مدیریت تأمین عملیات و کارآفرینی
Download
Report
Transcript مدیریت تأمین عملیات و کارآفرینی
بهار 89
مقدمه
تالش براي رسيدن به سرعت مناسب در عمليات ،از تازه ترين اقدامات انجام شده براي کسب مزيت رقابتي است .در دهه گذشته ،دامنه
وسيعي از فلسفه هاي استراتژيک و عملياتي ايجاد شده اند تا سازمانهاي کسب وکار امروز را متناسب با فضاي بازار جهانيِ با رقابت
بسيار شديد ،منعطف سازند .اين فلسفه ها ،شامل رقابت مبتني بر زمان ،مديريت کيفيت جامع ،برون سپاري منابع ،بازمهندسي کسب و کار
و مديريت تغيير مي شود .اين اصول و فلسفه ها و ابزارهاي مرتبط با آنها ،شکل دهنده استراتژي هاي عملياتي و کسب و کار براي
رهبري کسب وکار در بخشهاي توليدي و خدماتي در اقتصاد جهاني هستند .استراتژيِهايي که مبتني بر اين فلسفه ها هستند ،به عنوان تنها
جهت گيري استراتژيک شرکتها يابه عنوان مکملي براي جايگاه استراتژيک سنتي هستندکه بر استراتژي هاي عمومي رهبري هزينه،
تمايز و تمرکز ،مبتني هستند.
از اوايل دهه ، 1990مفهوم رقابت مبتني بر زمان که توسط «هوت» و « استاک» مطرح شد ،به يکي از اثر بخش ترين استراتژي ها
براي کسب مزيب رقابتي منحصر به فرد مبدل شده است.
توليد و ساخت مبتني بر زمان ،به عنوان يک رويکرد منطقي براي مديريت توليد و عمليات مطرح شده است وهمچنين يک جهت گيري
مبتني بر زمان را در شرکتهاي توليد و ساخت مستقر مي کند .الزم است که شرکتهاي توليدي ،ارکان اين مفهوم را به مديريت عمليات
خود منتقل کنند.
در بسياري صنايع اگر چه کيفيت هنوز به عنوان يک عامل حياتي موفقيت محسوب مي شود ،اما ديگربه عنوان منبعي براي مزيت رقابتي
منحصربه فرد لحاظ نمي شود .در واقع مشتريان ضمن مطالبه هزينه پايين وکيفيت باالتر ،توجه خود را به در دسترس بودن محصول در
هنگام نياز منعطف کردهِاند .اين تقاضا در تمام طول زنجيره تأمين اثر ميِگذارد.
خالصه مديريتي تامين عمليات
مديريت پروژه مستقيما از مسئوليتهای شخص مدير پروژه میِباشد .مدير پروژه به ندرت مستقيما در فعاليتهای پروژه که
منتهی به توليد محصول میِشود شرکت میِکند.اما بيشتر می کوشد تا پروژه به خوبی پيشرفت کند ،روابط متقابل
قسمتِهای مختلف سازنده ومفيد باشد به نحوی که احتمال شکست به حداقل خود برسد.مدير پروژه غالبا نماينده مشتری
است که براساس شناخت صحيحی که از مشتری دارد میِتواند به خوبی تمامی نيازها وخواستهِهای اورا مشخص وارائه
نمايد.توانائی به وجود آوردن انسجام وهماهنگی بين فرايندهای مختلف بخشِهای متفاوت مورد قراداد و ايجاد ارتباط
نزديک وسازنده با نماينده مشتری بسيار اساسی ومهم میِباشد.يک مدير موفق برای اطمينان از اينکه همه عوامل
الا شناخته شده باشد بايد بتواند کل پروژه را از ابتدا تا انتها ببيند
زمان،هزينه وکيفيت و مهمِتر از همه رضايت مشتری کام ِ
(پيش بينی )کند واين اطمينان را به سايرين به دهد که پيش بينی او محقق میِشود .توليد هر نوع محصول ويا ايجاد هر
خدمتی شامل ساختمان سازی ،حمل ونقل ،الکترونيک،نرمِافزارهای کامپيوتری ،خدمات مالی و ....هر کدام ديدگاهها ی
اجرائی ونقطه نظرات خاص خود رادارد که می بايست قبال توسط مدير پروژه پيش بينی گردد.
فرآيندهای اصلی مديريت تامين عمليات
همه فرآيندهای تامين عمليات در سازمان می تواند به سه دسته فرآيند اصلی تقسيم شود .اين فرآيندهای اصلی جريان
اطالعات ،محصول و سرمايه را که برای دريافت ،توليد و انجام خواست مشتری نياز است را مديريت می کند.
