clinical effectiveness14111

Download Report

Transcript clinical effectiveness14111

‫در اين سخنراني‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫تعريف اثربخش ي باليني‬
‫اجزا اثربخش ي باليني‬
‫طبابت مبتني بر شواهد‬
‫انواع شواهد‬
‫راهکارهاي طبابت باليني‬
‫انواع راهکارها‬
‫تدوين راهکارهاي اصيل يا بومي سازي راهکارها؟‬
‫در اين سخنراني‪:‬‬
‫‪ ‬مراحل تدوين راهکارهاي باليني در يک نگاه‬
‫‪ ‬الگوريتمهاي باليني‬
‫‪ ‬موانع اجرايي شدن راهکارهاي باليني‬
‫‪ ‬روشهاي مواجهه با موانع‬
‫‪ ‬نکات قابل توجه در تدوين راهکارهاي باليني‬
‫‪ ‬دستورالعمل‬
:‫تعريف‬
Clinical Effectiveness:
“The
application of the best knowledge, derived
from
research,
experience
and
patient
preferences to achieve optimum processes and
outcomes of care for patients.”
(Promoting Clinical Effectiveness, DoH 1996).
the ability of a procedure or treatment to
achieve the desired result.

(medical-glossary)
How well a drug, treatment or package of care
works to produce good outcomes for patients.

(NHS-Wirral)
‫اجزا‪:‬‬
‫دستيابي به اثربخش ي باليني از طريق مجموعه اي از فعاليتهاي ارتقاي‬
‫کيفيت زير امکانپذير است‪:‬‬
‫‪ ‬شواهد علمي و به روز‪ ،‬راهکارهاي باليني‪ ،‬دستورالعملها و‬
‫استانداردهاي علمي براي تعيين و ارائه بهترين روش مراقبت و درمان‬
‫‪ ‬ابزارهاي ارتقا کيفيت (مانند چرخه مميزي باليني‪ ،‬چرخه هاي سريع‬
‫ارتقاي کيفيت و ‪)...‬‬
‫‪ ‬ارزيابي مستندات و ‪ ...‬به منظور تعيين هزينه اثربخش بودن خدمات‬
‫و مراقبتها‬
‫‪..... ‬‬
‫طبابت مبتني بر شواهد‪:‬‬
‫پيشينه‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫تفکر استفاده از نتايج حاصل از تحقيقات و پژوهشهاي انجام شده در درمان بيماريها به صدها سال پيش‬
‫بر ميگردد‪.‬در دنياي کنوني شواهد نه تنها براي رد يا اثبات يک فرضيه علمي به کار‬
‫اصطالح پزشکي‬
‫سو‬
‫اساشد‬
‫بايدکاربربرده‬
‫نيز به‬
‫ديويدادادي»‬
‫توسط «‬
‫واژه «مبتني بر شواهد» براي اولين بار در سال ‪1990‬‬
‫شواهد‬
‫ر‬
‫اف‬
‫اي‬
‫حرفه‬
‫ميروند‪ ،‬بلکه تمامي فعاليتهاي‬
‫مبتني بر شواهد براي اولين بار در سال ‪ 1992‬در مقاله اي به نوشته « گويات و همکاران» استفاده شد‪.‬‬
‫اهکارها‬
‫شواهدشواهد‬
‫اساس‬
‫عمل ب‬
‫باشند‪.‬‬
‫توسعهشواهد بودن)‬
‫جهتمبتني بر‬
‫نمود‪ ،‬راايندرتفکر (‬
‫بهترينا رپيدا‬
‫مبتنيربر‬
‫پزشکي‬
‫تدريجا و پس از آنکه‬
‫جايگاه خود ر‬
‫ملدر کنار‬
‫ترتيب‬
‫هاي مر‬
‫بتدريج وارد اکثر‬
‫بدين با ع‬
‫گرديد‪.‬در وتضاد‬
‫سالمتاست‬
‫سياستگذاريرآيندي‬
‫سالمتراروميدهد و ف‬
‫اقبتافراد ق‬
‫اختيار‬
‫حيطهدر‬
