فصل دوم حسابداری ملی پیدایش اقتصاد کالن : به طور کلی دراقتصاد کالن دومکتب عمده مطرح می باشد : -1 مکتب کالسیک -2 مکتب کینزین -1 مکتب کالسیک : اقتصاددانان کالسیک مانند.

Download Report

Transcript فصل دوم حسابداری ملی پیدایش اقتصاد کالن : به طور کلی دراقتصاد کالن دومکتب عمده مطرح می باشد : -1 مکتب کالسیک -2 مکتب کینزین -1 مکتب کالسیک : اقتصاددانان کالسیک مانند.

‫فصل دوم‬
‫حسابداری ملی‬
‫پیدایش اقتصاد کالن‪:‬‬
‫به طور کلی دراقتصاد کالن دومکتب عمده مطرح می باشد‪:‬‬
‫‪-1‬مکتب کالسیک‬
‫‪-2‬مکتب کینزین‬
‫‪-1‬مکتب کالسیک‪:‬‬
‫اقتصاددانان کالسیک مانند آدام اسمیت‪،‬ژان باتیست سی‪،‬جان‬
‫استوارت میل اعتقاد داشتند در اقتصاد تعادل همواره برقرار است‬
‫و بازار با عملکرد آزادانه خود می تواند منابع کمیاب جامعه را به‬
‫طور کارامد یعنی به گونه ای که بیشترین منابع برای جامعه‬
‫بدست آید تخصیص دهد در نتیجه اعتقادی به مداخله دولت‬
‫در اقتصاد نداشتند‪.‬‬
‫آدام اسمیت با نوشتن کتاب ثروت ملل در‪1776‬نظریه دست‬
‫نامرئی را مطرح کرد‪.‬بر اساس این عقیده چنانچه تک تک افراد‬
‫جامعه به دنبال بیشینه نمودن منافع خویش باشند یک دست‬
‫نامرئی این فعالیتها را به گونه ای تنظیم خواهد نمود که بیشترین‬
‫منافع برای جامعه نیز بدست آید‪.‬‬
‫ژان باتیست سی با بیان قانون بازارها ی سی معتقد بود عرضه‬
‫به وجود آورنده تقاضای خود است زیرا هنگام تولید و عرضه بنگاه‬
‫باید سهم عوامل تولید از درآمدهای بوجود آمده را ادا کند‪.‬به این‬
‫ترتیب این عوامل صاحب درآمدشده وخودبه خودبه تقاضای کاالها‬
‫و خدمات می پردازد‪.‬‬
‫نتیجه این اندیشه ها آن بود که اجازه دهیم در اقتصاد‪،‬بازارها به‬
‫طور آزادانه عمل نمایند و تعادل در اشتغال کامل همواره برقرار‬
‫است‪.‬‬
‫‪-2‬مکتب کینزین‪:‬‬
‫نظریات کالسیک ها تا دهه ‪ 1929‬و اوایل دهه ‪ 1930‬نظریات مسلط‬
‫در اقتصاد بود اما در این سالها با به وجود آمدن بحران بزرگ درغرب‬
‫و از بین نرفتن آن صحت این تفکرات مورد تردید قرار گرفت‪.‬در این‬
‫وضعیت اقتصاددان شهیر انگلیسی جان مینارد کینز نظریات خود را بیان‬
‫کرد‪ .‬به عقیده کینز برعکس کالسیک ها عدم تعادل پدیده ذاتی در‬
‫اقتصاد است وتعادل پدیده ای کامال اتفاقی است‪.‬قیمتها ودستمزدها به‬
‫سمت پایین انعطاف پذیر نیستند و در نتیجه بازار لزوما کارامد نیست و‬
‫دولت باید در مواقع لزوم برای ازبین بردن عدم تعادلها در اقتصاد دخالت‬
‫کندومی دانیم که برای سیاستگذاری کردن درسطح کالن تئوری هایی‬
‫مطرح گردید که به عنوان اقتصاد کالن شناسایی می شود‪.‬‬
‫به عقیده کینز بر عکس کالسیک ها عدم تعادل پدیده ذاتی در‬
‫اقتصاداست و تعادل پدیده ای کامال اتفاقی است‪.‬قیمتها و دستمزدها‬