مديريت روابط با مشتری (): )Costumer Relationship Management (CRM
تمامی فرآيندهايی که به تعامالت و ارتباطات بين سازمان کانونی و مشتريانش تمرکز دارد .به اين فرآيندها زنجيره تامين
پايين دست نيز اطالق می شود.
مديريت زنجيره تامين داخلی ( ):)Internal Supply Chain Management (ISCM
تمامی فرآيندهايی که در درون سازمان صورت می گيرد.
مديريت روابط تامين کنندگان (): )Supplier Relationship Management (SRM
تمامی فرآيندهايی که به تعامالت و ارتباطات بين سازمان کانونی و تامين کنندگانش تمرکز دارد .به اين فرآيندها زنجيره تامين باال دست
نيز اطالق می شود.
ايد توجه داشت که هدف هر سه فرآيند ،انجام خدمت به همان مشتری و انجام يک هدف است .بنابراين برای اينکه زنجيره تامين به
موفقيت برسد بايستی هر سه فرآيند به خوبی يکپارچه گردند .ساختار سازمانی شرکت ها ،تاثير بسيار زيادی در موفقيت يا شکست تالش
های يکپارچه کردن اين سه فرآيند دارد .در بسياری از سازمان ها و شرکت ها ،بازاريابی Marketingدر نقش CRMظاهر می
شود .توليد Manufacturingکار ISCMرا انجام می دهد .و خريد Purchasingبه عنوان SRMمطرح می شود .اين در حالی
است که اين بخش ها در کمترين حد ارتباط با يکديگر قرار دارند .در اين شرکت ها گاه پيش می آيد که بازاريابی و توليد هرکدام يش بينی
های خود را داشته باشند و بر مبنای آن برنامه ريزی کنند و اين برنامه ها در تضاد با هم باشند .عدم يکپارچگی به شدت به توانايی
زنجيره تامين در تامين کاال و خدمات به صورت موثر ،ضربه می زند و نهايتِا ا منجر به نارضايتی مشتری و صرف هزينه های بيشتر می
شود.
تامين کنندگان
سازمان
مشتری
SRM
ISCM
CRM
مثلث مديريت تامين عمليات
زمان
منظور از محدوديت زمانی مقدار زمان در دسترس به منظور تکميل پروژه میِباشد.
هزينه
منظور از محدوديت هزينه مقدار بودجه در دسترس برای تکميل پروژه میِباشد.
چشم انداز
منظور از محدوديت چشم انداز فرآيندهای است که می بايست انجام شود تا نتايج نهائی پروژه به دست آيد .اين سه محدوديت با هم در
الا اگر چشم انداز پروژه (اهداف ويا کيفيت)افزايش يابد
تعامل هستند و تغيير هر کدام موجب تغيير در محدوديت های ديگر میِشود.مث ِ
طبيعتا زمان وهزينه نيز افزايش میِيابند .يک محدوديت شديد زمانی باعث افزايش هزينهِها وکاهش چشم انداز میِشود .همچنين بودجه
الا محدود باعث افزايش زمان وکاهش چشم انداز میِشود .منظور از نظم وانظباط در مديريت پروژه ،تهيه ابزار وروشهائی است که
کام ِ
تيم مديريت پروژه (نه فقط مدير پروژه)را قادر می سازد که کارهايشان رابادر نظر گرفتن محدوديتها سازماندهی کنند .ديدگاه ديگر در
خصوص مديريت پروژه اين است که اين سه محدوديت را منابع مالی،زمان ومنابع انسانی در نظر بگيريم.چنانچه شما بخواهيد
کاررادرزمان کوتاهتری به پايان برسانيدشما می بايست نيروی انسانی بيشتری صرف کنيدکه به نوبه خود باعث افزايش هزينهِهای پروژه
خواهد شد تا آنجائی که باانجام سريع پروژه هزينهِها کاهش میِيابد.
نقش کارآفرينی در مديريت تامين عمليات
امروزه از کارآفرينی به عنوان علم پيشرفت يک مدير در انجام يک پروژه به شکل مطلوب و راندمان کارآيی باال نام برده می شود .يک
مدير خوب کسی است که کارآفرين باشد يعنی در تمام مراحال يک پروژه خالقيت داشته باشد .بتواند سريع نسبت به تغيرات ايجاد شده
در مراحل توليد و يا کمبود بودجه و حتی منابع انسانی بدرستی تصميم گيری کند.
گاه در مراحل انجام يک پروژه يک مشکل کوچک در مرحله انجام باعث توقف پروژه شده و زيان و ضرر های زيادی
درمنابع مالی و انسانی شده.تمام اين ضررها منشاء در نبود مدير کارآفرين می باشد.
