Transcript Slide 1

‫عنوان تحقیق ‪:‬‬
‫‪Geometrical Dimensions & Tolerances‬‬
‫استاد راهنما ‪:‬‬
‫جناب آقای مهندس دزیانی‬
‫تهیه کنندگان ‪:‬‬
‫هادی اسدی‬
‫زمستان ‪92‬‬
‫تعریف ‪:‬‬
‫تلرانس گذاري ابعادي و هندسي ( ‪ )GD&T‬روشي براي بیان و تفسیر الزامات‬
‫طراحي مي باشد ‪ ،‬این ابزار سیستمي بین المللي با زبان نمادین بوده و‬
‫ابزارآسان و مناسبي است كه باعث مي شود نقشه هاي مهندسي از مراحل‬
‫طراحي تا ساخت و بازرسي به بهترین وجهي قادر به برقراري ارتباط با‬
‫خواننده مي باشد ‪.‬‬
‫مقدمه ‪:‬‬
‫از مزایاي ‪ GD&T‬مي توان به استنباط یكنواخت منظور طراح ‪،‬‬
‫كاهش در تفاسیر ناصحیح ازنقشه ‪ ،‬اطمینان بخشي از نظر تعویض‬
‫پذیري و تخصیص حداكثر تلرانس به طرح را اشاره نمود ‪ .‬همچنین با‬
‫بكارگیري ‪ GD&T‬الزامات طراحي به طور صریح تعریف شده و‬
‫آخرین فناوریي استفاده از گیجها به طور اتوماتیك اجرا مي شوند ‪ .‬این‬
‫مزیتها باعث افزایش نرخ تولید و نیز كاهش دوباره كاري یا دورریز‬
‫كمتر مي گردد ‪.‬‬
‫اما امروزه نیاز به قابلیت تعویض قطعات و مجموعه هاي ساخته شده‬
‫در دنیا به وجود آمده است ‪ .‬به طوري كه در یك كارخانه ساخت‬
‫اتومبیل ‪ ،‬تراكتور ‪ ،‬هواپیما ‪ ،‬تلویزیون ‪ ،‬پروژكتور ‪ ،‬فضاپیما و غیره‬
‫قطعات باید بتوانند با هم مونتاژ شوند ‪ .‬این برنامه ‪ ،‬جایگزیني قطعات‬
‫مجموعه را بدون انجام دوباره كاري مي طلبد ‪ .‬همزمان با نیاز به‬
‫ساخت قطعات در دنیا نیاز به دقت هم احساس مي شود‪ .‬تلرانس‬
‫گذاري دایره اي جزئي از استاندارد هاي نظامي مي باشد كه بعدها با‬
‫استاندارد انجمن استاندارد آمریكایي ( ‪ ) ASAY14.5‬همسان شد ‪.‬‬
‫این استاندارد در سال ‪ 1956‬منتشر و توسط صنایع نظامي مورد‬
‫پذیرش قرار گرفت ‪.‬‬
‫به استاندارد را بیش ازپیش آشكار نموده و هماهنگي زیادي با‬
‫استاندارد ‪ ISO‬داشت ‪ .‬امروزه عمده شركتهاي سازنده در ایاالت‬
‫متحده و دنیا از تلرانسهاي هندسي و ابعادي (‪ ) GD&T‬استفاده مي‬
‫كنند ‪.‬‬
‫در سال ‪ ، 1983‬استارندارد ‪ ANSI Y14.5M-1982‬منتشر شد‬
‫‪ .‬این استاندارد برخي از كارهاي قبلي را شفافتر كرده و آن را به‬
‫استاندارد سازمان بین المللي استاندارد (‪ ) ISO‬نزدیكتر نمود ‪ .‬در‬
‫سال ‪ ، 1995‬استاندارد ‪ ASMEY14.5-1994‬از سوي انجمن‬
‫مهندسین مكانیك آمریكا منتشر گردید‪ .‬این استاندارد جدید نیاز به‬
‫استاندارد را بیش ازپیش آشكار نموده و هماهنگي زیادي با استاندارد‬
‫‪ ISO‬داشت ‪ .‬امروزه عمده شركتهاي سازنده در ایاالت متحده و دنیا‬
‫از تلرانسهاي هندسي و ابعادي (‪ ) GD&T‬استفاده مي كنند‬
‫استاندارد چیست؟‬
‫استاندارد ‪ ،‬مدل یا قانوني است كه موارد مشابه ‪ ،‬باید مطابق یا‬
‫در مقایسه با آن ساخته شوند؛ نمادها‪ ،‬اصول و قوانین‪GD&T‬‬
‫مدلهایي هستند كه به صورت بین المللي ایجاد شده اند ‪ .‬این سیستم‬
‫به منظور تسهیل ارتباطات كنترل و تولیدي نمودن صنعت در‬
‫سرتاسر جهان ایجاد شده است‪.‬‬