‫به سمت پایین انعطاف پذیر نیستند و در نتیجه بازار لزوما کارامد‬
‫نیستو دولت باید در مواقع لزوم برای ازبین بردن عدم تعادل ها در‬
‫اقتصاد دخالت کند ومی دانیم که برای سیاستگذاری کردن درسطح‬
‫کالن تئوری هایی مطرح گردیدکه به عنوان اقتصادکالن شناسایی‬
‫می شود‪.‬‬
‫حسابداری ملی‪:‬‬
‫پس ازآنکه از ماهیت مباحث اقتصاد کالن آگاه گردیم‪.‬به دنبال آنیم‬
‫که متغییرهای اقتصاد کالن رامورد سنجش واندازه گیری قراردهیم‬
‫سنجش و اندازه گیری متغییرهای اقتصاد کالن به حسابداری ملی‬
‫موسوم می باشد‪ .‬بیش ازآنکه آدام اسمیت کتاب ثروت ملل را به‬
‫رشته تحریر درآورد تصور عمومی بر آن بود که ثروت یک کشور‬
‫براساس میزان طال و جواهرات موجود در آن سنجیده می شود‪.‬‬
‫بنابراین درچنین جامعه ای اشراف و نظامیان دارای جایگاه بوده و‬
‫مورد توجه قرار می گرفتند‪.‬دراین وضعیت کشورها سعی میکردند به‬
‫هرترتیبی شده میزان طال وجواهرات خودرا افزایش دهند که این‬
‫مکتب به مکتب سوداگری موسوم بود‪.‬‬
‫آدام اسمیت برخالف این تفکرات مطرح نمودکه ثروت یک کشورباید‬
‫بر اساس میزان توانایی کشور برای تولید کاالها و خدمات مورد نیاز‬
‫عموم مردم سنجیده شود‪.‬بادیدگاه آدام اسمیت درجامعه کارآفرینان‬
‫(آنتروپرونرها) اهمیت می یافتند وخود به خودبرای سنجش کشور باید‬
‫میزان تولید سنجیده می شد‪.‬‬
‫بدین ترتیب تولید ملی به عنوان مهمترین متغییر اقتصاد کالن مطرح‬
‫دستمزد‪W‬‬
‫کار‬
‫گردید‪.‬‬
‫سود ‪π‬‬
‫سرمایه‬
‫عوامل تولید‬
‫زمین‬
‫پول‬
‫اجاره ‪J‬‬
‫بهره ‪R‬‬
Disposables Income
Y
‫درآمد قابل تصرف‬
Export
X
‫صادرات‬
Import
M
‫واردات‬
Consumption
C
‫مصرف‬
Saving
S
‫پس انداز‬
Investment
I
‫سرمایه گذاری‬
Tax
T
‫مالیات‬
Government
G
‫مخارج دولتی‬
‫بازار کاال و خدمات‬
‫مخارج‬
‫مصرف‬
‫دولت‬
‫دولت‬
‫خانوار‬
‫ارزش تولید‬
‫سرمایه گذاری‬
‫مالیات‬
‫پس انداز‬
‫بازار مالی‬
‫درآمد عوامل‬
‫تولید‬
‫بنگاه‬
‫پرداختی به‬
‫عوامل تولید‬
‫بازار عوامل تولید‬
‫نمودار جریان دوار تولید ‪ ،‬هزینه‪ ،‬درآمد‪ ،‬مصرف‬
‫می دانیم که برای محاسبه ارزش تولیدات بایستی ارزش بازاری‬
‫آنها را در نظر بگیریم‪ .‬چنانچه بخواهیم معامالت انجام شده در‬
‫یک اقتصاد را به طور خالصه و در یک نمای کلی نشان دهیم‬
‫نمودار فوق که به نوع نمودار جریان تولید‪،‬درآمد‪،‬هزینه‪،‬مصرف‬
‫موسوم است نشان دهنده این موضوع است‪.‬‬
‫بر اساس این نمودار می توانیم معادالت زیر را در مورد اقتصاد‬
‫کالن یک کشور بنویسیم‪:‬‬
‫‪Y+m=C+I+G+x‬‬
‫)‪Y=C+I+G+(x-m‬‬
‫خالص صادرات‬
‫درآمد قابل تصرف‪:‬‬
‫درآمدی است که در اختیار افراد جامعه قرار می گیرد و می تواند آن‬