‫حرفهاي‪،‬‬
‫‪ Evidence Based Medicine‬حيطههايي چون‪:‬‬
‫بر اساس آنچه هميشه انجام ميشده است‪.‬‬
‫‪Evidence Based Dentistry‬‬
‫‪Evidence Based Nursing‬‬
‫‪Evidence Based Management‬‬
‫‪Evidence Based Decision making‬‬
‫‪Evidence Based Physiotherapy‬‬
‫‪Evidence Based Librarianship‬‬
‫‪Evidence Based Thinking‬‬
‫‪Evidence Based Practice‬‬
‫‪Evidence Based policy making‬‬
‫‪......‬‬
‫پديد آمد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫طبابت مبتني بر شواهد‪:‬‬
‫‪ ‬تعريف‪ :‬طبابت مبتني بر شواهد تالش ي است در جهت بکارگيري‬
‫شواهد بدست آمده از روش هاي علمي‪ ،‬در جنبه هاي مختلف‬
‫طبابت باليني‪ ،‬به خصوص در ارزيابي شواهد مربوط به مزايا و‬
‫معايب خدمات سالمت‪.‬‬
‫‪ ‬در يک تعريف جامع‪ ،‬پزشکي مبتني بر شواهد‪ ،‬حاصل تلفيق سه‬
‫جز کليدي است‪:‬‬
‫شواهد مبتني بر مطالعات نظام مند‬
‫‪ ‬بهترين و جديدترين‬
‫ِ‬
‫‪ ‬تخصص و تجربه باليني پزشک‬
‫‪ ‬ارزشهاي جامعه و بيمار‬
‫پس از گذشت چند سال‬
‫‪ 20‬داده‬
‫شدنتا کل‬
‫تنها دردو برابر‬
‫حدود ‪10‬‬
‫دانش‬
‫کل‬
‫هايابر‬
‫درصددو بازر‬
‫يک‪ 8‬ماه‬
‫شدن در‬
‫اينترنتي‬
‫اقدامات‬
‫ماهن‬
‫‪20‬ميليو‬
‫بيومديکال ازدر‪3‬‬
‫بيش‬
‫پزشکانتشار‬
‫شواهد‬
‫مبتني بر‬
‫مقاله در سال‬
‫است‪.‬‬
‫به وجود آمدن دانش و‬
‫جديدبرخي از‬
‫اطالعاتشدن‬
‫فراموش‬
‫اطالعات‬
‫علمي برخي‬
‫رد‬
‫صحيحازگذشته‬
‫دانسته هاي‬
‫ودانسته ها‬
‫نياز و الزام به‬
‫افزايش آگاهي و به‬
‫روز شدن‬
‫کاهش دانش و آگاهي ارائه‬
‫حجم زياد اطالعات خام و‬
‫دهندگان خدمات سالمت‬
‫قطعه قطعه‬
‫ناگزير از روي آوري به طبابت مبتني بر شواهد در قالب کاملترين‪ ،‬علمي ترين و در‬
‫دسترس ترين شواهد موجود هستيم‪.‬‬
‫به خاطر داشته باشيم که پزشکي مبتني بر شواهد اهميت تجربه‬
‫باليني پزشکان را انکار نميکند‪،‬‬
‫ارزشها و ترجيحات بيماران را‬
‫ناديده نميگيرد‪ ،‬و مانند يک کتاب آشپزي نيست که تمام مراحل‬
‫ارائه يک مراقبت يا انجام يک درمان را يک به يک ديکته کند و‬
‫توان تصميم گيري را از پزشک سلب نمايد‪.‬‬
:‫انواع شواهد‬
well-designed non-experimental descriptive
studies, such as comparative studies,
correlation studies and case studies
well-designed quasi-experimental study
well-designed
controlled
study without
randomization
randomized controlled trial
Systematic Reviews
meta-analysis
Clinical Practice Guidelines (CPGs)
‫درجه قوت و قابليت اعتماد شواهد‬
:‫ در نظام سالمت شواهد مختلفي وجود دارد که از قوت يکساني برخوردار نيستند‬
‫‪CLINICAL PRACTICE GUIDELINES‬‬
‫(راهکارهاي باليني)‬
‫تعريف‪ :‬راهکارهاي باليني به عنوان يکي از اجزاي اصلي طبابت‬
