مهارت برقراری ارتباط زماني در روابطمان موفقيم که : • • کميت روابط مان را افزايش دهيم کيفيت روابط مان را ارتقاء بخشيم . تعريف ارتباط : فرآيند ارسال.

Download Report

Transcript مهارت برقراری ارتباط زماني در روابطمان موفقيم که : • • کميت روابط مان را افزايش دهيم کيفيت روابط مان را ارتقاء بخشيم . تعريف ارتباط : فرآيند ارسال.

‫مهارت برقراری ارتباط‬
‫زماني در روابطمان موفقيم که‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫کميت روابط مان را افزايش دهيم‬
‫کيفيت روابط مان را ارتقاء بخشيم‪.‬‬
‫تعريف ارتباط ‪:‬‬
‫فرآيند ارسال و دريافت پيام‬
‫مهارت ارتباطي ‪:‬‬
‫توانايي برقراري ارتباط به طور مؤثر و کارآمد با ديگران‬
‫مؤثر بودن يعني پيام با احتمال بيشتري به مخاطب انتقال‬
‫يافته و بنحوي در وي تأثير گذاشته و عکس العمل او را در پي‬
‫داشته باشد‬
‫ً‬
‫اصوال چيزی به عنوان عدم ارتباط وجود ندارد ‪ ،‬زيرا‬
‫انسان نمي تواند فاقد هرگونه رفتار باشد و هر رفتاری‬
‫در يک شرايط تأثير متقابل دارای ارزشهای پيامي است‬
‫‪.‬‬
‫اهميت ارتباط‪:‬‬
‫•‬
‫‪ %75‬از اوقات زندگي ما صرف ارتباط مي شود و در عصر ارتباطات‬
‫برنده آن کس ي است که بتواند خوب ارتباط برقرار کند ‪.‬‬
‫•‬
‫مهارت ارتباطي خوب به ما کمک مي کند روابط سالم و رضايت بخش ي‬
‫را با ديگران داشته باشيم ‪.‬‬
‫•‬
‫از طرف ديگر مها رت هاي ارتباطي ضعيف مي تواند به گونه اي‬
‫باشد که به سوء تفاهمات و احساسات منفي منجر شود‪.‬‬
‫مهارت برقراري ارتباط يکي از پيش بيني کننده هاي سالمت است‪.‬‬
‫•‬
‫پيامد هاي فقدان مهارتهاي ارتباطي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ايجاد سوءتفاهم‬
‫نارضايتي از روابط با ديگران‬
‫احساس تنهايي‬
‫کاهش اعتماد به نفس و احساس درماندگي‬
‫آسيب پذيري و کاهش توانايي در مقابله با مشکالت‬
‫انزوا و طرد‬
‫استرس و فشار رواني‬
‫احساس خشم و تعارض‬
‫ناكامي در ارضاي نيازها‬
‫نيازبه برقراري ارتباط خود ناش ي از‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نيازهاي مادي‬
‫نياز به امنيت‬
‫نياز به تعلق و احترام‬
‫نياز به صميميت‬
‫نياز به حمايت و تأييد‬
‫هدف برقراري ارتباط‬
‫انتقال پيام است در قالب ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫انتقال احساسات‬
‫بيان نيازها و خواسته ها‬
‫انتقال اطالعات‬
‫اجزاء ارتباط‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫پيام‬
‫فرستنده‬
‫گيرنده‬
‫• وسيله ارسال پيام‬
‫• بازخورد‬
‫• شرايط و محيط ارسال پيام‬
‫(موانع و محدوديتها‪ -‬قواعد و هنجارها وعرف ‪-‬دانش مشترک‪-‬‬