‫‪ GD&T‬مثالي از یك استاندارد با كاربرد وسیع است كه بایستي‬
‫جهت مفید واقع شدن در صنعت به روز شود ‪ .‬هر بار ‪ ،‬روشهاي‬
‫بهینه سازي ‪ ،‬شناخته شده ‪ ،‬مورد بحث قرار گرفته و ارزیابي‬
‫مي شوند ؛ پس از توافق در رابطه با روش بهینه ‪ ،‬استاندارد‬
‫تغییر داده مي شود ‪ .‬به روز شدن استاندارد ‪ GD&T‬آخرین بار‬
‫در سال ‪ 1994‬انجام شد‪.‬‬
‫استاندارد ‪ GD&T‬یك استاندارد جهاني مي باشد ‪ .‬این استاندارد در‬
‫ایاالت متحده توسط انجمن مهندسین مكانیك آمریكا(‪) ASME‬‬
‫نگهداري مي شود ‪ .‬در كشورهاي اروپایي و سایر نقاط دنیا‪ ،‬این‬
‫استاندارد توسط سازمان بین المللي استاندارد ها نگهداري مي گردد ‪.‬‬
‫این استاندارد ها یكسان نیستند ولي با هر بازنگري مشابه تر مي‬
‫گردند ‪.‬‬
‫چرا ‪ GD&T‬؟‬
‫‪ GD&T‬باعث شفافیت بیشتر سیستم اندازه گیري مختصاتي مي شود‬
‫سیستم قدیمي(مختصاتي)‪ ،‬فاقد بسیاري از جزئیات مي باشد ‪.‬‬
‫تفاوت اصلي بین دو سیستم مختصاتي و سیستم تلرانس گذاري‬
‫هندسي ‪ ،‬در قطعات دوار بروز مي كند ؛ سیستم مختصاتي یك ناحیه‬
‫تلرانسي مربع دارد كه باعث عدم پذیرش برخي قطعات با كیفیت‬
‫نسبتا خوب هم مي گردد ‪.‬‬
‫‪ GD&T‬یك جایگزین نمي باشد‬
‫‪ GD&T‬تماما جایگزین سیستم مختصاتي نگردیده است ‪ .‬در‬
‫صورت نیاز ‪ ،‬در هر طراحي ‪ GD&T‬براي ارتقاي سیستم‬
‫مختصاتي تعریف مي شود ‪ GD&T .‬یك سیستم نمادین است كه‬
‫امكان یكنواختي تعاریف و توصیف هدف طراح را تامین مي كند ‪.‬‬
‫این نمادها ‪ ،‬با توجه به عدم نیاز به یادداشت در حاشیه نقشه و‬
‫همچنین بواسطه توصیف كامل مشخصه ها و الزامات طراحي ‪،‬‬
‫امكان تفاسیر ناصحیح را از بین مي برند ‪.‬‬
‫مزایا‬
‫دو اصل كلیدي براي استفاده از ‪ GD&T‬عملكرد و ارتباط قطعات‬
‫مجموعه با هم مي باشد ‪ .‬مهمترین مزیت ‪ GD&T‬روش تعیین‬
‫موقعیت مشخصه مي باشد ‪ .‬در گذشته مشخصه ها با سیستم‬
‫مختصاتي موقعیت دهي مي شدند ‪ .‬سیستم مختصاتي روش تلرانس‬
‫گذاري اي است كه از تلرانس مثبت ‪ /‬منفي استفاده مي كند ‪.‬‬
‫تلرانسهاي مثبت ‪ /‬منفي براي طولها‪،‬عرضها‪،‬قطرها‪ ،‬شكلها و‬
‫موقعیت ها تعیین مي شوند ‪ .‬دراین روش تلرانس گذاري ‪،‬مقادیر‬
‫طولها و قطرها به اندازه یك مقدار مثبت ‪ /‬منفي تغییر مي كنند ‪.‬‬
‫ازمزایاي دیگر ‪ GD&T‬همسان شدن طراحان در سطوح بین المللي‬
‫مي باشد‬
‫درگذشته حاشیه نقشه ها شامل لیستي از یادداشتهایي بودند كه‬
‫نیازهاي معیني راتوضیح مي داند ‪ .‬این یادداشتها همگي منجر به‬
‫تفاسیر ناصحیح مي شوند ‪ .‬با عالئم در دسترس كنوني ‪ ،‬طراح مي‬
‫تواند به وضوح نیازهاي كامل طراحي را مشخص كند ‪ .‬كاربرد‬
‫مناسب تلرانسهاي هندسي ‪ ،‬تعویض پذیري قطعات را امكانپذیر مي‬
‫سازد ‪.‬‬
COMMON TERMS AND DEFINITIONS
Basic Dimension (1
Datum (2
Datum Target (3
Maximum Material Condition (MMC) (4
Least Material Condition (LMC) (5
Regardless of Feature Size (RFS) (6
Full Indicator Movement (7
Virtual Condition (8
Feature Control Frame (9