با مثالی مطلب را بيشتر باز می کنم ٫ببينيد در يک شرکت سالها توليد کننده قطعات خودرو بوده فقط مونتاژ کار بود يعنی
خط توليد اين شرکت وارد کننده طرح از شرکت های سر شاخه بوده و تمام دستگاه های خود و قالب های توليدی خود را
به شرايط آن شرکت باالتر درآورده ٫شما حساب کنيد اين قطه توليدی اين شرکت به يکباره بخاطر خطرات زيست
محيطی از روی خودروها برداشته شود.در اين جاست که تمام سفارش ها برگشت خورده شرکت اصلی و باالتر از شما که
شرکت شما زير مجموعه او بوده ايد با شما قطع رابطه می کند و شما در بازار توليد دچار سقوط می شويد.
زيرا هزينه تبديل شرکت شما به شرکتی جديد برای توليد قطعه استاندارد برای خودروی جديد بسيار باالست و همچنين
نيروی متخصص برای اين کار نداريد چون زمان نداريد.
اينجاست که شرکت شما دچار سردرگمی می شود .به راستی مقصر چه کسی است؟
براحتی می توان حدس زد که شما مقصريد! شما که بدون تخصص در امر مديريت و بدون داشتن دانش بازار خودرو و
اينده نگری در توليد فقط بر پايه اساس سرمايه داری دست به توليد زده ايد اين خسارت جبران ناپذير را به اقتصاد و چامعه
يک کشور وارد ساخته ايد.
مدير کارآفرين بايد بطور مداوم در تمام چرخه توليد٫طراحی ٫منابع انسانی و فروش محصول آينده نگری کند.
فرآيندهاى اصلى
مديريت تامين عمليات داراى سه فرآيند عمده است كه عبارتِاند از:
- 1مديريت اطالعات:
امروزه نقش ،اهميت و جايگاه اطالعات براى همگان بديهى است .گردش مناسب و انتقال صحيح اطالعات باعث مىِشود تا فرآيندها
موثرتر و كاراترگشته و مديريت آنها آسانِتر گردد .در بحث زنجيره تامين -همان طور كه گفته شد -اهميت موضوع هماهنگى در
فعاليتها ،بسيار حائز اهميت است .اين نكته در بحث مديريت اطالعات در زنجيره ،مديريت سيستم هاى اطالعاتى و انتقال اطالعات نيز
صحت دارد .مديريت اطالعات هماهنگ و مناسب ميان شركا باعث خواهد شد تا تاثيرات فزايندهِاى در سرعت ،دقت ،كيفيت و جنبهِهاى
ديگر وجود داشته باشد .مديريت صحيح اطالعات موجب هماهنگى بيشتر در زنجيره خواهد شد .به طور كلى در زنجيره تامين ،مديريت
اطالعات در بخشِهاى مختلفى تاثيرگذار خواهد بود كه برخى از آنهاعبارتِاند از :
مديريت لجستيك ،انتقال ،جابجايى ،پردازش و دسترسى به اطالعات لجستيكى براى يكپارچه سازى فرآيندهاى حمل و نقل ،سفارش دهى و
ساخت ،تغييرات سفارش ،زمانِبندى توليد ،برنامه هاى لجستيك و عمليات انباردارى) ; تبادل و پردازش دادهِها ميان شركا (مانند تبادل و
پردازش اطالعات فنى ،سفارشات و : )...جمع آورى و پردازش اطالعات براى تحليل فرآيند منبع يابى و ارزيابى ،انتخاب و توسعه
تامين كنندگان ; جمع آورى و پردازش اطالعات عرضه و تقاضا و ...براى پيش بينى روند بازار و شرايط آينده عرضه و تقاضا; ايجاد و
بهبود روابط بين شركا .
چنانچه پيداست ،مديريت اطالعات و مجموعه سيستم هاى اطالعاتى زنجيره تامين مى تواند برروى بسيارى از تصميمِگيرىِهاى داخلى
بخشِهاى مختلف زنجيره تامين موثر باشد كه اين موضوع حاكى از اهميت باالى اين مولفه در مديريت تامين عمليات است.
- 2مديريت لجستيك
در تحليل سيستم هاى توليدى (مانند صنعت خودرو) ،موضوع لجستيك بخش فيزيكى زنجيره تامين را در بر مى گيرد .اين بخش كه كليه
فعاليتِهاى فيزيكى از مرحله تهيه ماده خام تا محصول نهايى شامل فعاليتِهاى حمل و نقل ،انباردارى ،زمانِبندى توليد و ...را شامل مى
شود ،بخش نسبتا بزرگى از فعاليتِهاى زنجيره تامين را به خود اختصاص مى دهد .در واقع ،محدوده لجستيك تنها جريان مواد و كاال
نبوده بلكه محور فعاليتِهاى زنجيره تامين است كه روابط و اطالعات ،ابزارهاى پشتيبان آن براى بهبود در فعاليتِها هستند.
