اسراف در اقتصاد اخالق (بررسي رفتار مصرف کننده و تولیدکننده) بیژن بیدآباد موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني http://www.bidabad.com/ [email protected]

Download Report

Transcript اسراف در اقتصاد اخالق (بررسي رفتار مصرف کننده و تولیدکننده) بیژن بیدآباد موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني http://www.bidabad.com/ [email protected]

‫اسراف در اقتصاد اخالق‬
‫(بررسي رفتار مصرف کننده و تولیدکننده)‬
‫بیژن بیدآباد‬
‫موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني‬
‫‪http://www.bidabad.com/‬‬
‫‪[email protected]‬‬
‫اقتصاد اخالق‬
‫• اقتصاد اخالق نامي نو از مباحث ارزشي قديمي در‬
‫اقتصاد است كه با توجه به رعايت اصول اخالقي به‬
‫تحليل پديدههاي اقتصاد و رفتار اقتصادي ميپردازد‪.‬‬
‫• روش بررسي‪ :‬منافع فرد و جامعه با مالحظات مادّيات و‬
‫معنويات هردو مدّ نظر قرار گيرد‪.‬‬
‫• از نگاه رايج به مسائل اقتصادي جامعتر است و ضمن‬
‫قبول قوانين علمي اقتصاد سعي بر يافتن رفاه مادّي و‬
‫معنوي انسان در دامنهاي وسيعتر از مادّيات صرف دارد‪.‬‬
‫اسراف‬
‫• اسراف‪« :‬از حد اعتدال خارج شدن» است و اين خروج‬
‫بيشتر به اخراج در فزوني است تا نقصان‪.‬‬
‫• راغب‪« :‬سرف» تجاوز از حد در كليه افعال انسان‬
‫• قرآن خطي شماره ‪ 4‬آستان قدس رضوي‪ :‬اَسْرَف به‬
‫معني «تباهکاري كند» و ِاسراف به معني «تباهيها و تباه‬
‫كرده» معني شده است‪ .‬اين معني از لحاظ اقتصادي در‬
‫اين بحث اهميت بسزايي دارد‪.‬‬
‫قرآن‬
‫آدم ُخ ُذوا زينَتَ ُكم ِع ْن َد ُك ِّل م ِ‬
‫سج ٍد َو ُكلُوا َو‬
‫• يٰا بَني َ َ‬
‫َ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫ٰ‬
‫ٰ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫َّ‬
‫فين‬
‫ر‬
‫س‬
‫ْم‬
‫ل‬
‫ا‬
‫ب‬
‫ح‬
‫ي‬
‫ال‬
‫ه‬
‫ن‬
‫ا‬
‫وا‬
‫ف‬
‫ر‬
‫س‬
‫ت‬
‫ال‬
‫و‬
‫وا‬
‫ب‬
‫ر‬
‫ش‬
‫ا‬
‫ُ‬
‫ُّ‬
‫ْ‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫ْ‬
‫ْ‬
‫ُ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫• اي فرزندان آدم زينتهاي خود را در هر مسجدي‬
‫برگيريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف مکنيد كه‬
‫خداوند اسرافکاران را دوست نميدارد‬
‫تفسير‬
‫معني برحسب تنزيل‪:‬‬
‫• استعمال قوا و اعضا در هر كاري زيادتر از مقدار تحصيل‬
‫حقيقت آن فعل و زيادتر از تحصيل كماالت آن اعمّ از اينکه‬
‫فعل واجب باشد يا مستحب يا مباح‪ ،‬اسراف محسوب ميشود‬
‫معني برحسب تأويل و باطن‪:‬‬
‫• اسراف در خوردن و آشاميدن و پوشيدن به اين است كه‬
‫نفس بر عقل غلبه كرده و از امر و نهي در مورد آنها غفلت‬
‫ميكند‪ ،‬يعني اسراف تحصيل كردن مشتهيّات و خواستههاي‬
‫نفس است غالب بر عقل و امر الهي‬
‫اخبار‬
‫عن عبداهلل بن عمر‪« :‬مَرَّ رَسُولُاهلل صلياهلل عليه واله‬
‫بِسَعد وَ هُوَ يَتوضّأُ‪ ،‬فقال‪ :‬التَسرف يا سَعدُ!‬