PROFILE TOLERANCES
Profile of a Line (1
Profile of a Surface (2
ORIENTATION TOLERANCES
Angularity (1
Perpendicularity (squareness) (2
Parallelism (3
LOCATIONAL TOLERANCES
True Position (1
Concentricity (2
RUNOUT TOLERANCES
Runout (1
Total Runout (2
FORM TOLERANCES
Flatness (1
Straightness (2
Circularity (3
Cylindricity (4
‫‪Straightness - a condition where an‬‬
‫‪element of a surface or an axis is a‬‬
‫‪straight line. More‬‬
‫راستي‬
‫راستي یك شرط است ووقتي برقرار مي شود كه یك محور یا المان‬
‫خطي از یك سطح در یك خط راست واقع باشد ‪.‬‬
Flatness - is the condition of a surface
having all elements in one plane. More
‫تختي‬
‫ شرطي از یك سطح است كه در آن تمامي المان ها داخل صفحه قرار مي گیرند‬، ‫تختي‬
‫‪Roundness - describes the‬‬
‫‪condition on a surface of revolution‬‬
‫‪(cylinder, cone, sphere) where all‬‬
‫‪points of the surface intersected by‬‬
‫‪any plane. More‬‬
‫گردي‬
‫دایره اي بودن همان گردي است ‪ .‬گردي ‪ .‬از شرایط یك سطح استوانه اي و حتي یك كره مي‬
‫باشد كه در اندازه گیري هر مقطع آن در یك دور كامل مشخصه ‪ ،‬تمام نقاط سطح عموم بر محور‬
‫مشترك و با فاصله مساوي از آن قرار مي گیرند ‪ .‬گردي یك كره شرطي است كه در آن تمام نقاط‬
‫تالقي كره با یك صفحه گذرنده از مركز ‪ .‬در فاصله یكسان از مركز قرار مي گیرند ‪.‬‬
‫تلرانس گردي براي کنترل المانهاي گرد یا برشهایي از مشخصه هاي استوانه اي كاربرد دارد ‪.‬‬
‫این تلرانس مي تواند براي هر مشخصه استوانه اي نظیر مخروط كره یا استوانه هایي كه صرفا ً‬
‫نیازي به كنترل خطي حول مشخصه دارند اعمال شود ‪ .‬گردي مي تواند براي مشخصه هاي‬
‫داخلي كه سطح مقطع گردي دارند نیز استفاده شود ‪.‬‬
Cylindricity - describes a condition of
a surface of revolution in which all points
of a surface are equidistant from a
common axis. More
‫استوانه اي‬
‫استوانه اي بودن شرطي براي سطح كل مشخصه مي باشد ؛ به طوري كه در یك‬
. ‫ تممي نقاط در فاصله یكسان از محور مشترك قرار دارند‬، ‫دور كامل سطح‬
‫‪Profile of a Line - is the condition‬‬
‫‪permitting a uniform amount of profile‬‬
‫‪variation, ether unilaterally or bilaterally,‬‬
‫‪along a line element of a feature. More‬‬
‫پروفیل خط‬
‫تلرانس پروفیل خط ‪ ،‬روش كنترل دو بعدي یك المان خطي در طول صحیح حقیقي‬
‫یك سطح مي باشد این كنترل ‪ .‬معموال براي شكل سطح مقطعها یا صفحات برش‬
‫قطعات تعریف مي شود ‪ .‬این تلرانس اغلب در قطعات اتومبیلها ‪ ،‬كامیونها و‬
‫تجهیزات معدن كاري ( ازجمله محركها ‪ ،‬قطعات بدنه ‪ ،‬پیشرانها و … ) كاربرد‬
‫دارد ‪.‬‬
‫‪Profile of a Surface - is the‬‬
‫‪condition permitting a uniform‬‬
‫‪amount of profile variation, ether‬‬
‫‪unilaterally or bilaterally, on a‬‬
‫‪surface. More‬‬
‫پروفیل سطح‬