‫مبتني بر شواهد‪ ،‬توصيههاي نظام مندي هستند که به پزشک‬
‫و بيمار در تصميمگيري مناسب براي مواجهه با يک شرايط‬
‫باليني خاص کمک ميکنند‪.‬‬
‫‪CLINICAL PRACTICE GUIDELINES‬‬
‫(راهکارهاي باليني)‬
‫تعريف‪ :‬راهکارهاي باليني به عنوان يکي از اجزاي اصلي طبابت‬
‫مبتني بر شواهد‪ ،‬توصيههاي نظام مندي هستند که به پزشک و‬
‫بيمار در تصميمگيري مناسب براي مواجهه با يک شرايط باليني‬
‫خاص کمک ميکنند‪.‬‬
‫راهکارها طراحي ميشوند تا کيفيت ارائه خدمات براي بيماران را‬
‫بهبود بخشند‪ ،‬اطالعات مناسبي براي تشخيص هاي خاص‪،‬‬
‫شرايط يا درمانهاي ويژه فراهم نمايند‪ ،‬منجر به ارتقا سالمت‬
‫شده و از تحميل هزينه هاي اضافي جلوگيري نمايند‪.‬‬
‫راهکارهاي باليني مبتني بر شواهد از درجه علمي بسيار بااليي برخوردارند و در‬
‫واقع در قله اعتبار شواهد و مستندات پزشکي قرار دارند‪.‬‬
‫‪CPG‬‬
‫‪Synthesized‬‬
‫‪Evidence‬‬
‫‪Valid Evidence‬‬
‫‪Relevant Evidence‬‬
‫‪Research‬‬
‫انواع راهکارها‪:‬‬
‫‪‬راهکارهاي مداخالتي (درماني)‪ :‬اين راهکارها مجموعه توصيه هايي در مورد رويکرد به‬
‫يک مساله خاص (يک بيماري‪ ،‬يک شرايط نيازمند مراقبت) و يک جامعه هدف مشخص‬
‫(بيماران ضربه مغزي که به اورژانس بيمارستانها آموزش ي مراجعه مي کنند) است و در‬
‫قالب توصيه هايي نظام مند و با استفاده از الگوريتمهاي علمي با توجه به کاربران راهکار‬
‫(پزشکان در سطوح مختلف‪ ،‬پرستاران و ‪ )...‬به صورت گام به گام به موضوع مورد نظر‬
‫مي پردازد و کاربر را در تشخيص‪ ،‬درمان‪ ،‬ارجاع‪ ،‬پيگيري و ‪ ...‬ياري مي رساند‪.‬‬
‫پس در يک راهکار مراقبتي‪ -‬درماني بايد موارد زير دقيقا مشخص باشد‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫بيماري يا شرايط نيازمند مراقبت‬
‫جامعه هدف‬
‫کاربران راهکار‬
‫گاهي نيز راهکار تنها بر يک قسمت از رويکرد درماني تمرکز دارد‪ :‬تشخيص‪،‬‬
‫درمان‪ ،‬ارجاع‪ ،‬پيگيري‬
‫انواع راهکارها‪:‬‬
‫‪ ‬راهکارهاي برنامه اي (بهداشتي)‪ :‬اين نوع راهکارها با توصيه هاي بيشتري براي‬
‫ارتقا سالمت و جلوگيري از بروز بيماريها همراه هستند‪،‬‬
‫اين راهکارها نيز معموال بر روي يک موضوع خاص تمرکز دارند‪ ،‬مثل‪ :‬راهبردهايي براي‬
‫کمک به مردم در جهت ترک سيگار‪ .‬همچنين اين راهکارها معموال بر روي جمعيت‬
‫خاص ي تاکيد ميکنند (مانند جوانان‪ ،‬زنان حامله و ‪ )...‬و بر روي محل خاص ي‬
‫متمرکز ميشوند ( مانند کارگاهها)‬
‫تهيه راهکارها‪:‬‬
‫تدوين راهکارهاي اصيل يا بومي سازي راهکارهاي علمي‬
‫موجود؟‬
‫تدوين راهکارها معموال در دو قالب‪:‬‬
‫‪‬‬
‫نگارش راهکارهاي اصيل ) ‪(Original Guideline Development‬‬
‫و يا‬
‫‪ ‬بوميسازي راهکارهاي علمي و مورد تاييد موجود )‪(Guideline Adaptation‬‬