-3مديريت روابط
فاكتورى كه ما را به سمت فرجام بحث راهنمايى مى كند و شايد مهمِترين بخش مديريت زنجيره تامين به خاطر ساخت و فرم آن باشد،
مديريت روابط در زنجيره تامين است .مديريت روابط ،تاثير شگرفى بر همه زمينهِهاى زنجيره تامين و همچنين سطح عملكرد آن دارد.
در بسيارى از موارد ،سيستم هاى اطالعاتى و تكنولوژى مورد نياز براى فعاليتِهاى مديريت زنجيره تامين به سهولت در دسترس بوده و
مى توانند دريك دوره زمانى نسبتا كوتاه تكميل و به كار گمارده شوند .اما بسيارى از شكستِهاى آغازين در زنجيره تامين ،معلول انتقال
ضعيف انتظارات و توقعات و نتيجه رفتارهايى است كه بين طرفين درگير در زنجيره به وقوع مى پيوندد .عالوه بر اين ،مهمِترين فاكتور
براى مديريت موفق زنجيره تامين ،ارتباط مطمئن ميان شركا در زنجيره است ،به گونه اى كه شركا اعتماد متقابل به قابليتِها و عمليات
يكديگر داشته باشند .كوتاه سخن اين كه درتوسعه هر زنجيره تامين يكپارچه ،توسعه اطمينان و اعتماد در ميان شركا و طرح قابليت
اطمينان براى آنها از عناصر بحرانى و مهم براى نيل به موفقيت است.
استراتژي حوزههاي مختلف منابع انساني
تامين منابع انساني
تامين منابع انساني ،متضمن وجود کارمندان مورد نياز ،براي انجام فعاليتهاي سازمان است .کيپ ( )1989هدف از طراحي و اجراي
استراتژيِهاي جذب مديريت منابع انساني را چنين عنوان کرده است« :هدف ،به دست آوردن و جذب کارکنان مناسبي است که از
شايستگيِها ،مهارتِها ،دانش و پتانسيل الزم براي ديدن آموزشِهاي آتي برخوردار باشند .روشهاي انتخاب و جذب کارکناني که به بهترين
شکل ميِتوانند اين دسته از نيازهاي سازمان را تأمين کنند ،بايد به عنوان فعاليت اساسي سازمان قلمداد شوند و اکثر سياستهاي منابع
انساني که در جهت پرورش و انگيزش کارکنان طراحي ميِشوند بايد بر پايه اين فعاليتِها بنا نهاده شوند»( .آرمسترانگ )1384 ،به بيان
ديگر برنامهِريزي منابع انساني فرايند بازنگري نظام¬مند نيازمندي¬هاي سازمان ،به نيروي انساني است؛ براي تضمين اينکه نيروي
انساني مورد نياز سازمان با مهارت¬هاي مورد نظر در زمان الزم در اختيار قرار دارند».
برنامهريزي منابع انساني را از دو جنبه ميتوان مورد بررسي قرار داد:
برنامهِريزي سخت منابع انساني برنامهِريزي نرم منابع انسانيبرنامهِريزي سخت منابع انساني مبتني بر تجزيه و تحليل کمي است و تضمين ميِکند که تعداد مناسبي از کارکنان کارآمد به هنگام نياز،
موجود است .اما جنبه نرم برنامهِريزي منابع انساني پيرامون ايجاد فرهنگ سازماني است ،که ميان اهداف سازمان و ارزشها ،باورها و
رفتارهاي کارکنان هماهنگي و انسجام برقرار کند .پس از مشخص شدن اين نکته که سازمان به چه تعداد نيروي کار ،در چه زماني و با
چه مهارتها و شايستگي¬هايي نياز دارد و نيز با مطالعه وضعيت عرضه نيروي کار در محيط پيرامون سازمان ،و برآورد نيازهاي آتي
سازمان ،مديران منابع انساني از راه جذب و حفظ نيرو و يا ايجاد انعطافِپذيري در سازمان ،نيروي انساني مورد نياز را تامين ميِکنند.