‫را به مصرف رسانده یا پس انداز کند‪.‬‬
‫‪y d=S+C‬‬
‫)‪Y d=W+R+J+π+(B-T‬‬
‫کمکهای دولتی‬
‫ناخالص‬
‫خالص‬
‫داخلی‬
‫‪G‬‬
‫‪N‬‬
‫‪D‬‬
‫‪Gross‬‬
‫‪Net‬‬
‫‪Domestic‬‬
‫ملی‬
‫تولید‬
‫درآمد‬
‫‪N‬‬
‫‪P‬‬
‫‪I‬‬
‫‪National‬‬
‫‪Product‬‬
‫‪Income‬‬
‫تولید ناخالص داخل‬
‫‪GDP‬‬
‫‪GNP‬‬
‫‪NNP‬‬
‫‪GNI‬‬
‫‪NNI‬‬
‫تولید ناخالص ملی‬
‫تولید ناخالص ملی‬
‫درآمد ناخالص ملی‬
‫درآمد خالص ملی‬
‫مهمترین متغییر در اقتصاد کالن چیست؟چرا؟‬
‫مهمترین متغییر تولید ملی است ‪،‬زیرا می دانیم که یک جامعه از‬
‫نظر اقتصادی به دنبال رفاه و سعادت مادی می باشد و این رفاه و‬
‫سعادت مادی در نتیجه مصرف بیشتر حاصل می شود‪.‬مصرف بیشتر‬
‫زمانی حاصل می شود که تولید بیشتری اتفاق افتاده باشد ‪.‬‬
‫در بحث های آینده به این نکته خواهیم پرداخت ه نحوه توزیع و‬
‫تولید درآمد اتفاق افتاده نیز دارای اهمیت بسیار است‪.‬‬
‫روشهای محاسبه تولید ملی‪:‬‬
‫‪-1‬روش تولید(ارزش افزوده)‪:‬‬
‫درروش تولید به جمع ارزش تولیدات واقع شده درجامعه می پردازیم‬
‫‪-2‬روش هزینه‪:‬‬
‫در این روش هزینه های انجام شده برای خرید محصوالت تولیدی‬
‫جامعه را جمع می کنیم‪.‬‬
‫‪-3‬روش درآمد‪:‬‬
‫دراین روش می دانیم که ارزش درآمدهای بدست آمده توسط اقشار‬
‫مختلف برابرارزش تولیدات اتفاق افتاده درجامعه می باشدبنابراین به‬
‫جمع درآمدهای افراد جامعه می پردازیم‪.‬‬
‫‪-1‬روش تولید (ارزش افزوده)‪:‬‬
‫چنانچه اشاره شد دراین روش بایدبه محاسبه جمع ارزش‬
‫تولیدات جامعه بپردازیم‪.‬چنانچه ارزش تولیدات مختلف جامعه‬
‫رابه صورت جدول زیر با یکدیگر جمع کنیم به عددی خواهیم‬
‫رسید‪.‬‬
‫‪10000‬‬
‫گندم‬
‫آهن‬
‫‪20000‬‬
‫صندلی‬
‫‪12000‬‬
‫چوب‬
‫‪10000‬‬
‫آرد‬
‫‪12000‬‬
‫نان‬
‫‪15000‬‬
‫آیا این عدد معیار درستی از تولید ملی خواهد بود؟‬
‫خیر_ زیرا در محاسبه فوق ارزش برخی از کاالها در دل کاالهای‬
‫دیگر محاسبه مضاعف شده است‪.‬بنابراین عدد بدست آمده بسیار‬
‫گمراه کننده خواهد بود برای حل این مشکل دوراه پیش روداریم‬
‫اول آنکه فقط ارزش کاالها و خدمات نهایی را مالک محاسبه قرار‬
‫دهیم‪.‬دوم استفاده از ارزش افزوده می باشد‪.‬‬
‫کاالها و خدمات نهایی‪(Final Goods) :‬‬
‫منظور از کاالها و خدمات نهایی در اینجا کاالها و خدماتی است‬
‫که مصرف خانوار یا دولت می رسد یا برای سرمایه گذاری به کار‬
‫می رود و یا به کشورهای دیگر صادر می شود‪.‬‬
‫کاالها و خدمات واسطه ای‪:‬‬
‫این کاالها و خدمات توسط بنگاه ها خریداری می شود و در تولید‬
‫محصوالت دیگر به کار می رود‪ .‬معموال ارزش کاالها و خدمات‬
‫واسطه ای درارزش کاالی نهایی مستهلک می شود‪.‬به عنوان مثال‬
‫آرد یک کاالی واسطه ای برای تولید نان است‪.‬‬