‫صورت ميگيرد‪.‬‬
‫نگارش راهکارهاي اصيل‬
‫اکثر راهکارهاي موجود که در نتيجه جستجوهاي معمول به دست ميآيند‪،‬‬
‫راهکارهاي اصيل هستند‪.‬‬
‫در تدوين يک راهکار اصيل عالوه بر احاطه علمي کامل به موضوع مورد نظر‬
‫(صاحب نظر بودن در آن حيطه) الزم است که تدوينکنندگان به دانش و‬
‫علوم متدولوژيک وسيع و متنوعي مجهز باشند و از آن مهمتر تدوين يک راهکار‬
‫اصيل متناسب با يک منطقه خاص‪ ،‬نيازمند پشتوانهاي غني از مطالعات‬
‫اپيدميولوژيک‪ ،‬کارآزماييهاي باليني‪ ،‬مطالعات مروري و متاآناليزهايي است که‬
‫در آن منطقه انجام شده است‪.‬‬
‫بوميسازي راهکارهاي علمي و مورد تاييد موجود‬
‫مفهوم بوميسازي راهکارها از اين تفکر سرمنشا گرفته است که در اکثريت‬
‫حيطههاي مورد نظر راهکارهاي مختلف و متنوعي در نقاط مختلف دنيا‬
‫تدوين شده است و کافي است که از اين ميان‪ ،‬راهکارهاي معتبر با بيشترين‬
‫شباهت ممکن با شرايط مورد نظر جستجو و انتخاب شده و سپس‬
‫متناسب با شرايط همان منطقه بازنويس ي و به اصطالح بوميسازي گردد‪.‬‬
‫اعتقاد بر اين است که در کشورهاي در حال توسعه مانند کشور ما‬
‫بوميسازي راهکارها از اولويت و اهميت بيشتري برخوردار است‪.‬‬
‫مراحل تدوين راهکارهاي باليني در يک نگاه‪:‬‬
‫‪ ‬انتخاب موضوع‬
‫‪ ‬تشکيل کارگروه تدوين کننده راهکار‬
‫‪ ‬هدف گذاري‬
‫‪ ‬يافتن منابع‬
‫‪ ‬تلفيق و پيوند شواهد‬
‫‪ ‬تفسير شواهد‬
‫‪ ‬تدوين توصيه ها‬
‫‪ ‬انتشار و اجرا‬
‫‪ ‬بازبيني راهکار‬
‫‪ ‬ارزشيابي‬
‫الگوريتمهاي باليني‬
‫‪ ‬الگوريتمهاي باليني يکي از اجزاي مهم و کليدي راهکارهاي باليني‬
‫هستند‪.‬‬
‫‪ ‬الگوريتمها مدلهاي نموداري مسير تصميم گيري ارائه مراقبت هستند‪.‬‬
‫‪ ‬در اين الگوريتمها نقاط تصميم گيري با گره هاي بله يا خير مشخص‬
‫مي شوند و خصوصيات باليني‪ ،‬تستهاي تشخيص ي‪ ،‬گزينه هاي درماني‬
‫و ‪ ...‬در ساده ترين و قابل فهم ترين حالت ممکن در اين نمودارها ارائه‬
‫مي گردند‪ .‬به دليل همين ساده و خالصه بودن‪ ،‬الگوريتمها مي توانند‬
‫بدون اينکه موجب خستگي مخاطب شوند‪ ،‬ابزارهاي بسيار مناسبي‬
‫براي انتقال مفاهيم باشند‪.‬‬
APPROACH TO DECISION ABOUT WHETHER TO TEST
:‫منبع‬
Use of Algorithms in Clinical Guideline
development. By: David C. Hadorn
‫موانع اجرايي شدن راهکارهاي باليني‪:‬‬
‫دونوع مانع براي اجرايي شدن راهکارهاي باليني وجود دارد‪:‬‬
‫‪ ‬موانع دروني و موانع بيروني‪.‬‬
‫موانع دروني به ساختار ضعيف راهکار و اشکاالت متدولوژيک آن مرتبط است‪ ،‬در حاليکه موانع بيروني يا‬
‫خارجي‪ ،‬به جوي که قرار است راهکار در آن اجرايي شود مرتبط بوده و به عنوان و موضوع آن راهکار‬
‫بستگي دارد‪.‬‬