جذب نيرو
جذب نيروهاي کارآمد از خارج سازمان به منظور مرتفع ساختن نيازهاي منابع انساني ،مستلزم انجام اين فعاليتها است
-1تعريف نيازهاي مهارتي و شايستگيِِهاي رفتاري؛
-2تجزيه و تحليل عوامل مؤثر بر تصميم پيوستن به سازمان ،مانند:
حقوق و مزايا،
فرصتِهاي ارتقاي شغلي،فرصت بهرهِگيري از مهارتهاي موجود يا کسب مهارتهاي جديد،راضي کننده بودن شغل (ميزان وظايف ،اختيارات و استقالل در انجام کار)،شهرت سازمان،امکان مشارکت افراد در سازمان،-محيط کار جذاب
توسعه منابع انساني
پيدايي دانش و فناوريِهاي نوين ،تحوالت صنعتي و همچنين جهتِگيريِها و استراتژيِهاي جديد سازمانها ،آنها را ناگزير ميِسازد براي
بقا در عرصه رقابت ،به سوي آموزش و توسعه مداوم منابع انساني خود گام بردارند( .آرمسترانگ )1380 ،والتون ( )1999توسعه
استراتژيک منابع انساني را چنين توصيف ميِکند« :توسعه استراتژيک منابع انساني شامل اين موارد است :ايجاد ،حذف ،اصالح و تعديل
مسئوليت¬ها و فرايندها و راهنمايي و هدايت افراد به شيوهِاي که همه افراد و گروهِها به مهارت ،دانش و شايستگيِهايي که براي قبول و
انجام وظايف فعلي و آتي سازمان الزم است ،مجهز شوند»( .آرمسترانگ1384)،
هدف از توسعه استراتژيک منابع انساني ،ايجاد چارچوبي فراگير و يکپارچه براي پرورش کارکنان است .بخش اعظم فرايندهاي توسعه
منابع انساني متوجه فراهم آوردن محيطي خواهد شد که در آن محيط ،کارکنان به يادگيري و توسعه دانش و مهارتِهاي خود ترغيب شد.
ممکن است فعاليتهاي مرتبط با توسعه منابع انساني شامل برنامهِهاي سنتي آموزشي نيز باشند ،اما تأکيد اين فعاليتها بر توسعه سرمايه
معنوي سازمان و ترويج و ارتقاي پويايي سازماني ،گروهي و فردي است .افزايش شايستگيِها و قابليتهاي کارکنان سازمان بايد به عنوان
يکي از سياستهاي اصلي توسعه منابع انساني مورد توجه جدي قرار گيرد.
مديريت عملکرد
مديريت عملکرد ،حوزهِاي از منابع انساني است که ميِتواند بيشترين سهم را در بهبود عملکرد سازمان داشته باشد .هدف از
استراتژيِهاي مديريت عملکرد ،افزايش اثربخشي سازمان ،افزايش بهرهِوري کارکنان و گروهِها و کسب سطح باالتري از مهارت،
شايستگي و افزايش تعهد و انگيزه در کارکنان است .استراتژيِهاي مديريت عملکرد به مسائلي همچون چگونگي مديريت سازمان براي
رسيدن به اهداف تعيين شده ،ميِپردازد .مديريت عملکرد را ميِتوان به عنوان روشي استراتژيک و يکپارچه براي فراهم آوردن موفقيتي
پايدار براي سازمانها از راه بهبود عملکرد کارکنان تعريف کرد .مديريت عملکرد از اين جهت استراتژيک است که به مسائل گستردِه
فراروي سازمان ميِپردازد؛ اينکه آيا در محيط خود به گونهِاي اثربخش فعاليت ميِکند و اينکه جهت کلي حرکت سازمان به سمت دستيابي
به اهداف سازماني است يا خير؟ استراتژيِهاي مديريت عملکرد اهداف عمده زير را دنبال ميِکنند:
استراتژيِهاي مديريت عملکرد اهداف عمده زير را دنبال ميِکنند:
_کمک به نيروي انساني در جهت بهبود عملکرد؛
_توسعه و پرورش کارکنان در جهت طي مسير شغلي؛
_استفاده از نظرات کارکنان براي بهبود سازمان؛
_مشارکت و تشويق کارکنان؛
_گردآوري اطالعات الزم براي جبران خدمت کارکنان؛
_کشف نقاط قابل بهبود و برنامه
_ريزي براي بهبود آنها
سيستم مديريت عملکرد را ميِتوان متشکل از سه جزء :عوامل مورد ارزيابي ،وروديِها و خروجيِهاي سيستم دانست .عوامل اصلي
مورد ارزيابي سيستم مديريت عملکرد عبارتند از:
_ميزان دستيابي به اهداف،
_رعايت ارزشهاي اصلي سازمان،
_ويژگيهاي افراد ،مانند :انگيزه ،مهارتِهاي فردي وخالقيت
_توان بالقوه افراد.
وروديِهاي سيستم را ميِتوان با اين عنوانِها زير بيان کرد:
_محدودهِهاي مورد ارزيابي،
_عوامل کليدي موفقيت و شاخصِهاي عملکرد،
_قابليتِهاي موردنياز سطوح مختلف سلسله مراتب شغلي،
_اهداف يا الزامات مشخص مشاغل گوناگون.