‫قال‪ :‬اَفي الوُضُوء سَرَف؟ قال‪ :‬نِعم وَان كُنتَ عَلي نَهرِ جار»‬
‫از پيامبر اكرم صلي اهلل عليه و آله و سلم وارد شده‪:‬‬
‫• آيا در وضو اسراف هست؟‬
‫• فرمود‪ :‬بلي‪ ،‬در وضو اسراف هست اگر چه بر سر نهر‬
‫جاري باشي‪.‬‬
‫رفتار مصرف کننده و اسراف‬
‫فروض نظريه رفتار مصرف كننده در اقتصاد خرد‪:‬‬
‫• اگر مصرف كننده مطلوبيت بيشتري از مصرف ‪ A‬بدست آورد تا ‪ B‬ميگوئيم ‪ A‬مرجح است به ‪.B‬‬
‫• براي تمام گزينههاي ممکن ‪ B‬و ‪ A‬مصرف كننده‪:‬‬
‫– بين ‪ A‬و ‪ B‬يا ‪ A‬را بر ‪ B‬يا ‪ B‬را بر ‪ A‬ترجيح ميدهد‬
‫– يا بين ‪ A‬و ‪ B‬بيتفاوت است‪.‬‬
‫– فقط يکي از اين ترجيحات صحيح است‬
‫• اگر ‪ A‬را بر ‪ B‬و ‪ B‬را بر ‪ C‬ترجيح دهد او ‪ A‬را بر ‪ C‬ترجيح خواهد داد‪Transitive .‬‬
‫• فرض مرتبي بودن مطلوبيت ‪Ordinal‬‬
‫• تابع مطلوبيت از قبيل اكيداً شبه مقعر‪Strictly quasi concave‬‬
‫• فروض حاشيهاي ديگر از لحاظ كيفيت‪ ،‬زمان و مقدار كاال (غيرعدد صحيح بودن)‬
‫• اشباع ناپذيري ‪Non-Satiation‬‬
‫• _________________________________________________________‬
‫اين فروض رفتار عقالني مصرف كننده را تشکيل ميدهد و در اقتصاد اخالق نيز مورد قبول است‪:‬‬
‫کل ما حکم به العقل حکم به الشرع‪.‬‬
‫در اقتصاد اخالق و در مبحث اسراف‪ :‬فرض اشباع ناپذيري را وارد نميكنيم‪.‬‬
‫تعادل كار – درآمد‪ -‬مصرف‬
‫در نظريه رفتار مصرف كننده‬
‫• مصرف كننده تابع مطلوبيت خود را )‪ (f‬با توجه به قيد‬
‫بودجه حداكثر مينمايد‪:‬‬
‫)‪• Max: f(q1,q2‬‬
‫‪• S. to: y = p1q1 + p2q2‬‬
‫• رفتار مصرف كننده براي تنظيم زمان كار و استراحت‪:‬‬
‫• تابع مطلوبيت (‪ )U‬به شکل تابعي از فراغت )‪ (L‬و درآمد‬
‫)‪ ،(y‬كل زمان موجود براي فرد (‪ )T‬و زمان كار (‪ ) W‬و‬
‫نرخ دستمزد (‪:)r‬‬
‫)‪• Max: U=g(T-W, rW‬‬
‫اشباع پذيري‪-‬فراغت‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نگرش اقتصاد نئوكالسيك به رفاه حداكثر نمودن مصرف است؛‬
‫از لحاظ نظري افراد مصرف خود را با مالحظات فراغت و كار را حداكثر ميكنند‪.‬‬
‫ولي در عمل مطلوبيت ناشي از مصرف بر مطلوبيت ناشي از فراغت ميچربد‪ .‬توجه انسان به‬
‫ماديات ملموس كه كاالها هستند بيش از مطلوبهاي معنوي اوست كه ملموس نيستند‪ .‬زيرا حسهاي‬
‫خمسه در كالبد انساني ماده را بهتر از معنا ادراك ميكند‪.‬‬
‫اين پديده در عمل انسان را تبديل به ماشيني مينمايد كه تمام همّ و غمّ وي مصروف توليد مادي‬
‫ميگردد‪ .‬در صورتي كه انسان بايد به توليد محصوالت معنوي الزم براي خود هم بپردازد كه‬
‫معموالً آن در زمان فراغت حاصل ميشود‪.‬‬
‫يعني زماني براي تفکر و انديشه و محاسبه و مراقبه و تزكيه و تربيت و اصالح امور روحي و معنوي و‬
‫اخالقي خود نيز الزم دارد تا در اين ارتباط به هدف خلقت خود نيز پي برد و قدمي در اعتالي‬
‫روحي خود بردارد‪.‬‬
‫نگرش حداكثر كردن رفاه با حداكثر كردن مصرف به معناي مصرف بي حد است‪ .‬در صورتي كه‬