‫رخدادهاي پيشين‪-‬انتظارات)‬
‫اگر پيامي ارسال گردد ولي آن پيام دريافت نگردد يا‬
‫اينکه کامل دريافت نگردد‪ ،‬اصطالحا سوء تفاهم‬
‫بوجود مي آيد‪.‬‬
‫مهارت داشتن در ارتباط مانع سوء تفاهم‬
‫ميگردد‪.‬‬
‫نسبت کامل بودن ارتباط‬
‫=‬
‫معناي پيام در ذهن گيرنده‬
‫معناي پيام در ذهن فرستنده‬
‫=‪1‬‬
‫اگر چه نحوه ارتباط برقرار كردن با افراد‬
‫مختلف درانواع موقعيتها ‪ ،‬متفاوت مي باشد‬
‫اما اصول ارتباط در موقعيتهاي مختلف زندگي‬
‫اعم خانوادگي‪ -‬شغلي و اجتماعي و‪ ...‬يكسان‬
‫است‪ .‬با فراگيري اين اصول و حذف موانع‬
‫ارتباطي امكان تعميم يكي به ديگري وجود دارد‪.‬‬
‫تسهيل کننده های ارتباط‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫پذيرش و اعتماد‬
‫ابراز عالقمندی و توجه نشان دادن‬
‫ابراز احساسات‬
‫مثبت نگری ‪ ،‬مثبت گويي‪ ،‬مثبت انديش ي‬
‫تالش برای درک نيازهای فرد مقابل‬
‫توضيح خواستن برای روشن شدن موضوع‬
‫خالصه گويي‬
‫رفتارهای غيرکالمي مناسب‬
‫عوامل بازدارنده ارتباط‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫پيش داوريها و نظرات قالبي‬
‫لقب دادن و برچسب زدن‬
‫تعميم دادن‬
‫تهديد کردن‬
‫تمسخر و تحقير کردن‬
‫سخنراني کردن‬
‫نصيحت کردن‬
‫گفتگوي دستوري و آمرانه‬
‫كليدهای برقراری ارتباط‬
‫•‬
‫دوستانه رفتار كنيد‪.‬‬
‫صادق باشيد‪.‬‬
‫•‬
‫نيت تان سازنده باشد‪.‬‬
‫•‬
‫انواع مهارتهای ارتباطي شامل ‪:‬‬
‫‪‬‬
‫مهارتهای انتقال پيام‬
‫•‬
‫کالمي ‪verbal‬‬
‫غيرکالمي ‪nonverbal‬‬
‫•‬
‫گوش دادن‬
‫مشاهده کردن‬
‫پاسخ دادن‬
‫•‬
‫‪ ‬مهارتهای دريافت پيام‬
‫•‬
‫•‬
‫انواع ارتباط‬
‫•‬
‫کالمي‬
‫مربوط به کلمات بيان شده و ديگر اصواتي هستند که اطالعات و‬
‫معني را مي رسانند ‪.‬‬
‫•‬
‫غير کالمي‬
‫مربوط به حرکات سر و بدن هستند که قسمتي از اطالعات را‬
‫تشکيل مي دهند ‪.‬‬
‫اجزاء ارتباط کالمي ( گفتاری ) ‪:‬‬
‫• ‪ )1‬محتوي کالم (موضوع گفتگو)‬
‫شامل آنچه بر زبان مي آوريم‪،‬جذاب بودن‪،‬تاز گي‪،‬هيجان انگيز بودن‪،‬مثبت يا منفي‬
‫بودن ‪ -‬توجه به زمينه هاي فرهنگي‬
‫• ‪ )2‬عناصر فرازباني ‪para linguistic‬‬
‫• تن صدا (شدت بلندي و کوتاهي)‬
‫• ريتم (عدم يکنواختي‪ -‬داشتن زير وبم)‬
‫• آهنگ صدا (داشتن احساس و هيجان‪ -‬دلنشين و آرام بخش بودن)‬
‫• لحن کالم (دوستانه‪ -‬ماليم‪ -‬صميمانه‪، -‬تهديد آميز‪ -‬خشن )‬
‫ترتيب بيان مطالب (زمان بندي ـ نظم ـ رعايت نوبت ‪ -‬سرعت گفتارـ مکث ـ کشيدن‪ -‬جمع‬
‫بندي )‬
‫• حالت بيان مطالب‬
‫( لهجه‪ -‬تکيه کالم ‪ -‬تناسب با درک و دريافت شنونده‪ -‬مالحظات موقعيتي)‬
‫موضوع گفتگو در نحوه ارتباط ما موثر‬
‫ميباشد‪.‬‬