و در نهايت خروجيِهاي سيستم موارد را در برميِگيرند:
_ارزيابي و درجهِبندي عملکرد،
_برنامهِهاي بهبود عملکرد مانند آموزش،
_برنامه بهبود شغلي،
_ارزيابي از پائين به باال.
استراتژي های پاداش
استراتژيِهاي پاداش بر چگونگي تهيه و طراحي برنامهِها توسط سازمان ،به منظور اطمينان از اينکه رفتارها و عملکرد مؤثر کارکنان
در تحقق اهداف سازمان مورد تقدير قرار ميِگيرند ،تمرکز ميِکنند .همان گونه که گومز -مجيا و بالکين ( )1992معتقدند ،استراتژي
پاداش عبارت است از «به ¬کارگيري مطلوب سيستمِ پاداش بهِعنوان يک ساز و کار يکپارچه¬ساز کليدي که از راه آن تالشهاي
واحدهاي فرعي مختلف و کارکنان آنها به سمت تحقق اهداف استراتژيک يک سازمان جهت داده ميِشود ».استراتژي پاداش بايد بر پايه
اين اصل مهم بنا نهاده شود که منبع نهايي ايجاد ارزش کارکنان سازمان هستند .اين امر به معناي آن است که فرايندهاي پاداش بايد به
گونهِاي خالق به نيازهاي کارکنان و نيازهاي سازمان پاسخ دهد .مبناي اين استراتژي بايد الزامات سازمان به بهبود عملکرد در کوتاه مدت
و بلندمدت باشد .استراتژي پاداش ميِتواند از تغيير حمايت کند ،فعاليت سازمان را تقويت کرده و رسميت ببخشد.
استراتژي پاداش بايد موجب انسجام و يکپارچگي فرايندها و سياستهاي پاداش با استراتژي رشد و بهبود عملکرد شود .همچنين اين
استراتژي بايد باعث تقويت ارزشهاي سازمان ،به ويژه ارزشهايي مانند :خالقيت ،کارگروهي ،انعطافِپذيري ،کيفيت و ارائه خدمات به
مشتري شده ،نيز موجب بهبود فرهنگ سازماني و گسترش رفتارهاي مطلوب در بخشِهاي مختلف سازمان شود .در اين صورت
استراتژي پاداش ميِتواند نقش مهمي در تحقق اهداف سازمان ايفا کند.
فازهاى اصلى مديريت تامين عمليات و کارآفرينی
فنآورى اطالعات و مديريت تامين عمليات
مديريت تامين عمليات بر رويكردى مشترى محور استوار است .بر اين اساس ،ارتباط به موقع و كامل بين همه عناصر زنجيره براى
اطالع از نيازهاى مشترى و ميزان تامين نيازها از ضروريات زنجيره است .براى تسهيل جريان اطالعات و مديريت دقيق آن بسترى
مناسبى از نرم افزارها و سيستم هاى اطالعاتى يكپارچه و شبكه هاى اكسترانت و اينترانت موردنياز است .با به كارگيرى تجارت
الكترونيك در زنجيره تامين نيز مى توان بر مبناى مدل) B2B 7و (B2E 8براى توصيف عمليات خريد ،فروش و مبادله محصــوالت،
خدمات و اطالعات ازطريق شبكه هاى رايانه اى و به خصوص اينترنت با تامين كنندگان بهره جست.
برمبناى مدلى ديگر از تجارت الكترونيك ) (E-COMMERCEشركتِهاى همكار در يك زمينه به خصوص از طريق شبكهِهاى
الكترونيكى نيز مى توانند به همكارى و اشتراك مساعى بپردازند .چنين همكارى اغلب بين شركتِهــاى حاضر در يك زنجيره تامين اتفاق
مى افتد.
با توجه به اين كه بر مبناى مدلى ديگر از تجارت الكترونيك ) (E-COMMERCEشركتِهاى همكار در يك زمينه به خصوص ازطريق
شبكه هاى الكترونيكى نيز مى توانند به همكارى و اشتراك مساعى بپردازند .چنين همكارى اغلب بين شركتِهــاى حاضر در يك زنجيره
تامين اتفاق مى افتد.
با به كارگيرى تجارت الكترونيك در زنجيره تامين نيز مى توان برمبناى مدل ) B2B 7و (B2E 8براى توصيف عمليات خريد ،فروش و
مبادله محصــوالت ،خدمات و اطالعات از طريق شبكه هاى رايانه اى و به خصوص اينترنت با تامين كنندگان بهره جست.