‫پروفیل سطح ‪ ،‬یك روش كنترل سه بعدي در طول كل سطح كنترل شده مي باشد‪.‬‬
‫این نوع كنترل ‪ ،‬معموال در قطعات داراي سطح مقطع ثابت ‪ ،‬سطوح دوران ‪،‬‬
‫قطعات فورج و جوشكاري و غیره كه عبارت زیر نویس كل سطح دركنترل آنها‬
‫مورد نیاز است به كار مي رود ‪.‬‬
‫‪All Around Symbol - indicating‬‬
‫‪that a tolerance applies to surfaces‬‬
‫‪all around the part. More‬‬
‫حول محیط‬
‫حول محیط ‪ ،‬اصطالحي است كه عالمت اختصاري ندارد‬
‫و این اصطالح ‪ ،‬به این معني است كه تلرانس پروفیل به تمام محیط شكل كنترل‬
‫شده اعمال شده و با عالمت حول محیط بیان مي شود ‪.‬‬
‫این نماد ‪ ،‬وقتي اعمال مي شود كه تلرانس یكنواخت پروفیل حول مشخصه نیاز‬
‫باشد ‪.‬‬
Angularity - is the condition of a
surface, axis, or centerplane, which is
at a specified angle from a datum
plane or axis. More
‫زاویه دار بودن‬
‫ درجه نسبت‬90 ‫زاویه دار بودن شرطي براي یك محور یا صفحه است كه در زاویه غیر‬
. ‫به محور یا صفحه مبنا قرار دارد‬
‫‪Perpendicularity is the‬‬
‫‪condition of a surface, axis, or‬‬
‫‪line, which is 90 deg. From a‬‬
‫‪datum plane or a datum axis.‬‬
‫‪More‬‬
‫تعامد‬
‫تعامد ‪ ،‬شرایطي براي یك سطح كامل است ‪ ،‬كه در آن صفحه یا محور با صفحه یا محور‬
‫مرجع زاویه قائمه مي سازد ‪.‬‬
‫تلرانس تعامد مي تواند براي یك سطح عمود بر صفحه مبنا ‪ ،‬یك محور عمود بر محور‬
‫دیگر ‪ ،‬یك محور عمود بر صفحه مبنا ‪ ،‬یا المان خطي از یك سطح عمود بر محور مبنا ‪،‬‬
‫تعیین گردد ‪.‬‬
‫‪Parallelism - is the condition of‬‬
‫‪a surface, line, or axis, which is‬‬
‫‪equidistant at all points from a‬‬
‫‪datum plane or axis. More‬‬
‫توازي‬
‫توازي ‪ ،‬شرایطي براي یك سطح ‪ ،‬صفحه میاني یا محور است كه فاصله تمام نقاط‬
‫آن از صفحه یا محور مبنا یكسان است ‪.‬‬
‫كاربرد هاي مختلف عبارتند از ‪ :‬توازي صفحه اي با صفحه دیگر ‪ ،‬توازي یك‬
‫استوانه با سطح و توازي استوانه اي با استوانه دیگر ‪.‬‬
‫تلرانسهاي پروفیل مي توانند در كنترل المانهاي خطي یا سطحي یك مشخصه‬
‫استفاده شوند ‪.‬‬
‫‪Position Tolerance - defines a zone‬‬
‫‪within which the axis or center plane of a‬‬
‫‪feature is permitted to vary from true‬‬
‫‪(theoretically exact) position. More‬‬
‫موقعیت‬
‫موقعیت حالت قرارگیري یك مشخصه یا گروهي از مشخصه ها نسبت به مشخصه‬
‫دیگر با مشخصه مبنا است ‪.‬‬
‫نواحي تلرانسي موقعیت یا اتوانه اي هستند و یا غیر استوانه اي نوع ناحیه تلرانسي‬
‫درجدول كنترل مشخصه تعیین مي شود اگر نماد قطر قبل ازتلرانس تعریف شده‬
‫قرار بگیرد ‪ .‬ناحیه تلرانسي استوانه اي است فقدان نماد ‪ ،‬مبین یك ناحیه غیر‬
‫استوانه اي ( پهنا) است ‪.‬‬
‫‪Concentricity - describes a‬‬
‫‪condition in which two or more‬‬
‫‪features , in any combination,‬‬
‫‪have a common axis. More‬‬
‫هم مركزي‬