‫سبکهای گفتار‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫امری ‪ :‬در را ببند‪.‬‬
‫ً‬
‫مودبانه ‪ :‬لطفادر راببنديد‪.‬‬
‫درخواستي ‪-‬سئوالي ‪ :‬ميشه در را ببندی؟‬
‫سئوالي ‪ :‬مي خوای در باز باشه؟‬
‫غير مستقيم ‪ :‬نمي دانم کي در را باز گذاشته‪-‬اينجا سرده‬
‫همواره آنچه مي خواهيد بگوييد با رفتار غير کالمي‬
‫مناسب هماهنگ سازيد‪.‬‬
‫پيام هاي كالمي و غير كالمي ناهمخوان مي‬
‫تواند باعث سوء تفاهم گردد‪.‬‬
‫فرآيند بيان کالمي‬
‫•‬
‫شروع‬
‫ادامه‬
‫•‬
‫خاتمه‬
‫•‬
‫چگونگي شروع ارتباط ادامه روند آنرا تعيين مي كند‪.‬‬
‫اولين تأثير ماندني ترين تأثير است‪.‬‬
‫مراحل ارتباط کالمي‬
‫‪ ‬مرحله آغازين ‪:‬‬
‫•‬
‫آراسته وخوشرو باشيد و تبسم کنيد ‪.‬‬
‫با يک سئوال ساده شروع کنيد ‪.‬‬
‫در مورد خودتان بگوييد ( خودافشايي )‬
‫به طرف مقابل توجه نشان دهيد ‪.‬‬
‫•‬
‫از تعريف و تمجيد و تأييد استفاده کنيد ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫مراحل ارتباط کالمي‬
‫‪ ‬ادامه گفتگو‬
‫خوب گوش کنيد ‪.‬‬
‫به صحبت عالقه نشان دهيد ‪.‬‬
‫بازخورد دهيد ‪.‬‬
‫عاليق خودتان را بيان کنيد ‪.‬‬
‫خالصه کنيد ‪.‬‬
‫به موقع موضوع صحبت را عوض کنيد‬
‫مراحل ارتباط کالمي‬
‫‪ ‬پايان گفتگو‬
‫•‬
‫پايان دادن به گفتگو با يک احساس خوشايند دو طرفه‬
‫از مصاحبت با شما خوشحال شدم و ‪...‬‬
‫از اينکه به صحبتهايم توجه کرديد ممنونم ‪...‬‬
‫از آشنايي تان خوشحال شدم ‪.‬‬
‫•‬
‫توجه به رفتارهاي غيرکالمي ناش ي از خستگي و بي ميلي‬
‫•‬
‫جمع بندی کردن‬
‫موانع گفتاری در درون گوينده ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫تأکيد زياد بر رفتار ظاهری اثر پيام را کاهش مي دهد ‪.‬‬
‫سريع حرف زدن و ندادن فرصت پردازش‬
‫باال بردن تن صدا نيز اثر انتقال پيام را مي کاهد ‪.‬‬
‫لحن و آهنگ نامناسب‬
‫عدم زمان بندی مناسب در ارائه پيام ( خيلي زود ـ خيلي دير )‬
‫نا متناسب بودن گفتار با موقعيت ( ادب و نزاکت )‬
‫عدم توانايي در استفاده از بازخورد و پاسخ به آن‬
‫نارسا بودن و روشن نبودن پيام‬
‫عدم ابرازاحساس در گفتار‬
‫موانع گفتاری در شنونده‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫عدم تماس چشمي‬
‫گوش نکردن‬
‫تمسخر ـ تحقير ـ انتقاد‬
‫نتيجه گيری عجوالنه‬
‫داشتن تعصبات و عقايد قالبي و پيشداوری‬
‫عدم پذيرش گوينده‬
‫بازخورد ندادن‬
‫موانع محيطي‬
‫•‬
‫شلوغي –سر وصدا‪ -‬رفت و آمد‬
‫موانع فيزيکي‬
‫•‬
‫وضعيت بدن‬
‫•‬
‫تفاوت در گفتگو‬
‫‪ ‬زنان و مردان به هنگام گفتگو از قواعد زباني خاص خودشان‬
‫پيروي مي کنند و گاه همين موجب سوء تفاهم ميشود‪.‬‬