‫انسان نميتواند مصرف كننده كاال بدون حد و مرز باشد‪.‬‬
‫زيرا برخالف نظريات نئوكالسيکها مصرف كننده اشباع پذير است يعني بيش از اندازهاي حدوداً‬
‫مشخص از كاالها و خدمات نميتواند استفاده كند‪ .‬به عبارت ديگر گنجايش مصرف ندارد‪.‬‬
‫اين مسئله اگر در تمام كاالها صادق نباشد الاقل در مورد دستهاي از كاالها و خدمات صادق است‪.‬‬
‫مصرف و مسرف‬
‫•‬
‫•‬
‫اسراف منابع نوعي اتالف منابع نيز هست‬
‫اسم مکان يا زمان براي اسراف‪« ،‬مَسْرَف» يا «مَسْرِف» ميشود كه به معني محل يا زمان اسراف‬
‫معني ميدهد و اگر مکان يا زمان را مجازي بگيريم «مسرف» به معني «مورد اسراف» خواهد بود‪.‬‬
‫مفهوم اسراف به معني تباه كردن منابع موردنظر ماست‪.‬‬
‫بخشي از منابع كااليي دچار افساد با تباهي يا دورريزي يا زبالگي‪ ،‬شود‪ .‬ناشي از ‪:‬‬
‫•‬
‫اينها در معني «مسرف» با «سين» ميگنجد نه «مصرف» با «صاد» زيرا منابع احصاء شده مورد «أكل»‬
‫واقع نميشود‪.‬‬
‫مصرف از لحاظ نظريات اقتصاد خرد به معني خريد كاال يا تقاضاي واقع شده تعريف ميگردد‬
‫در صورتي كه أُكل به معني صرف كردن كاال يا به واژگان عامه «خوردن» تلقي ميشود اين خوردن‬
‫لزوماً به معني بلعيدن با حلق نيست بلکه «بکارگيري كاال» معني ميدهد‪.‬‬
‫براي اينکه مفهوم منطوق جدا از تداعيات اذهان باشد استعمال كلمات نامأنوس يا جديد (حتي‬
‫التين) بهتر مقصود را ميرساند‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫«حرص خريد»‬
‫«مصرف تقليدي»‬
‫«مصرف خودنمائي»‬
‫«مصرف تشويقي»‬
‫«مصرف عادتي»‬
‫يا بطوركليتر «مصرف گرايي»‬
‫مسرف ‪ +‬أكل = مصرف‬
‫~‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪‬‬
‫‪qq q‬‬
‫‪ q‬همان مصرف مدنظر اقتصاددانان نئوكالسيك است‬
‫٭‪ q‬آن مقدار از ‪ q‬است كه به أكل ميرسد‬
‫~‪ q‬آن مقدار از ‪ q‬است كه تباه ميشود‬
‫تباه شدن‪:‬‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫دورريختن كاال‬
‫فاسد شدن آن‬
‫غيرضروري بودن‬
‫ضايع شدن‬
‫از مد افتادن‬
‫بالاستفاده شدن‬
‫مطلوبيت در حالت اسراف‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫از لحاظ منطقي و عقلي اگر كااليي به نحوي تباه شود سبب‬
‫ايجاد مطلوبيتي براي مصرف كننده نخواهد شد‪.‬‬
‫به عبارت ديگر اگر بخشي از كاالي خريداري شده ضايع يا‬
‫فاسد شود يا غيرضروري باشد يا به دليل تغيير زمان قابل‬
‫استفاده نباشد يا از مد بيافتد يا به هر دليل ديگري مورد‬
‫استفاده به معني أكل قرار نگيرد سبب ايجاد مطلوبيتي براي‬
‫مصرف كننده نخواهد شد‪.‬‬
‫يعني فقط بهرهبرداري از كاال يا خدمت است كه موجب‬
‫انتفاع و مطلوبيت ميگردد و نه فقط خريد كاال‪.‬‬
‫لذا فقط أكل در تابع مطلوبيت مصرف كننده قواعد‬
‫ارجحيتهاي آشکار را ميپذيرد و نه مسرف‬
‫حداكثر كردن مطلوبيت در حالت اسراف‬
‫• تابع مطلوبيت مصرف كننده و مسئله حداكثرسازي‬
‫) ‪f  (q1 , q2‬‬
‫‪max‬‬
‫) ~‪y 0  p1 (q1  q1~ )  p2 (q2  q2‬‬