‫موانع خارجي بالقوهاي که بر سر راه به اجرا درآمدن راهکارها وجود دارند‪ ،‬به شرح زيرند‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫فاکتورهاي پايه اي چون موانع مالي‬
‫فاکتورهاي سازماني (مانند عدم وجود مهارت کافي براي اجراي توصيه هاي راهکار‪ ،‬نبود تجهيزات‬
‫و امکانات کافي)‬
‫مقاومت همکاران و رقبا (مانند زماني که توصيه هاي ارائه شده متناسب با تمايلهاي درماني‬
‫همکاران نيست و توافق کامل بر سر آنها حاصل نشده است)‬
‫فاکتورهاي فردي (مقاومت و ايجاد ممانعت از سوي افرادي که دانش‪ ،‬نگرش يا مهارت کافي‬
‫ندارند)‬
‫مشکالتي که ميان بيمار و ارائه دهنده خدمت ايجاد مي شود (مانند مشکالتي که به علت عدم‬
‫روشهاي مواجهه با موانع‪:‬‬
‫دقيق تدوين راهکار‬
‫براي مرتفع نمودن مشکالت دروني بايد از روشهاي علمي و ِ‬
‫استفاده نمود و براي غلبه بر موانع خارجي‪ ،‬متناسب با نوع هر مشکل بايد‬
‫تدبيري اتخاذ کرد‪.‬‬
‫برخي از روشهاي پيشنهادي مقابله با موانع خارجي عبارتند از‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫ارائه آموزشهاي گروهي و فردي‬
‫بهره گيري از کمک افراد ذي نفوذ در فراگير نمودن استفاده از راهکارها‬
‫استفاده از روشهاي تبليغاتي موثر‬
‫اطالع رساني مناسب به بيماران و تغيير سطح دانش ونگرش آنها‬
‫برقراري مشوقهاي مختلف براي اجراي راهکارها‬
‫حمايت سياستگذاران سالمت از راهکارها‬
‫در تدوين راهکارهاي باليني توجه به اين نکات ضروري است‪:‬‬
‫اگرچه ممکن است براي درمان يک بيماري دهها راهکار وجود داشته باشد که همگي علمي و‬
‫مبتني بر شواهد باشند‪ ،‬ولي از آنجا که هدف از تدوين راهکارها تهيه يک راهنماي علمي و جامع‬
‫براي کاربر و کمک به وي براي تصميم گيري صحيحتر است‪ ،‬بهتر است سعي شود براي يک‬
‫موضوع يک راهکار علمي و مورد توافق تدوين گردد‪ .‬حصول توافق و اجماع بر سر تمامي‬
‫توصيه هاي يک راهکار از سوي گروههاي علمي مختلف بسيار با اهميت است‪.‬‬
‫به عنوان مثال در صورتيکه براي رويکرد به کمر درد )‪ (Low back pain‬در بالغين براي پزشکان عمومي يک‬
‫راهکار توسط گروه جراحي اعصاب‪ ،‬يک راهکار توسط گروه روماتولوژي‪ ،‬يک راهکار توسط متخصصين‬
‫توانبخش ي‪ ،‬يک راهکار توسط گروه طب فيزيکي و يک راهکار توسط متخصصين ارتوپدي نوشته شود و در هريک‬
‫از آنها از منظر همان گروه به بيماري رويکرد شود و روشهاي درماني‪ ،‬زمان و نحوه ارجاع و ‪ ...‬متفاوت باشد‪ ،‬اين‬
‫راهکارها کمکي به پزشک کاربر نخواهد کرد‪.‬‬
‫هدف نهايي در تدوين اين راهکار اين است که بتوان توصيه هايي مورد قبول همه گروههاي فوق و ساير گروههاي‬
‫ذينفع تدوين نمود تا درماني يکپارچه و مورد توافق به بيماران ارائه شده و تکليف ارائه دهنده خدمت روشن‬
‫گردد‪.‬‬