‫ارزش افزوده )‪: (Value Add‬‬
‫منظور ازارزش افزوده در فرآیند تولیدی ارزشی است که به محصول‬
‫طی آن فرآیند اضافه می شود‪.‬‬
‫ارزش افزوده معموال به صورت به صورت زیر محاسبه‬
‫می کنند‪:‬‬
‫نهاده – ستاده = ارزش افزوده‬
‫‪Value add output input‬‬
‫راه دیگر برای محاسبه ارزش افزوده ‪:‬‬
‫جمع پرداختی به عوامل تولید را محاسبه نمائیم به عنوان مثال‬
‫برای محاسبه ارزش افزوده یک مدرسه دولتی مطمئنا نمی توان‬
‫از رابطه باال استفاده کرد‪.‬بنابراین از این روش بهره می گیریم یعنی‪:‬‬
‫‪W+R+ J+π‬‬
‫در عمل می دانیم برای محاسبه تولید ملی از طریق ارزش افزوده‬
‫کلیه فعالیتها را مورد توجه قرار می دهیم(نه فقط محصوالت نهایی)‬
‫وآنها را در بخشها وزیر بخشهای مختلف ازیکدیگر متمایز می کنیم‬
‫به عنوان مثال‪:‬‬
‫بخش کشاورزی‬
‫بخش خدمات‬
‫بخش صنعت‬
‫بخش نفت‪...‬‬
‫زیر بخش زراعت و باغداری‬
‫زیر بخش دامپروری و شیالت‬
‫زیر بخش جنگل و مراتعداری‬
‫زیر بخش بازرگانی‬
‫زیر بخش حمل و نقل‬
‫زیر بخش توریست و هتلداری‬
‫زیر بخش بهداشت و درمان‬
‫کارمزد احتسابی‪:‬‬
‫می دانیم که بانکها به مانده حسابهای دیداری سودی را پرداخت‬
‫نمی کنند درعوض دربرابرخدمات ارائه شده به حسابهای دیداری نیز‬
‫هزینه ای دریافت نمی نمایند و به طورتلویحی این دورابا یکدیگر‬
‫معادل در نظر می گیرند‪.‬منظور از حسابهای دیداری حسابهایی است‬
‫که بانک به محض دیدار یا رویت حواله صاحب‪،‬موظف به کارسازی‬
‫وجه آن می باشد ‪ .‬نکته ای که باید در مورد حسابهای دیداری در‬
‫نظر بگیریم آنست که امکان تفکیک سهم بخشهای مختلف از‬
‫کارمزد احتسابی ممکن نیست در نتیجه در محاسبه جمع ارزش افزوده‬
‫بخشها برای جلوگیری از محاسبه مجدد ‪(∑ vi‬جمع ارزش افزوده‬
‫بخشها)کم به طور یکجا کارمزد احتسابی را ازمی کنیم‪.‬‬
‫تولید ناخالص داخلی ‪: GDP‬‬
‫نشان دهنده جمع ارزش کاالهاوخدمات نهایی تولید شده درمحدوده‬
‫جغرافیایی یک کشور طی یک دوره زمانی(یکسال)می باشد‪.‬‬
‫بنابراین اگر حتی یک خارجی درمحدوده جغرافیایی کشور تولیدی‬
‫انجام داده باشد در محاسبه ‪ GDP‬محسوب می گردد و در اینجا‬
‫مالک محدوده جغرافیایی کشور و نهایی بودن محصول است‪.‬‬
‫تولید ناخالص ملی ‪: GNP‬‬
‫نشان دهنده جمع ارزش کاالها و خدمات نهایی تولید شده توسط‬
‫اتباع یک کشوردر یک دوره زمانی مشخص(یکسال)می باشد‪.‬‬
‫توجه می کنید که دراینجا مالک ملیت ونهایی بودن محصول است‬
‫چنانچه ایرانیان ولو خارج از کشور تولید کرده و ارزش تولیدات خود‬
‫را ارسال می نمایند در ‪GNP‬محسوب می گردد و خارجیان حتی‬
‫اگر درداخل مرزهای کشور تولید نمایند در‪GNP‬محاسبه نمی شود‪.‬‬
‫‪GNP m = GDP m + A‬‬
‫)‪(1‬‬