‫‪s.to :‬‬
‫• شيب منحنيهاي بيتفاوتي تغيير نکرده ولي به دليل اينکه بخشي از‬
‫درآمد به دليل ضايع شدن يا تباه شدن كاال از دست ميرود خط‬
‫بودجه به سمت چپ انتقال يافته و به منحنيهاي بيتفاوتياي‬
‫مماس ميشود كه مقدار مطلوبيت آنها كمتر است‪.‬‬
‫• براي جبران اين كاهش بايد به مقدار هزينه مسرف به مصرف‬
‫كننده داده شود تا وي با همان الگوي اسرافي سابق به حد‬
‫مطلوبيت بدون اسراف برسد‪.‬‬
‫كار و فراغت در حالت اسراف‬
‫• مصرف كننده بخشي از مطلوبيت خود را به دليل مسرف‬
‫يعني تباه شدن منابع درآمدي خود از دست ميدهد‪.‬‬
‫ميزان درآمد از دست داده شده در اثر اسراف يعني ~‪y‬‬
‫بايد توسط كار بيشتر بدست آيد تا رفاه وي را ثابت‬
‫نگهدارد‪.‬‬
‫]) ~ ‪U  g(T W , rW )  g[T W  W ~ , r(W   W‬‬
‫• بايد ميزان ~‪ W‬ساعت به كار خود اضافه كند يا به عبارت‬
‫ديگر از فراغت خود كم كند تا منابع درآمدي الزم براي‬
‫مسرف را بدست آورد و نتيجتاً از مسرف هم مطلوبيتي نبرد‬
‫نتيجه اسراف‬
‫• نتيجه‪ :‬اسراف سبب از بين رفتن فراغت انسانها و مطلوبيتي كه از‬
‫فراغت ميبرند ميشود‪.‬‬
‫• اين نتيجه ناقض فرض عقالنيت مصرف كننده نيست‪ .‬چون اسراف‬
‫سبب ميشود بخشي از منابع كااليي دچار افساد يا تباهي يا‬
‫دورريزي يا زبالگي‪ ،‬ناشي از فرم تابعي نادرست تابع مطلوبيت به‬
‫دليل عواملي نظير «حرص خريد»‪« ،‬مصرف تقليدي»‪ ،‬يا «مصرف‬
‫خودنمائي» يا «مصرف تشويقي»‪ ،‬يا «مصرف عادتي» يا «مصرف‬
‫گرايي» يا مشابه ميباشد عمالً بايد در عوض اينها مصرف كننده‬
‫بيشتر كار كند و اوقات فراغت خود را از دست بدهد تا اين مصرف‬
‫را احصاء نمايد‪ .‬و با اين ارتضاء أكلي صورت نميگيرد و فقط‬
‫مصرف كننده خياالً مرتضي ميشود‪.‬‬
‫اسراف و رفتار تولید کننده‬
‫• در فرآيند توليد به دالئل مختلف خط توليد ميتواند مولد ضايعات يا‬
‫افساد مواد اوليه يا واسطهاي يا كاالي توليدي شود يا محصول را با‬
‫بهاي تمام شده باالتر توليد نمايد؛ يعني منابع يا عوامل توليد را بيش از‬
‫حد لزوم بکار گيرد‪.‬‬
‫• اسراف در تولید‪:‬‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫در بهرهوري كل‪ :‬با عوامل توليد ثابت مقدار توليد كمتر از مقدار توليدي‬
‫باشد كه در شرايط حداكثر بازدهي قابل حصول است‪Total productivity .‬‬
‫در تركيب نابهينه عوامل توليد‪ :‬يعني تركيب عوامل توليد به صورت بهينه در‬
‫فرآيند توليد بکارگرفته نشود‪Allocative inefficiency .‬‬
‫ضايعات در توليد‪ :‬به معني درصد فرآوردههاي معيوب يا پائينتر از‬
‫استاندارد‪Technological inefficiency .‬‬
‫فساد محصول‪ :‬به معني عدم وجود فرآيندهاي صحيح انبارداري‪ ،‬نگهداري‪،‬‬
‫بستهبندي و يا توزيع محصول‪.‬‬
‫اسراف در بهرهوري كل‬
‫• افزايش بهرهوري كل‪ :‬از مقادير ثابت عوامل توليد بتوان‬
‫محصول بيشتري را احصاء نمود‪.‬‬
‫) ‪q  Af ( x1 , x2‬‬
‫) ‪q  A f ( x1, x2 )  A~ f ( x1, x2‬‬