‫هم مركزي شرطي است كه در آن نقاط میاني تمام المان هاي یك شكل كه در راستاي‬
‫قطري روبروي هم قرار گرفته اند ( یاالمان هاي متناظر دو یا چند مشخصه كه به‬
‫صورت شعاعي قرار گرفته اند ) با محور ( مركز) یك مشخصه مبنا منطبق هستند ‪.‬‬
‫تلرانس هم مركزي همواره مستقل ازاندازه مشخصه تعریف واعمال مي شود ‪.‬‬
‫‪Symmetry - is a condition in which a‬‬
‫‪feature (or features) is symmetrically‬‬
‫‪disposed about the center plane of a datum‬‬
‫‪feature. More‬‬
‫تقارن‬
‫تعریف‬
‫تقارن ‪ ،‬شرطي است كه در آن یك مشخصه یا قطعه در هر طرف صفحه‬
‫میاني مشخصه مبنا داراي پروفیل یكسان است ‪.‬‬
‫تلرانس تقارن ‪ ،‬همواره به صورت مستقل از اندازه تعریف مي شود ‪.‬‬
‫‪Runout - is the composite deviation‬‬
‫‪from the desired form of a part surface of‬‬
‫‪revolution through on full rotation (360‬‬
‫‪deg) of the part on a datum axis. More‬‬
‫لنگي‬
‫لنگي عبارتست از كنترل مركب فرم و مكان خطاي مجاز سطح قطعه ‪ ،‬در یك دور چرخش‬
‫كامل قطعه حول محور مبنا ‪.‬‬
‫تلرانسهاي لنگي به صورت لنگي دایره اي یا مركب تعریف مي شوند ‪.‬‬
‫لنگي دایره اي‬
‫لنگي دایره اي صرفا َ براي كنترل المانهاي سطحي مشخصه هایي كه سطح مقطع گرد دارند یا‬
‫براي سطوح عمود بریك محور مبنا تعریف مي شوند ‪ .‬لنگي دایره اي صرفا یك كنترل خط به‬
‫خط یك سطح مي باشد ‪.‬هر خط كامال از خط دیگر مستقل مي باشد ‪ .‬تلرانس نسبت به‬
‫محورمبناي مشخصه به صورت ‪ FIM‬مي باشد ‪ .‬زماني كه عملكرد قطعه براي سرعتهاي‬
‫دوراني بحراني نباشد ‪ ،‬این كنترل تعریف مي گردد ‪.‬‬
‫‪Total Runout - is the‬‬
‫‪simultaneous composite‬‬
‫‪control of all elements of a‬‬
‫‪surface at all circular and‬‬
‫‪profile measuring positions as‬‬
‫‪the part is rotated through‬‬
‫‪360. More‬‬
‫لنگي مركب‬
‫لنگي مركب براي كنترل سطح مشخصه اي كه داراي یك محور است ‪ .‬تعریف مي‬
‫شود این كنترل بسیار محكم تر از لنگي دایره اي است لنگي مركب كنترل مركب‬
‫تمامي المانهاي سطح نسبت به محور مبنا است سطح كنترلي مي تواند عمود بر‬
‫محور مبنا و یا در راستاي آن باشد این كنترل زماني اعمال مي شود كه اثر‬
‫مركب تمامي المانهاي سطح در مونتاژ مجموعه نهایي بحراني باشند ‪.‬‬
‫تصحیح كننده ها‬
‫تصحیح كننده ها عبارتند از‪ :‬شرط حداكثر مقدار ماده‬
‫(‪ )MMC‬و شرط حداقل مقدار ماده (‪.)LMC‬‬
‫این نمادهاهمانگونه كه از نامشان مشخص است ممكن است‬
‫تلرانس معیني را اصالح كنند ‪ .‬شرط مستقل از اندازه‬
‫مشخصه ‪ )RFS( ،‬براي تمام تلرانسهاي هندسي به كار مي‬
‫رود‪.‬این نماد ‪ ،‬در استاندارد ‪ ISO‬نمي باشد جایگزین‬
‫دیگري در استاندارد ‪ ASME Y 14.5 M-1994‬وجود‬
‫دارد كه تعریف ‪ RFS‬را براي تلرانس موقعیت ممكن مي‬
‫كند ‪.‬‬
Maximum Material Condition
(MMC) - is that condition of a part
feature wherein it contains the maximum
amount of
material within the stated limits of size.