‫خالص درآمد عوامل تولیداز خارج =درآمد اتباع کشوراز خارج – درآمد اتباع خارجی ازداخل‬
‫‪A‬‬
‫کارمزد احتسابی– ‪GDP f = ∑ Vi‬‬
‫)‪(2‬‬
‫)‪(3‬‬
‫ارزش افزوده بازاری‬
‫کاال و خدمات نهایی‬
‫تولید شده در داخل‬
‫کشور‬
‫)‪(4‬‬
‫= ‪GDP m = ∑ Pi Qi‬‬
‫‪GDP m = GDP f+ Ti‬‬
‫خالص مالیاتهای غیر مستقیم =مالیاتهای غیر مستقیم – سوبسید های غیر مستقیم‬
‫‪Ti‬‬
‫می دانیم که اگر‪ GDP‬رااز معادله(‪ )2‬محاسبه کنیم درواقع ازارزش‬
‫افزوده بخشها استفاده نموده ایم که ارزش افزوده هر بخش نیز‬
‫می تواند از جمع پرداختی به عوامل تولید محاسبه گردد در نتیجه‬
‫‪ GDP‬خود به خود به قیمت عوامل تولید محاسبه شده است‪.‬‬
‫چنانچه‪ GDP‬را از معادله (‪ )3‬محاسبه کنیم آنگاه تولید ناخالص‬
‫داخلی به قیمت بازار می نامیم‪.‬زیرا در محاسبه آن ارزش بازاری‬
‫کاالها وخدمات نهایی را مالک محاسبه قرار داده ایم‪.‬‬
‫باید توجه کنیدکه در قیمت بازارها می تواند مالیات یا سوبسید تعلق‬
‫گرفته باشدکه به عوامل پرداخت نمی شوددر نتیجه می توانیم رابطۀ‬
‫(‪ )4‬را نتیجه بگیریم‪.‬‬
‫‪-2‬روش هزینه‪:‬‬
‫در این روش می خواهیم به محاسبه هزینه هایی که برای خرید‬
‫محصوالت تولیدی جامعه انجام می شود بپردازیم‪.‬‬
‫این هزینه ها عبارتند از‪ :‬هزینه های مصرفی خصوصی ‪،‬هزینه های‬
‫سرمایه گذاری ‪ ،‬هزینه های دولتی ‪ ،‬هزینه های خارجی بر روی‬
‫محصوالت (خالص صادرات)‪.‬‬
‫اما بایستی به نکات زیر توجه کنیم‪:‬‬
‫‪)1‬بین مصرف و هزینه های مصرفی تمایز قائل می شوند اما از‬
‫آنجا که میزان مصرفی که عمالً اتفاق می افتد قابل تعیین نیست‬
‫معموالً به جای مصرف میزان هزینه های مصرفی را در نظر‬
‫می گیرند و این از این واقعیت ناشی می شود که معموالً کاالهای‬
‫مصرفی بادوام طی یک دوره مصرف نمی شوند بلکه در دوره های‬
‫متمادی مصرف می گردند‪.‬‬
‫‪)2‬منظوراز هزینه های سرمایه گذاری هزینه هایی است که بر روی‬
‫کاالها و خدمات سرمایه ای انجام می شود یعنی کاالها و خدماتی‬
‫که ظرفیت تولید وامکان تولید محصول رابرای مابه وجود می آورند‪.‬‬
‫بنابراین در اینجا منظور هزینۀ انجام شده برروی ساختمان‪ ،‬ماشین آالت‬
‫و تجهیزات است که تحت عنوان تشکیل سرمایۀ ناخالص شناسایی‬
‫می شود ‪.‬از آنجا که معموالً بنگاهها برای پاسخ دادن به نیازهای بازار‬
‫مقداری از محصوالت خود رادرانبار نگهداری می کننددر محاسبۀ‬
‫سرمایه گذاری‪،‬تغییر در موجودی انبار ‪ Dinv‬را نیز به تشکیل سرمایه‬
‫ناخالص اضافه می کنند‪.‬‬
‫‪)3‬منظوراز سرمایه گذاری برنامه ریزی شده ‪،‬همان تشکیل سرمایه‬
‫ثابت ناخالص است و منظور از سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده تغییر‬
‫در موجودی انبار می باشد ‪ .‬تغییر در موجودی انبار به عنوان یک شاخص‬