‫‪ ‬زنان سئواالت بيشتري از هم مي کنند و کمتر مي گذارند بين‬
‫شان سکوت حاکم شود‪.‬‬
‫‪ ‬مردان به هنگام صحبت اگر حرفشان توسط طرف مقابل قطع‬
‫گردد سعي مي کنند صدايشان را بلند تر کرده يا باسکوت‬
‫ناراحتي خود را اعالم مي کنند‪.‬‬
‫توصيه های کلي برای بهتر کردن ارتباط کالمي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫به طور مداوم و پشت سر هم صحبت نکنيد‪.‬‬
‫آن چه را مي گوييد روشن و واضح بيان کنيد‪.‬‬
‫با بيان جزئيات خسته کننده صحبت را به درازا نکشيد‪.‬‬
‫بين آنچه مي گوييد و تن و آهنگ صدايتان هماهنگي برقرار کنيد‪.‬‬
‫به شنونده نگاه کنيد‪.‬‬
‫خود را بجاي شنونده گذاشته و احساس او را در نظر بگيريد‪.‬‬
‫از واژه هاي تعميمي هميشه و هرگز کمتر استفاده کنيد‪.‬‬
‫نصيحت نکنيد‪.‬‬
‫استفاده از كلمات و جمالت مثبت و مناسب‬
‫فرمول ‪xyz‬موقيت‪ -‬رفتار‪ -‬احساس‬
‫انتقال پيام‬
‫‪ %35‬کالمي و ‪ %65‬غيرکالمي است‬
‫همچنين‬
‫تأثير پيام‬
‫‪ %7‬کالمي‬
‫‪ % 38‬به تن صدا و لحن آن‬
‫و ‪ %55‬غيرکالمي است ‪.‬‬
‫انواع ارتباط غيرکالمي ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫تبسم‬
‫حالت نگاه‬
‫تن و آهنگ صدا‬
‫وضعيت بدن ( ايستادن ـ نشستن ـ حرکت )‬
‫ژست هاي بدني‬
‫حرکات سر و چهره ( ابرو ـ دهان و ‪) ..‬‬
‫تماس‬
‫فاصله فيزيکي‬
‫ظاهر ( لباس و آرايش )‬
‫زبان بدن‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ % 87‬اطالعات از طريق چشم ‪ %9‬گوش و ‪ %4‬ساير حواس به مغز‬
‫وارد مي شود‬
‫‪ 55‬تا ‪ %65‬يک پيام بطور غيرکالمي انتقال يابد اعتبار عاليم غيرکالمي‬
‫‪ 5‬برابر بيشتر از عاليم گفتاري است ‪.‬‬
‫زبان بدن دروغ نمي گويد ‪.‬‬
‫با افزايش تحصيالت استفاده از ارتباط کالمي بيشتر از غيرکالمي مي‬
‫گردد ‪.‬‬
‫وضعيت فيزيکي ما به شناخت ديگران از ما کمک مي کند‪.‬‬
‫ما بايد ياد بگيريم به زبان بدن خود کنترل پيدا کنيم‪.‬‬
‫تن آگاهي‬
‫‪BODY AWARENESS‬‬
‫به وضعيت فيزيکي خود توجه کنيد‪:‬‬
‫معموال چگونه مي نشينيد؟ مي ايستيد؟مي خوابيد؟‬
‫االن چه حالتي به خود گرفته ايد؟‬
‫آيا معناي آنرا مي دانيد؟‬
‫ديگران چه برداشتي از اين حالت شما دارند؟‬
‫‪ 3‬نوع ارتباط غيرکالمي‪:‬‬
‫• زبان اشاره ‪ :‬شامل فرم هاي رمز شده مثل حرکت شست‬
‫دست يا عاليم راهنمايي‬
‫• زبان عمل ‪ :‬شامل حرکاتي که براي رفع نيازها بکار مي رود‬
‫مثل نشستن ـ دويدن ـ خوابيدن‬
‫• زبان اشياء ‪ :‬شامل نمايش اشياء مادي همراه با بدن يا‬
‫بدون آن مثل لباس پوشيدن ـ وسايل منزل‬
‫راههاي ارتباط غيرکالمي‪:‬‬
‫• حالت چهره ‪ :‬شامل حرکات ابرو ودهان وصورت‬
‫• ژستها ‪ :‬شامل حرکاتي در بکاربردن دستها‪،‬انگشتان‪،‬سر و تنه‪،‬‬
