اسالم را چنان تربيت نموده كه براساس آن‪ ،‬گاه از منافع مسلم شخص ياش به نفع‬
‫ديگران چشمپوش ي ميكند و اين عليالقاعده‪ ،‬صفت هر مسلمان عادي و نرمال است‪ ،‬گر چه‬
‫عدهاي از منافع عمومي غافلند‪ .‬چنانكه در نقطه مقابل‪ ،‬عدهاي با تقديم مال و حتي جان عزيز‬
‫خود‪ ،‬آگاهانه خود را فداي اسالم و منافع مسلمانان ميكنند‪.‬‬
‫«شهيد صدر» در رد نظريه همسويي منافع افراد و جامعه مينويسد‪:‬‬
‫«اگر فر كنيم و بپذيريم كه انگيزههاي شخص ي به تنهايي مصالح‬
‫عموم جامعه را تضمين كنند‪ ،‬آيا اين نظريه ميتواند درباره مصالح‬
‫جوامع مختلف مطرح باشد؟ بطوري كه با تأمين مصالح جامعه‬
‫سرمايهداري‪ ،‬مصالح ساير جوامع انساني نيز تأمين شود؟ وقتي نظام‬
‫اقتصاد سرمايهداري بدور از هر تقيد اخالقي‪ ،‬تنها به منافع خود‬
‫ميانديشد‪ ،‬چه چيز مانع از اين ميشود كه براي رسيدن به اميال خود‬
‫و رفع نيازهايش‪ ،‬جوامع ديگر را غارت نكرده و به نفع خود به زنجير‬
‫كشاند‪.‬‬
‫ل دوم‪ :‬آزادي‌ اقتصادي‌ با ايجاد انگيزه‌ فردي‌ و رقابت‌ آزاد‪ ،‬رشد توليد و‬
‫دلي ‌‬
‫ن نظام‌ اقتصاد‬
‫رفاه‌ جامعه‌ را بارمغان‌ مي‌آورد‪ .‬آزادي‌ اقتصادي‪ ،‬نه‌ تنها همچو ‌‬
‫سوسياليستي‌ انگيزه‌هاي‌ فردي‌ را در عرصه‌هاي‌ مختلف‌ اقتصادي‌ از بين‌‬
‫نمي‌برد بلكه‌ با ارج‌ نهادن‌ به‌ آنها بر بالندگي‌ تالش‌ انسانها و رقابت‌ آزاد آنها در‬
‫كسب‌ حداكثر سود با كمترين‌ هزينه‌ تأكيد مي‌ورزد‪ .‬نتيجه‌ چنين‌ فرآيندي‪،‬‬
‫افزايش‌ كيفي‌ و كمي‌ توليد و كاهش‌ سطح‌ قيمتها بدنبال‌ فزوني‌ توليد و در‬
‫نتيجه‌ افزايش‌ رفاه‌ عمومي‌ است‪.‬‬
‫اسميت‪ ،‬آزادي رقابت را نتيجه منطقي اصل آزادي طبيعي ميدانست‪:‬‬
‫ً‬
‫«هر فرد مادامي كه قوانين عدالت را نقض كند‪ ،‬كامال آزاد است تا منافع خويش‬
‫را به روش خويش دنبال كند و صنعت و سرمايهاش را به رقابت يا صنعت و‬
‫سرمايه هر فرد ديگر با مجموعهاي از افراد ديگر وارد كند‪.‬‬
‫اسميت تأكيد دارد كه كار براي منافع اجتماعي‪ ،‬غيرمفيد است‪ .‬البته از فضايي سخن ميگويد‬
‫كه ضوابط حقوقي‪ ،‬اخالقي و اجتماعي آن نسبت به عملكرد سيستم آزادي طبيعي سازگار باشد‪.‬‬
‫كه تنها در چنين شرايط و فضاي سازگاري است كه نظريات خود را داراي كاربردي مطلوب‬
‫ميداند‬
‫‪ ،‬انسان‪ ،‬اعم از مصرفكننده يا توليدكننده‪ ،‬از هر نوع قيد و‬
‫در‬
‫محدوديتي آزاد ميباشد و فقط مقيد به ضوابط و قواعدي است كه او را به خداوند‬
‫ميپيوندد‪ .‬انسان اقتصادي اسالم‪ ،‬داراي اين آزادي است كه درآمد حاصل از عرضه منابع‬
‫توليدي خوبش كه بصورت فرد و يا اجاره و يا سود بدست ميآورد و يا ساير درآمدها و ثروتي‬
‫را كه دارد‪ ،‬بعد از آنكه حقوق شرعي آن را پرداخت صرف كليه مواردي كه بنظر او الزم و يا‬
‫ضروري است و يا به نوعي موجب ايجاد مطلوبيت براي او ميشود بنمايد ودر اين ارتباط‪ ،‬هيچ‬
‫ً‬
‫محدوديتي كه مخل آزادي او باشد جز محدوديتهاي شرعي و اخالقي و احيانا محدوديتهايي كه‬
‫حاكم اسالمي بنا به مصالح عمومي‪ ،‬وضع ميكند‪ ،‬متصور نيست‪.‬‬
‫بديهي است انسان مومن كه در فضايي از انديشه و قلمرو ديني‪ ،‬زندگي‬
‫خود را سامان ميدهد و به اصل وحدت و يكپارچگي هستي و همچين‬
‫مسئوليت متقابل موجودات‪ ،‬ايمان دارد‪ ،‬مصاديق هزينه خويش را‬
‫ناسازگار با باورها و عقايد خود گزينش نمينمايد و لذا در عين آزادگي و‬
‫حريت‪ ،‬نحوة هزينة درآمدهايش جهت دارو در راستاي تحقق آرمانها و‬
‫انديشههاي دينياش خواهد بود‪.‬‬
‫شايد به عنوان نتيجه گيري دو نقل از دو دانشمند و متفكر غربي و شرقي در نقد نظام سرمايده‬
‫داري‪ ،‬بتواند گوياي مطلب باشد‪ ".‬آنتوني آربالستر" مي نويسد‪« :‬ارزشهاي ليبرالي كه بر اثر‬
‫ستايشهاي دروغين رسانههاي جهان ثروتمند از رونق افتاده است امروزه جهان غني را كسل و‬
‫دنياي فقير را بيزار ميكند‪».‬‬
‫واينجاست كه شهيد سيدمحمدباقر صدر بعنوان خطاي اساس ي نظرية «آزادي اقتصادي» در‬
‫نظام سرمايهداري ميگويد‪:‬‬
‫«گر چه در اثر رقابت آزاد‪ ،‬توليد كاال با حداقل هزينه انجام ميشود و افزايش توليد و رشد‬
‫كيفي و كمي آن را بدنبال دارد ولي نميتواند ثابت كند كه آسايش و سعادت را براي جامعه‬
‫بارمغان آورده است‪ .‬نظام اقتصاد سرمايهداري‪ ،‬عاجزتر از آنست كه لياقت توزيعي داشته‬
‫باشد كه رفاه جامعه را تضمين كند‪».‬‬
‫نظام اقتصادي اسالم و سرمايه داري‪،‬در جهان بيني و اهداف با يكديگر مغاير بوده و گر چه در‬
‫برخي روش هاي داراي مشاهبتهايي هستند‪،‬اما به علت سر چشمه گرفتن از دو مبناي متفاوت‬
‫در نظام انديشه خود‪ ،‬نمي تواندد بر يكديگر منطبق شوند‪.‬‬