‫• ٭‪ A‬آن مضرب از بهرهوري كل است كه در عمل توليد ميشود‬
‫• ~‪ A‬مرتبط با آن مقدار از توليد است كه به دليل عدم رعايت نکات‬
‫‪‬‬
‫بهرهوري عمالً توليدي از آن احصاء نميگردد‪~ .‬‬
‫)‪x1  1 (r1 , r2 , p)  1 (r1 , r2 , p‬‬
‫)‪x2  2 (r1 , r2 , p)   2~ (r1 , r2 , p‬‬
‫• اين ارقام مثبت جمالت سمت راست سبب ميشود توابع تقاضا براي عوامل‬
‫توليد به سمت راست انتقال يابند‪ :‬بکارگيري بيشتر عوامل توليد و گرانتر‬
‫شدن قيمت عوامل توليد‪ ،‬بدون اينکه محصول بيشتري توليد گردد‪.‬‬
‫اسراف در تركيب نابهينه عوامل توليد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫امکان توليد در سه ناحيه كلي قرار ميگيرد‪:‬‬
‫ناحيه غيرمنطقي توليد‪ :‬بازدهي نهايي حداقل يکي از عوامل توليد‬
‫منفي است‪ .‬اسراف عامل توليد بسيار زياد است‪ .‬منفي بودن بازدهي‬
‫عامل توليد به معني بکارگيري بيش از حد عامل توليد مربوطه ميباشد‬
‫كه بکارگيري واحدهاي نهايي از آن ميزان توليد را كاهش ميدهد‪.‬‬
‫ناحيه منطقي توليد‪ :‬اسراف كمتر از ناحيه قبل است ولي به دليل عدم‬
‫استفاده بهينه از منابع‪ ،‬توليد ميتواند در حداكثر نباشد‪ .‬بازدهي نهايي‬
‫عوامل توليد مثبت است ولي تركيب بکارگيري عوامل صحيح نيست‪.‬‬
‫چنانچه تركيب عوامل توليد را بهينه نمائيم اين نقائص رفع خواهد شد و‬
‫اسراف از بين خواهد رفت‪.‬‬
‫نتيجه‪ :‬ميزان تقاضا براي عوامل توليد را افزايش داده بدون اينکه‬
‫محصولي از بابت آن ايجاد نمايد‪.‬‬
‫ضايعات توليد و فساد محصول‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ضايعات توليد‪ :‬به دالئل مختلف بوجود ميآيد كه تنوع زياد دارد‬
‫اهمال نيروي انساني نامرغوب بودن مواداوليه نقص فني در ماشين آالت توليد ‪...‬‬
‫در خطوط توليد صنعتي و سنتي بسته به نوع توليد كاال يا خدمت و فعاليت متفاوت است‬
‫ضايعات توليد با حجم زياد آن معموالً استفادههاي خاصي نيز دارند ولي مرغوب نيستند‪.‬‬
‫نتيجه‪ :‬همان آثار براي كاهش در بازدهي كل را دارند‪.‬‬
‫•‬
‫فساد محصول‪ :‬در تعاقب فعاليت توليدي بنگاه است ولي چون محصول تا تحويل به‬
‫خريدار از داراييهاي توليدكننده محسوب ميشود از موارد اسراف در توليد قلمداد‬
‫مينمائيم‪.‬‬
‫اين ناكارائي ميتواند ناشي از سرويسهاي بعدي‪:‬‬
‫خوردگي‬
‫زنگ زدگي‬
‫فاسدشدن‬
‫انبار يا دپو‬
‫حمل و نقل و توزيع‬
‫نتيجه‪ :‬بکارگيري بخشي از منابع عوامل توليد ميگردد كه سبب بازدهي نخواهند شد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اقتصاد دانش محور و اقتصاد اخالق‬
‫• تحليلهاي نظري فوق با مالحظات اقتصاد دانش محور نه‬
‫تنها نسخ نميشوند بلکه بر اهميت ديدگاه اقتصاد اخالق‬
‫نيز ميافزايد‪.‬‬
‫• زيرا اقتصاد دانش محور با تشديد كارائي و باالبردن‬
‫راندومان و تسهيل عمليات چگونگي رفتارهاي اقتصادي‬
‫را تغيير داده و حادّ مينمايند‪.‬‬