‫پاها‬
‫•‬
‫حاالت بدني ‪ :‬شامل مثل نشستن ـ ايستادن‪-‬راه رفتن ‪ -‬دويدن ـ‬
‫خوابيدن‬
‫•‬
‫تماس چشمي‬
‫مثالهايي از زمينه هاي ژنتيکي زبان بدن ‪:‬‬
‫گذاشتن دستها روي سينه‬
‫انداختن پاها روي هم‬
‫پوشيدن کت ـ کفش‬
‫حرکات تأييد و انکار با سر‬
‫باال انداختن شانه ها موقع ابهام‬
‫نشان دادن دندانها‬
‫مثالهايي از زمينه هاي قراردادي ‪:‬‬
‫عالمت شست ‪ :‬ايست – توهين‪OK-‬‬
‫حلقه کردن انگشت و شست‪ :‬پول ‪ ،‬صفر ‪ ،‬پوچ ‪ ، OK ،‬توهين‬‫‪-‬عالمت ‪ : V‬پيروزي ‪ ،‬توهين ‪ ،‬عدد ‪2‬‬
‫فاصله ( حريم ها )‬
‫•‬
‫محدوده حريم ها ‪:‬‬
‫•‬
‫صميمي ‪15-45 cm‬‬
‫شخص ي ‪46-120 cm‬‬
‫اجتماعي ‪120- 360 cm‬‬
‫عمومي ‪360 cm‬‬
‫عليرغم اين فواصل درفرهنگهاي مختلف اعم ازشهري وروستايي اين حريم متفاوت است ‪.‬عالوه براينکه‬
‫درمکانهاي مختلف مثل منزل ـ محل کار ـ اتومبيل ـ و‪ ......‬نيز اين فواصل مقداري جابجاي شود‪.‬‬
‫مثالهايي ازحريم ها شامل نشستن روي نيمکت پارک ـ سينماـ اتوبوس ـ آسانسورـ تاکس ي ـ ميزکنفرانس ـ‬
‫توالت عمومي ـ افزايش جرايم درمحالت شلوغ _عصبانيت تظاهرکنندگان ـ دست دادن دونفر شهري‬
‫وروستايي ـ قراردادن اشياء شخص ي يانوشتن نام روي آنهاـ‬
‫برقراري وحفظ رابطه بستگي به رعايت حريم افرادواحترام به آن دارد‪.‬‬
‫فاصله ها با ميزان عالقمندي‪ -‬پايگاه اجتماعي و غريبه يا آشنا بودن در ارتباط است‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫جهت بدن ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫جهت بدن برخالف جهت سرنشانگرمسيرموردعالقه ذهن‬
‫فرداست ‪.‬‬
‫زاويه صفردرجه نسبت به صرف مقابل بيانگرنيازبه حفظ‬
‫حريم خصوص ي بين دونفراست‬
‫زاويه ‪90‬درجه نيازبه استقالل را نشان مي دهد‬
‫زاويه مثلثي به دعوت شخص سوم وپذيرش وي اشاره دارد‬
‫براي نگه داشتن فرد سوم درمکامله به نوبت بايدجهت سررابه‬
‫طرف ايشان برگرداند‪.‬‬
‫حرکات وعاليم دست‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫کف دست باز‪-‬بلندکردن دست براي سوگند ـ گذاشتن دست روي سينه وقلب = صداقت‬
‫انگشت اشاره = تنبيه ـ دستور ـ پرخاش‬
‫انواع دست دادن ‪ :‬خردکننده ـ ماهي مرده ـ کشيدن ـ کف دست روبه باالـ کف دست روبه پايين‬
‫انگشتان گردشده مقابل صورت ‪ :‬ناکامي‪-‬روحيه منفي‪-‬پنهان کردن يک فکريااحساس منفي‬
‫دستهاي شيب دار‪ :‬اطمينان به نفس‬
‫ماليدن دست به هم‪ :‬اشتياق‬
‫گرفتن مچ دست ازپشت ‪-‬گرفتن آرنج دست ازپشت ‪:‬بي قراري وتالش براي کنترل خود‬
‫دست روي دهان وبيني ‪ :‬دروغ گفتن ـ مخفي کردن يک فکر‬
‫ماليدن چشم =کشيدن گوش ‪ :‬بي ميلي به ديدن وشنيدن‬