‫در تدوين راهکارهاي باليني توجه به اين نکات ضروري است‪:‬‬
‫تائيد مطابقت‬
‫‪ ‬يکي از وظايف مراکز تعالي خدمات باليني تاسيس جايگاهي براي‬
‫ِ‬
‫راهکارهاي نگارش يافته با موازين اخالقي و به دور از سالئق فردي نويسندگان و‬
‫تعارض منافع )‪ (Conflict of Interest‬است‪.‬‬
‫‪ ‬راهکارهاي طبابت باليني بايد با بيطرفي کامل و با رعايت تمامي موازين اخالقي نوشته‬
‫شوند‪.‬‬
‫در نهايت‪:‬‬
‫‪‬‬
‫در ساختار تعالي خدمات باليني‪ ،‬راهکارها يک جز کليدي و مهم هستند‪ :‬راهکارها مبناي استخراج‬
‫علمي مبتني بر شواهد و مورد توافقي وجود داشته‬
‫استانداردها هستند؛ در صورتي که راهکارهاي‬
‫ِ‬
‫باشد‪ ،‬استانداردها بر اساس آنها تدوين ميشوند و مميزي باليني به عنوان رکن اصلي ارتقا کيفيت در‬
‫ساختار تعالي خدمات سالمت‪ ،‬بر اساس آن استانداردها انجام ميشود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫از سوي ديگر وجود راهکارها منجر به ارائه درماني مشابه براي يک بيماري مشابه در مکانها و شرايط‬
‫متفاوت ميشود و همين امر پاسخگوئي متوليان و ارائه دهندگان خدمات سالمت را که اساس‬
‫حاکميت باليني است‪ ،‬افزايش ميدهد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫با استفاده از راهکارهاي باليني‪ ،‬روشهاي درماني صحيح‪ ،‬مناسب و مورد توافق مشخص و شفاف‬
‫ميشوند و خطاهاي پزشکي کاهش مييابند‪ .‬بدين صورت نه تنها عوارض جانبي ناش ي از خطاها براي‬
‫بيمار و سيستم کاهش مييابد‪ ،‬که محيط امنتري براي ارائه دهندگان خدمات فراهم ميشود و خود‪،‬‬
‫منجر به ارتقا کيفيت ارائه خدمات ميگردد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪( PROTOCOL‬دستورالعمل)‬
‫‪ ‬در مقابل راهکار که راهنماي ارائه خدمت است و پذيرش آن اختياري بوده و‬
‫اجباري نيست‪ ،‬دستورالعمل (پروتکل) وجود دارد که فاقد انعطاف پذيري بوده‬
‫و عمل به آن الزام و التزام قانوني دارد‪.‬‬
‫‪ ‬تعريف‪ :‬دستورالعملها مجموعه اي از فرايندها و فعاليتها هستند که براي‬
‫مواجهه با يک وضعيت خاص ارائه شده و به طور متوالي و با ترتيب مشخص ي‬
‫بايد انجام پذيرند‪.‬‬
‫مثال دستورالعمل احياي بيماران يک پروتکل است که توسط هر کس و در هر کجا بايد به‬
‫صورت يکسان انجام پذيرد‪ .‬يعني همه بايد ابتدا راه هوايي مصدوم را باز کنند‪ ،‬سپس تنفس او‬
‫را چک کرده و نهايتا به بررس ي گردش خون وي بپردازند و کس ي نميتواند ادعا کند که به نظر او‬
‫بهتراست ترتيبي خالف اين اتخاذ شود‪.‬‬
‫‪ ‬بديهي است که تخطي از دستورالعملها چنانچه منجر به وارد آمدن آسيبي به‬
‫بيمار شود‪ ،‬پيگرد قانوني به دنبال خواهد داشت‪.‬‬
‫در کف دست زمين گوهر ناپيدايي است‬
‫که رسوالن همه از تابش‬
‫آن خيره شدند‬
‫پي گوهر باشيم‬
‫با تشکر از توجه شما‬