بررسى جايگاه مديريت تامين عمليات در پيادهسازى تجارت الكترونيك
به طور كلى مديريت تامين عمليات يكى از زيرساختارهاى پيادهِسازى تجارت الكترونيك است .از ديد صنعتى تجارت الكترونيكى بين
بنگاهِها عمدتا در صنايعى رخ مىِدهد كه زنجيره تامين در آن جا شكل گرفته باشد.
يك توليدكننده همواره عاملى است كه در وسط فرآيند فعاليت اقتصادى قرار دارد .توليد كننده خود خريدار كاال از تامين كنندگان خود و
فروشنده كااليى جديد به خريداران خود است .چون فروشنده به توليدكننده خود تامين كنندگان دارد و ضمنا خريدار كاال نيز ممكن است
خود مشتريانى داشته باشد ،ما با زنجيرهِاى از بنگاهِها روبهِرو هستيم كه هر كدام هم خريدار و هم فروشنده هستند .اين مجموعه شبيه به
زنجير است ،زيرا همه به هم وابسته هستند .با مديريت درست زنجيره تامين همه عناصر موجود در زنجيره منتفع شده و ضمنا با ارايه
كاالى مرغوب و ارزان جامعه را نيز منتفع مىِكند .از همين رو يكى از مسايل مهم صنايع در كشورهاى پيش رفته «مديريت زنجيره
تامين يا)Supply Chain Management» ، (SCMاست .يكى از عناصر مهم مديريت زنجيره خودكارسازى امر خريد و
فروش بين اعضاى زنجيره است .اين امر آن قدر مهم و حياتى است كه حتى قبل از ظهور اينترنت صنايع خودروسازى و هوافضايى كه
بزرگِترين و پيچيدهِترين زنجيرهِهاى تامين را دارند ،خود با صرف هزينه گزاف اقدام به ايجاد شبكه كرده بودند .
در حال حاضر استاندارد EDIكه امروزه با كمك سازمان جهانى استانداردها در محيط اينترنت و بر بستر استاندارد XMLبراى امور
تجارى در حال كاربرد است ،از همين شبكهِهاى اختصاصى به وجود آمده است .براى مديريت زنجيره تامين پايدارى زنجيره يك عامل
مهم و حياتى است و معموال اشكال پيچيده ،كارآمد و پايدار مديريت زنجيره تامين تنها در بنگاهِهاى بزرگ اقتصادى ديده مىِشود .درحال
حاضر در كشور ما در اين زمينه كمبود جدى وجود دارد .از يك طرف تعداد بنگاهِهاى اقتصادى بزرگ در كشور بسيار كم است .اين
تعداد كم هم عمدتا ماهيتى غيرخصوصى دارند و بنابراين خود با مشكل پايدارى در مواجه با مسايل سياسى روبهِرو هستند .از طرف ديگر
تعداد زنجيرهِهاى تامين پايدار نيز در كشور بسيار كم است .دو نمونه قابل ذكر را مىِتوان صنعت خودرو و صنايع نفت كشور دانست.
موانع پيادهسازی کارآفرينی:
تحوالت اخير كشورهاى منطقه آنها را ناگزير به به كارگيرى محصوالت مديريت زنجيره تامين در حوزه صنايع مىِسازد .پيش بينى
مىِشود در سالِهاى آتى فرصتِهاى بازار محصول مناسبى براى محصول در منطقه وجود داشته باشد كه فرصتِهاى صادرات محصول
را فراهم مىِنمايد .اين كشورها به عنوان بازار بالقوه محصول در نظر گرفته مىِشود.
به لحاظ ساختارى مهمِترين مشكلى كه زنجيره تامين با آن روبروست ،مشكل تعدد مراكز تصميم گيرى براى توليد ،تبديل و جريان
كاالست .اين امر موجب تشديد نوسانات تقاضا در طول زنجيره مى شود .هرچقدر از انتهاى زنجيره به سمت ابتداى زنجيره (اولين تامين
كننده) حركت كنيد ،نوسانات تقاضا تشديد مىِگردد .اين پديده به اثر «شالق چرمى» معروف است .اين مسئله موجب افزايش موجودى
انباشته ميان اعضاى زنجيره مىِگردد كه در نهايت باعث باالرفتن هزينه و قيمت نهايى كاال شده و قدرت رقابت زنجيره كاهش
خواهديافت.
فناورى اطالعات ازطريق تسهيل و تسريع تبادل اطالعات سازمان و تامين كنندگان را قادر به آگاهى و تامين به موقع احتياجات يكديگر
مى كنــد و اين فلسفه توليد به هنگام را قوت مىِبخشد .