‫ضربه زدن ـ ضرب گرفتن‪ :‬بي صبري وبي تابي‬
‫دست به صورت انگشت به شقيقه ‪ :‬ارزيابي‬
‫دست به سينه ‪ :‬انتقادـ دفاع‬
‫جمع کردن دستها درجلودرحالت ايستاده ‪:‬اطاعت ازمقام برتر‬
‫ايجادمانع درمقابل بدن باکيف ‪ :‬سعي درپنهان کردن ناراحتي‬
‫تماس چشمي ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫براي ايجادتفاهم الزم است ‪ 60‬الي ‪ 70‬درصد نگاهها باهم تالقي پيدا کنند‬
‫در يک محاوره دونفره معمولي دو طرف ‪60‬درصد به هم نگاه مي کنندتنها ‪ 30‬درصد تالقي‬
‫صورت مي گيرد در هنگام گوش دادن شنونده ‪ 75‬درصد‬
‫نگاه متقابل ‪ 1‬ثانيه و نگاه خيره ‪ 3‬ثانيه طول مي کشد‬
‫با کاهش فاصله تماس چشمي هم کم مي شود‪.‬‬
‫انبساط مردمک مي تواندنشانه عشق باشد وانقباض آن عالمت عصبانيت‪.‬‬
‫عدم تماس چشمي = پنهان کردن يک موضوع‬
‫نگاه باابروباالرفته وازکنار= عصبانيت‪-‬شک وترديد‪-‬انتقاد‬
‫نگاه باابروباالرفته وازکنار با تکان دادن سر= عالقمندي – ارزيابي‬
‫نگاه باابروباالرفته وگوشه هاي دهان پايين آمده= تعجب‬
‫بستن چشم برکس ي = عصبانيت‪-‬دلسردي‬
‫ازخيره شدن به فرد مقابل بپرهيزيد‬
‫حرکات سرو چهره‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫گره کردن ابروها = خشم‪ -‬ناراحتي ودرد‬
‫باالبردن ابروها = تعجب‪ -‬دريافت‬
‫تکان دادن سررو به پايين = تأييد –تسليم‬
‫تکان دادن سر رو به اطراف = مخالفت‪ -‬تأسف‬
‫تکان دادن سر رو به پايين= انکار و عدم پذيرش‬
‫ژست ها‬
‫•‬
‫باال انداختن شانه ها = نفهميدن موضوع‪ -‬رفع مسئوليت‬
‫ماليدن چانه = ارزيابي‬
‫انگشت روي شقيقه = تفکر و تأمل‬
‫دست به کمر = مقابله‬
‫•‬
‫دست به چانه= اشتياق‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫آنجايي كه بين پيامهاي كالمي و غير كالمي تناقض وجود دارد‬
‫ً‬
‫افراد عموما به جنبه هاي غير كالمي بيشتراعتبار مي دهند‪.‬‬
‫اگر خواستي حقيقت انسان را دريابي به آنچه‬
‫ميگويد گوش مده به آنچه نمي گويد گوش فراده‬
‫خليل جبران‬
‫گوش دادن‪:‬‬
‫شنيدن ‪:‬‬
‫دريافت محرک هاي شنيداري بطور غيرارادي است‬
‫گوش دادن‪:‬‬
‫دريافت و تفسير محرکهاي شنيداري بطور انتخابي است‬
‫منهم الذي يؤذون النبي و يقولون هو اذن ‪ ...‬قل اذن‬
‫خيرلکم ‪ .‬سوره توبه‬
‫منافقين از فرط گوش دادن پيامبر به امتش به ايشان‬
‫مي گفتند گوش و خدا پاسخ مي دهد پيغمبر شنوايي‬
‫خوبي هاست ‪.‬‬
‫آدمي فربه شود از راه گوش‬
‫جانور فربه شود از حلق و نوش‬
‫مولوي‬
‫اهداف گوش دادن‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫راهنمايي گرفتن‬
‫درك ديگران‬
‫حل مشكالت‬
‫فهميدن احساسات ديگران‬