‫و عالمت برای ارزیابی روال اقتصادی مطرح می شود‪.‬انتظار داریم در‬
‫شرایط رکود‪ Dinv‬مثبت باشد یعنی کاالها در انبارها انباشته شود و در‬
‫شرایط رون‪ Dinv‬منفی باشد یعنی موجودی انبارها از سطح تعریف‬
‫ق شدۀ قبلی کمتر شود‪.‬‬
‫‪)4‬باید توجه کنیم که درفرآیند تولید ‪،‬ظرفیتهای تولیدی جامعه مستهل‬
‫ک‬
‫می شود‪ .‬بنابراین سرمایه گذاری های انجام شدۀ قسمتی صرف‬
‫جبران ظرفیتهای تولیدی از بین رفته می شود و قسمتی نیز به‬
‫موجودی سرمایۀ جامعه افزوده می گردد‪.‬‬
‫بنابراین می توانیم بنویسیم‪:‬‬
‫‪IG - D‬‬
‫استهالک‬
‫سرمایه گذاری‬
‫ناخالص‬
‫= ‪IN‬‬
‫سرمایه گذاری‬
‫خالص‬
‫‪)5‬اطالعات مربوط به هزینه هاودرآمدهای دولت نیزبراساس بودجۀ‬
‫مصوب و محقق فاقد اندازه گیری است‪.‬می دانیم که درآمد ها و‬
‫هزینه های دولت درقالب بودجۀ ساالنه بایدبه تصویب مجلس برسد‬
‫تا قابل اجرا باشد‪.‬‬
‫اطالعات مربوط به صادرات و واردات نیز معموالً از طریق گمرکات‬
‫جمع آوری و منتشر می شود‪.‬‬
‫)‪GDP m = C + I+ G + (x-m‬‬
‫‪GNP m = GNI = GDP m+ A‬‬
‫‪NNP = GNP – D‬‬
‫تولیدخالص‬
‫ملی‬
‫‪NNI = GNI – D – Ti‬‬
‫درآمد خالص‬
‫ملی‬
‫شمول تولید ملی‪:‬‬
‫درمحاسبه ارزش تولید ملی بایستی درنظر بگیریم که همۀ معامالت‬
‫در محاسبه وارد نمی شود‪.‬بنابراین براساس جدول زیر می توانیم‬
‫شمول تولیدات انجام شده را بررسی نمائیم‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫معامله‬
‫می شود‬
‫نمی شود‬
‫محاسبه‬
‫نمی شود‬
‫می شود‬
‫‪3‬‬
‫‪4‬‬
‫نمی شود‬
‫می شود‬
‫نمی شود‬
‫می شود‬
‫مثال‬
‫قاچاق کاال‪ -‬کاالی دوره قبل‬
‫کارمزد احتسابی‪ -‬کشاورز‬
‫خانم خانه دار‬
‫ماژیکی که امسال تولید و‬
‫معامله شود‬
‫‪-1‬ردیف یک تولیداتی هستند که معامله می شوداما محاسبه نمی گردد مانند‬
‫کاالهایی که دردوره های قبل تولید شده اندهرچند که دردورۀ فعلی معامه‬
‫شوند در محاسبۀ تولید امثال در نظر گرفته نمی شود یا به عنوان مثال‬
‫کاالهای غیر قانونی و قاچاق‪.‬‬
‫‪-2‬ردیف دو تولیداتی رامطرح می کند که معامله نمی شوند اما در محاسبۀ‬
‫تولید ملی منظور می گردد‪ .‬مانند خدمات بانکی به حسابهای دیداری(کارمزد‬
‫احتسابی)‪ ،‬تولیدات کشاورزی که توسط خود کشاورزان استفاده می شود و‬
‫یا خدمات مستقالتی که توسط مالکین آنها استفاده می شود‪.‬‬
‫‪-3‬ردیف سه مواردی رابیان می کند که نه معامله و نه محاسبه می شوند این‬
‫موارد مانند فعالیتهایی است که افراد در منازل انجام می دهند مانند فعالیتهای‬
‫زن خانه دار و یا تعمیراتی که توسط خود اشخاص انجام می پذیرد‪.‬‬
‫‪-4‬ردیف چهار عموم تولیدات نهایی که درهردوره انجام می شود هم معامله‬
‫و هم محاسبه می شود‪.‬‬