‫اثرات تحوالت فناوري اطالعات و ارتباطات‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫خريد و فروش كاال از طريق اينترنت و ساير شيوههاي تجارت الکترونيکي‬
‫سهولت دسترسي در تمام ساعات روز و ايام هفته به بازارها‪ ،‬مشتريان‪ ،‬فروشندگان‪ ،‬واسطهها‬
‫عدم لزوم به حضور و ارتباط مستقيم‬
‫كاهش هزينههاي دريافت و پرداخت از طرق مختلف سيستمهاي الکترونيکي‬
‫كاهش هزينههاي خريد و فروش و انبار و توزيع‬
‫كاهش هزينههاي واسطهها‬
‫كاهش هزينههاي سربار‬
‫افزايش سرعت مراحل خريد و فروش و تحويل‬
‫سهولت تبليغ و معرفي كاال و خدمت‬
‫افزايش راندومان تبليغات در تشويق مصرف با بکارگيري ابزارهاي جذاب تبليغ نظير الوان و اصوات‪ ،‬نمايش‬
‫كاهش خطا نسبت به روش سنتي معامالت‬
‫دسترسي آسان به بازارهاي بزرگ جهاني‬
‫حضور بي وقفه در سراسر گيتي‬
‫بهنگام بودن اطالعات بازار‬
‫شفافيت بيشتر اطالعات بازار‬
‫تکثر انواع كاال و خدمت‬
‫خلق ابداعات مالي جديد‬
‫كانالهاي اثرگذاري بر رفتار مصرفي و توليدي‬
‫• تغيير شکل فرم تابعي توليد به دليل تغيير تکنولوژي توليد و‬
‫نتيجتاً جايگزيني عوامل توليد سرمايهبر با بازده باالتر و‬
‫نيروي كار ماهر و متخصص‪ .‬و از سوي ديگر افزايش منابع‬
‫مالي آزاد بنگاه در اثر كاهش هزينههاي جانبي فروش و‬
‫توزيع و نتيجتاً افزايش توليد‪.‬‬
‫• تغيير شکل فرم تابعي تابع مطلوبيت مصرف كننده به دليل‬
‫تغيير سليقه و ورود كاالهاي جديد مصرفي و تغيير‬
‫ارجحيتهاي مصرفي مصرف كننده‪ .‬و نتيجتاً حذف برخي‬
‫هزينههاي ابتياع و معامالت و افزايش مصرف ساير كاالها به‬
‫دليل اثر جايگزيني ناشي از صرفهجوئي در هزينههاي‬
‫معامالت و ‪...‬‬
‫نتيجة اسراف در تعادل بازارها در اقتصاد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫كاالي بيشتري مصرف ميگردد بدون افزايش مطلوبيت‪.‬‬
‫تقاضاي كاال بيشتر و قيمت آن افزايش مييابد‪.‬‬
‫فراغت نيروي انساني كمتر خواهد شد‪.‬‬
‫كاالي كمتري توليد ميشود‪.‬‬
‫نيروي انساني بيشتري بکار گرفته ميشود‪.‬‬
‫عوامل توليد بيشتري صرف توليد ميگردد‪.‬‬
‫تقاضاي عوامل توليد بيشتر و قيمت آنها باالتر ميرود‪.‬‬
‫كارائي كم ميشود‪.‬‬
‫رفاه جامعه كمتر ميشود‪.‬‬
‫نتيجه گيري‬
‫• اگر آموزههاي اقتصاد اخالق در شاكلة الگوي مصرف تقويت شوند‬
‫رفتارهاي اقتصادي به سمت رفتار معتدل مصرف سوق مييابد‪.‬‬
‫• و اگر آموزههاي اخالق اقدام به اصالح اين فرآيند ننمايند انسانها‬
‫در مسير تحوالت مبدل به ابزاري براي توليد كاال و مصرف آن‬
‫خواهند شد و آنچه كه انسان براي آن خلق شده كه برتر از توليد‬
‫و مصرف مادي است‪ ،‬در اين اشتغال بيش از حد به توليد و مصرف‬
‫مادّي جايي پيدا نخواهد كرد‪.‬‬
‫• به عبارت ديگر اگر رفتار اقتصادي افراد تربيت نشود اقتصاد‬
‫متعارف انسانها را به سمت تبديل آنها به ماشين «فقط توليد‪ -‬فقط‬
‫مصرف» خواهد كشيد‪.‬‬
‫با تشکر‬
‫بیژن بیدآباد‬
‫موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني‬
‫‪http://www.bidabad.com/‬‬
‫‪[email protected]‬‬