‫حمايت عاطفي ديگران‬
‫كسب اطالعات‬
‫انواع گوش دادن‬
‫•‬
‫غيرفعال ‪ :‬تماشاي تلويزيون يا موسيقي‬
‫•‬
‫فعال ‪ :‬هدفمند‬
‫شيوه گوش دادن فعال ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نگاه کردن به طرف مقابل ( تماس چشمي ) براي نشان دادن توجه به گوينده‬
‫متمايل شدن به سمت گوينده و نزديک شدن به وي‬
‫تکان دادن سر و استفاده از حرکات صورت‬
‫استفاده از اصوات تأييد کننده ‪ :‬آها ـ بله ـ هوم ـ خب ـ که اينطور ـ عجب‬
‫بصورت باز سئوال کنيد ‪.‬‬
‫بازخورد بدهيد ‪ ،‬بازگويي کنيد خالصه کنيد ‪.‬‬
‫به هدف گوينده از بيان سخنانش توجه کنيد ‪.‬‬
‫ به سبک و نحوه بيان گوينده توجه کنيد ‪.‬‬‫نشانه هاي غير کالمي گوينده را سعي کنيد تکرار کنيد‪.‬‬
‫بطور باز سئوال کنيد‪.‬‬
‫اشتباهات گوش دادن فعال ‪:‬‬
‫• سخنان طرف مقابل را قطع نکنيد ‪.‬‬
‫• از انجام کارهايي که نشانگر بي حوصلگي شماست پرهيز کنيد ‪.‬‬
‫مثل نگاه کردن مکرر به ساعت ـ تماشاي بيرون ـ ورق زدن ـ يک مجله ـ آه کشيدن ـ خميازه کشيدن ـ خاراندن‬
‫سر‬
‫• قطع کردن وعوض کردن موضوع‬
‫• باديگري صحبت کردن‬
‫• مخالفت کردن‬
‫• تکرار کلمه به کلمه گفته هاي طرف مقابل‬
‫• عقب ماندن ‪ :‬داشتي مي گفتي که‬
‫• حذف کردن قسمتهاي مهم گفته هاي طرف مقابل يا اضافه کردن به آن‬
‫• از شدت احساسات طرف مقابل کاستن يا شدت بخشيدن‬
‫• پيشگويي کردن‬
‫• تحليل و تفسير کردن ‪ ،‬قضاوت کردن‬
‫• ارجاع به خود‬
‫• بي توجهي به احساس فرد مقابل از آنچه بيان مي کند‪ :‬کم اهميت کردن‪،‬منطقي کردن‪ ،‬اطمينان دادن‪،‬‬
‫راه حل ارايه دادن‬
‫گوش دادن فعال به اندازه حرف زدن و يا حتي‬
‫بيشتر از ان انرژی مصرف ميكند‬
‫كودك انسان ظرف دو سال صحبت كردن را‬
‫مي آموزد اما گاهي شصت سال طول مي كشد‬
‫تا كس ي گوش كردن را بياموزد‪.‬‬
‫حساسيت و دقت نظر در روابط‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫حساسيت توانايي درک و پيش بيني احساسات ‪ ،‬انديشه ها و رفتار‬
‫ديگران است ‪.‬‬
‫فرد حساس ودقيق با مشاهده ديگران بدون تأثير روي آنان بواسطه‬
‫حضورش اطالعات زيادي درباره آنان پيدا مي کند ‪.‬‬
‫ما با قضاوت هايمان و ارزيابي ها و تقسيم افراد به خوب و بد وسعت‬
‫ميدان ديد و درک خود را راجع به ديگران محدود ميسازيم‬
‫حساسيت مستلزم استفاده کامل از قدرت حس ي خودمان است ‪.‬‬
‫استفاده از بازخورد‬
‫•‬
‫•‬
‫بازخورد مي تواند برانگيزاننده يا منع کننده فرستنده‬
‫پيام گردد ‪.‬‬
‫بازخورد به اصالح ارتباط ـ ايجاد اعتماد و احترام‬
‫متقابل کمک مي کند ‪.‬‬
‫باز خورد بدهيد‪.‬‬
‫بازخورد دادن راهي براي بررس ي اين است كه آيا برداشت شما درست است يا‬