در سالِهاى آتى با رشد صنعت نرمِافزار پيشِبينى مىِشود كه محصول در صنايع مونتاژ قطعات الكترونيكى نيز نفوذ داشته باشد .پيشِبينى
مىِشود با رواج به كارگيرى فنِآورى اطالعات در صنايع و آمادهِسازى زيرساختارها و بستر پيادهِسازى سيستمِهاى مديريت زنجيره تامين
حجم تقاضا به طور فزايندهِاى افزايش يابد.
بررسى تكنولوژى توليد و برآورد نحوه تامين دانش فنى مورد نياز
مديريت تامين بر رويكردى مشترى محور استوار است .لذا ارتباط به موقع و كامل بين همه عناصر زنجيره براى اطالع از نيازهاى
مشترى و ميزان تامين نيازها از ضروريات زنجيره است .براى تسهيل جريان اطالعات و مديريت دقيق آن بسترى مناسبى از نرم افزارها
و سيستمِهاى اطالعاتى يكپارچه و شبكه هاى اكسترانت و اينترانت موردنياز است.
توليد محصول در داخل يا ارايه محصول از طريق مشاركتِ با توليدكنندگان محصول در دنيا امكانِپذير است .كه در در صورت توليد
داخل منجر به توسعه صنعت نرمِافزار در شركت خواهد شد و در صورتى كه محصول توسط با سرمايهِگذارى مشترك با شركت خارجى
امكان به كارگيرى نيروى متخصص در زمينه بازاريابى و خدمات پشتيبانى نصب و راهِاندازى محصول و خدمات پس از فروش را
خواهد داشت.
نتيجهگيرى پروژه
امروزه شركتِها دريافتهِاند كه بخش خريد آنها مى تواند به طور فزاينده اى در افزايش كارآيى و اثربخشى آنها موثر باشد و به همين دليل
شيوه هاى خريدشان را تغيير داده و سعى كرده اند تا براى كاالهاى خود شيوه خريد مناسب را بيابند ،به طورى كه بخش خريد بتواند به
عنوان جزيى از شركت ،اهداف استراتژيك خريد شركت را برآورده سازد .براى تحقق اين امر هر خريد استراتژيك نيازمند يك برنامه
ريزى استراتژيك خريد براى كاالى مورد نظر است كه معناى اين سخن برقرارى يك رابطه استراتژيك با تامين كنندگان است .آشكار است
كه براى تحقق اين امر بايد با تامين كنندگان شايسته و منتخب روابط استراتژيك برقرار كرد تا در جوار همكارى استراتژيك با آنها بتوان
به مزاياى رقابتى مورد نظر دست يافت.
براى رسيدن به اهداف توسعه فناورى اطالعات و كسب و كار الكترونيك پيادهِسازى راهِحلِهاى مديريت زنجيره تامين در سازمانِها به
عنوان ضرورت اساسى مطرح مىِگردد .توصيه مىِشود صنايعى نظير صنعت خودرو ،صنايع هوا فضا و پتروشيمى كه تامينِكنندگان
زيادى دارند از اين راهِحل براى بهبود ارتباط با تامينِكنندگان بهرهِگيرند.
مراجع:
-1سايتِاطالعِرسانىِثناراى
-2جزوهِمديريتِزنجيرهِتامينِسازهِگسترِسايپا
-3سايتِاطالعِرسانىِمجلهِتدبير
-4طهمورثِِ،سهرابِِ،ضرورتِبرنامهِريزىِمنابعِتوليدىِ" MRPII" .
-5فالحِآبكنارىِِ،اسماعيلِ .سيستمِبرنامهِريزىِتامينِمواد " MRP ".
-6سعيدىِكياِِ،علىِاكبرِ– مظفرىِفردِِ،جعفرِوِرياضىِدرسىِِ،محمدِطاهر.
-7مديريتِزنجيرهِتامينِِ،مجلهِروشِشمارهِ 61دىِماهِ.79
-8معصومىِِ،مريمِ .ارايهِراهكارِبراىِطراحىِيكِسيستمِتامينِقطعهِدرِچهارچوبِمديريتِزنجيرهِتامينِ.
پايانِنامهِكارشناسىِارشدِ .دكترِغضنفرىِ– دانشگاهِعلمِوِصنعت.
-9منبعِيابىِاستراتژيكِدرِمديريتِتامينِكنندگانِِ،پايانِنامهِكارشناسىِارشد.
-10دانشگاهِعلمِوِصنعتِ
-11مديريتِزنجيرهِتامينِِ،پايانِنامهِكارشناسىِارشدِِ،دانشگاهِاميركبيرِ– .1380
12-K . Herbst – D . Garcia – J . Wells Bringing together the links in the supply chain
13 - F. M . Read . & K . Walsh Technological Innovation Within the supply chain