‫محدودیتهای حسابهای ملی‪:‬‬
‫‪)1‬حسابهای ملی نشان دهندۀ توزیع درآمدها و امکانات بین اقشار‬
‫مختلف جامعه نیست‪ .‬بنابراین اگر تولید ملی ‪% 20‬افزایش یابد ‪،‬‬
‫نمی توانیم نتیجه بگیریم که مطمئناً وضع اقتصادی مردم کشور‬
‫‪ % 20‬بهبود پیدا کرده است‪.‬‬
‫‪)2‬به علت آنکه روشهای محاسبه و شرایط کشورهای مختلف با‬
‫هم متفاوت است در مقایسۀ ارقام آنها باید بسیار دقت نمود‪.‬هر چند‬
‫می دانیم سازمان ملل باطرح‪standard national accounting SN‬‬
‫‪A‬‬
‫سعی نموده روشهای محاسبه را یکسان نماید‪.‬اما به طور حتم بعضی‬
‫ویژگی ها موجب تفاوت معنی دار در محاسبۀ ارقام می شود ‪ .‬به‬
‫عنوان مثال‪ :‬درکشورهای صنعتی خانمها در بیرون ازمنزل شاغل‬
‫بوده وکسب درآمد می کنند که معامله و محاسبه می شود‪ ،‬برای‬
‫غذا از رستوران استفاده می کنند که معامله و محاسبه می شود‪،‬‬
‫خدمات منزل توسط مستخدم انجام می گیردکه معامله ومحاسبه‬
‫می شود‪...‬‬
‫بنابراین باید در مقایسۀ تولید ملی بین این کشورها دقت نمود‪.‬‬
‫‪)3‬هزینه های انسانی وزیست محیطی در محاسبۀ تولید ملی منظور‬
‫نمی شود‪.‬به عنوان مثال‪ :‬آلودگی های محیط زیست ‪ ،‬از بین رفتن‬
‫جنگلها ‪،‬رودخانه ها‪،‬مراتع‪ ،‬مشکالت روانی ناشی از زندگی صنعتی‪،‬‬
‫ازدحام‪،‬آلودگی های هوا وصوتی‪ ...‬در محاسبۀ ارقام حسابهای ملی‬
‫منظور نمی شود‪.‬‬
‫شاخص توسعه انسانی‪(HDI(:‬‬
‫چنانچه اشاره شد یکی از محدودیتهای حسابهای ملی مقایسه‬
‫ارقام کشورهای مختلف با یکدیگر است‪.‬شاخص توسعه انسانی این‬
‫امکان را طبقه بندی و با هم مقایسه کنیم‪.‬این شاخص بر اساس‬
‫پارامتر های زیر محاسبه می گردد‪:‬‬
‫‪-1‬میزان امید به زندگی‬
‫‪-2‬تولید سرانه تعدیل شده‬
‫‪-3‬سطح سواد‬
‫‪Human Development Index‬‬
‫به علت پائین بودن سایر پارامترها به غیراز درآمدو استفاده نامطلوب‬
‫درایران پائین تراز رتبۀ درآمد ‪ HDI‬ازدرآمدهای کسب شده رتبۀ‬
‫آن شده است‪.‬‬
‫کشور‬
‫‪HDI‬‬
‫درآمد سرانه تعدیل شده‬
‫کانادا‬
‫‪1‬‬
‫‪11‬‬
‫انگلستان‬
‫‪10‬‬
‫‪19‬‬
‫ایران‬
‫‪86‬‬
‫‪64‬‬
‫توزیع درآمد‪:‬‬
‫چنانچه اشاره شد یکی از محدودیتهای حسابهای ملی عدم‬
‫توضیح چگونگی توزیع درآمدها و امکانات بین اقشار مختلف‬
‫جامعه می باشد به همین منظور شاخص های زیر برای سنجش‬
‫چگونگی توزیع درآمد در جامعه معرفی شده اند‪.‬‬
‫‪-1‬نسبت سهم دهکهای درآمدی از کل درآمد جامعه‬
‫چنانچه افراد جامعه راازکم درآمدترین به پردرآمدترین درنظر بگیریم‬
‫‪10%‬کم درآمدترین افرادجامعه دهک اول درآمدی راتشکیل میدهد‬
‫و ‪ %10‬پردرآمدترین دهک دهم را معین می کند به همین ترتیب‬
‫دهکهای دیگر قابل تعیین اند‪.‬‬
‫چنانچه نسبت سهم هر یک از این گروهها از کل درآمد جامعه‬