‫خير‪.‬‬
‫زماني كه گوينده مكث ميكند‪ ،‬فرصت مناسبي براي شما فراهم ميكند تا در‬
‫يابيد كه آيا آنچه را كه شنيده يا ديدهايد به درستي فهميدهايد يا خير‪ .‬اين كار با‬
‫استفاده از بازخورد انجام ميشود‪.‬‬
‫انواع بازخورد‬
‫• بازخوردمثبت ‪:‬‬
‫آن دسته از پاسخهاي ظاهري شنونده که براي شکل گيري و اصالح رفتار ارتباطي‬
‫متعاقب گوينده به کار مي روند مثل حرکات سر و صورت‬
‫• بازخورد منفي ‪:‬‬
‫آن دسته پاسخهايي که جنبه تنبيهي دارد مثل بي توجهي ـ خميازه و ‪...‬‬
‫• بازخورد صفر‪:‬‬
‫نشانه بي اعتمادي و ناراحتي از ارتباط است ‪.‬‬
‫عبارات بازخوردی ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫استفاده از ضمير من ـ مرا ـ مال من ـ ما ـ همه‬
‫استفاده از عبارات حس ي در تعبير و تفسيرها ‪:‬‬
‫ً‬
‫ديدم ـ مي بينم که ـ حس مي کنم ـ متوجه شدم ‪ -‬بنظر مي آيد ‪-‬ظاهرا تو‬
‫بازتاب افکار ‪:‬‬
‫بنظرم ـ به عقيده من ـ فکر مي کنم ـ انتظار دارم ـ اگر اشتباه نکنم ـ مقصودت اين است که‬
‫بازتاب احساسات ‪:‬‬
‫احساس مي کنم ـ خوشحال از اينکه ـ ناراحتم از اينکه مطمئنم که ـ افتخار مي کنم‪ -‬تو احساس مي کني‬
‫( از احساس مي کنم به جاي فکر مي کنم استفاده نکنيد )‬
‫اگر چه احساسات از طريق غيرکالمي ابراز مي شوند اما با کلمات بر قدرت آن مي افزاييد ‪.‬‬
‫بازتاب خواسته ها تا ديگران بدانند شما چه مي خواهيد ‪.‬‬
‫من مي خواهم ـ نمي خواهم ـ دوست دارم ـ قصد دارم ـ مايلم‬
‫بازتاب اقدامات ‪:‬‬
‫بيان اينکه شما چه کرده ايد ـ چه مي کنيد ـ چه خواهيد کرد ‪.‬‬
‫صرف زمان الزم در مراودات‪:‬‬
‫•‬
‫گوش دادن ‪%42‬‬
‫حرف زدن ‪%32‬‬
‫خواندن ‪%15‬‬
‫•‬
‫نوشتن ‪%11‬‬
‫•‬
‫•‬
‫طبق يک نظريه( برن) ارتباط گفتاري بنا به نياز‬
‫کودک به نوازش شکل مي گيرد‪ ،‬کودک رفتارهاي‬
‫کالمي اي را فرا مي گيرد که نيازهايش را بيشتر‬
‫اقناع کند ‪.‬‬
‫طبق يک فرضيه در يک ارتباط بين شخص ي ‪،‬هيچکس‬
‫ً‬
‫به تمامي باديگري ارتباط برقرار نمي کند و معموال ما با‬
‫تصويري که از ديگران در ذهن داريم ارتباط برقرار مي‬
‫کنيم اما هرچه بيشتر در مورد وي بدانيم بيشتر مي‬
‫توانيم بجاي تصوير شخص ي با خود شخص ارتباط‬
‫برقرار سازيم ‪.‬‬
‫ما با تصويري که از ديگران در ذهن داريم با ايشان‬
‫ارتباط برقرار مي کنيم ‪ .‬اگر اين تصوير با تصويري که‬
‫آنان از خود دارند ‪ ،‬سازگار نباشد نمي توانيم ارتباط‬
‫خوبي با آنها برقرار کنيم ‪ .‬ارتباط کالمي وسيله اي براي‬
‫رسيدن تصويرهاي معتبر از يکديگر است ‪.‬‬
‫گاهي اوقات ديگران مارا آنگونه که ميخواهند‬
‫ميبينند و ما نيز ديگران را آنگونه که خود‬
‫ميخواهيم مي بينيم‬