‫محاسبه شود عددی را بدست می دهد که معین کننده فاصلۀ بین‬
‫سطح درآمد این گروهها می باشد‪.‬‬
‫‪-2‬منحنی لورنز‪:‬‬
‫چنانچه اطالعات مربوط به درصد جمعیت را بر روی محور افقی‬
‫و اطالعات مربوط به درصد درآمد را روی محور عمودی نشان‬
‫دهیم می توانیم بر اساس اطالعات مربوط به دهکها یا پنجکهای‬
‫درآمدی می توان نموداری را بدست آوریم که منحنی لورنز نامیده‬
‫می شود‪.‬‬
‫می دانیم که بر روی خط‪45‬درجه طول و عرض برابرند یعنی مثالً‬
‫‪ % 10‬افراد جامعه‪ % 10‬درآمدها را بدست می آورند‪.‬در نتیجه این‬
‫خط را خط برابری می نامیم‪.‬هر چه منحنی لورنز به خط برابری‬
‫نزدیکتر باشد توزیع درآمد در جامعه برابرتر خواهد بود و برعکس ‪.‬‬
‫‪A‬‬
‫درصد درآمد‬
‫خط برابری‬
‫‪B‬‬
‫درصد جمعیت‬
‫‪O‬‬
‫ضریب جینی‪(Gini Coefficatient) :‬‬
‫چنانچه نسبت مساحت بین خط برابری ومنحنی لورنز را به مساحت‬
‫مثلث‪ OAB‬تقسیم کنیم عددی بدست می آیدکه بین صفر تا یک‬
‫قرار دارد هرچه این عدد به صفر نزدیکترباشد توزیع درآمد برابرتر‬
‫خواهد شدوهرچه به یک نزدیکتر شودتوزیع درآمدنابرابرتر می شود‪.‬‬
‫به این ترتیب معیاری عددی برای سنجش برابری در توزیع درآمد‬
‫حاصل می آید‪.‬‬
‫‪<1‬‬
‫مساحت بین خط برابری و منحنی لورنز‬
‫مساحت ‪OAB‬‬
‫=‬
‫ضریب جینی‬
‫<‪0‬‬
‫متغیر سطح یا انباره ای ‪(Stock Variables) :‬‬
‫متغیرهایی هستندکه دریک لحظه اززمان قابل اندازه گیری میباشد‬
‫مانند‪ :‬موجودی سرمایه کشور‪ ،‬اقالم ترازنامه یک شرکت‪.‬‬
‫متغیر جریانی ‪(Flow Variables) :‬‬
‫این متغیرها در طول زمان قابل اندازه گیری اند‬
‫مانند‪ :‬سرمایه گذاری ‪ ،‬تولید ناخالص ملی‪.‬‬
‫مثال) چنانچه بدانیم تولید ناخالص داخلی‪ 20‬واحد از تولید ناخالص‬
‫ملی بزرگتر است‪:‬‬
‫اوالً – آیا این پدیده ممکن است اتفاق بیا فتد‪.‬‬
‫ثانیاً‪-‬مفهوم آن چیست‪.‬‬
‫‪GNP m = GDP m + A‬‬
‫بله‪ -‬زیرا ممکن است خالص درآمد عوامل تولید از خارج منفی باشددر اینجا‬
‫مفهوم آن است که درآمدی که اتباع کشور از خارج بدست آورده اند ‪ 20‬واحد‬
‫کمتر از درآمدی است که خارجیان از کشور مد نظر کسب نموده اند‪.‬‬
‫مثال)با توجه به اطالعات زیر ‪ GDP f‬و‪ NNI‬را محاسبه کنید‪.‬‬
‫‪1200‬‬
‫‪100‬‬
‫مصرف خصوصی‬
‫تغییر در موجودی‬
‫انبار‬
‫‪3800‬‬
‫صادرات‬
‫خالص مالیاتهای‬
‫‪250‬‬
‫غیر مستقیم‬
‫خالص درآمد عوامل از خارج ‪0‬‬
‫تشکیل سرمایه ثابت ناخالص‬
‫هزینه های مخارج‬
‫دولت‬
‫واردات‬
‫استهالک‬
‫‪500‬‬
‫‪10000‬‬
‫‪3300‬‬
‫‪450‬‬
GDP m = C + I+ G + (x-m)
GDP m =12000+100+500+10000+3800-3300=23100
GDP m = GDP f+ Ti
GDP f = 23100-250=22850
NNI = GNI – D – Ti
NNI = 23100-450-250=21100