That is: minimum hole size and maximum
shaft size. More
‫نماد شرط حداكثر مقدار ماده ‪ M‬بزرگ داخل یك دایره است ‪ .‬همچنین شرط حداثكر‬
‫مقدار ماده با عالمت اختصاري ‪ MMC‬نیز نشانداده مي شود ‪ .‬در اغلب موارد نماد‬
‫در نقشه كشي و عالمت اختصاري آن ( ‪ )MMC‬در بحث پیرامون تلرانس گذاري به‬
‫كار مي روند ‪.‬‬
‫اصطالح شرط حداكثر مقدار ماده براي توصیف شرط حداكثر اندازه تماسي واقعي به‬
‫كارمي رود ‪ .‬براي مثال ‪ ،‬سوراخ ‪ ،‬یك مشخصه اندازه دار است ‪ ،‬كه اندازه آن در‬
‫محدوده مثبت ‪ /‬منفي تلرانس اندازه قابل تغییر مي باشد ‪.‬‬
‫براي سوراخها یا هر مشخصه داخلي ‪ ،‬اندازه ‪ MMC‬كوچكترین اندازه تماسي واقعي‬
‫آن مشخصه است به عبارت دیگر ‪ ،‬حداكثر مقدار ماده براي قطعه اي كه سوراخ در‬
‫آن ایجاد مي شود باقي مي ماند ‪.‬‬
‫همچنین شرط حداكثر مقدار ماده را مي توان به مشخصه هاي اندازه دار خارجي نظیر‬
‫پینها‪ ،‬تسمه ها وهزار خارها نیز اعمال كرد ‪ .‬براي این مشخهص ها ‪ MMC ،‬برابر‬
‫با بزرگترین اندازه تماسي واقعي مجاز در تعریف اندازه مي باشد ‪.‬‬
‫شرط حداكثر مقدارماده را مي توان به عنوان كوچكترین سوراخ و بزرگترین پین‬
‫تصور كرد و یا برحسب وزن ‪ ،‬كوچكترین سوراخ – وزن بیشتر ‪ ،‬بزرگترین پین –‬
‫وزن بیشتر در قطعه معرفي كرد ‪ .‬كاربرد این تصحیح كننده در طرح هایي است كه‬
‫در آنها لقي براي مونتاژ كردن قطعه موردنیاز است ‪.‬‬
‫)‪Least Material Condition (LMC‬‬
‫‪implies that condition of a part feature of‬‬
‫‪size wherein it contains the least‬‬
‫‪(minimum) amount of material, examples,‬‬
‫‪largest hole size and smallest shaft size. It‬‬
‫‪is opposite to maximum material‬‬
‫‪condition. More‬‬
‫شرط حداقل مقدار ماده‬
‫تصحیح كننده بعدي ‪ ،‬شرط حداقل مقدار ماده است كه نماد آن حرف ‪ L‬بزرگ داخل دایره مي باشد‬
‫اصطالح شرط حداقل مقدار ماده در مقابل شرط حداكثر مقدار ماده استفاده مي شود این تصحیح‬
‫كننده در مشخصه هاي داراي اندازه تماسي واقعي براي توصیف شرط حداقل مقدار ماده استفاده مي‬
‫شود ‪.‬‬
‫پس از ایجاد سوراخ در ماده حداقل مقدار ماده در قطعه باقي مي ماند ‪.‬‬
‫شرط حداقل مقدار ماده همچنین براي مشخصه هاي اندازه دار خارجي نیز به كار مي رود ‪ .‬براي‬
‫مشخصه هاي خارجي كه تغییر اندازه در آنها مجاز است ‪ LMC .‬به این معني است كه این مشخصه‬
‫ها در محدوده اندازه تعیین شده حداقل مقدار ماده را دارند ‪.‬كاربرد این تصحیح كننده در طراحیهایي‬
‫است كه در آنها یك قطعه موقعیت دهي مي شود ‪ .‬یا ماده باید حداقل ضخامت را داشته باشد ‪ .‬مثل‬
‫سوراخهاي نزدیك لبه ماده یا نقش برجسته هایي با سوراخ كه در آنها ضخامت دیوار بحراني است‬
‫این تصحیح كننده همان مزایاي ‪ MMC‬را دارد اما در جهت عكس ‪.‬‬
‫‪Regardless Of Feature Size‬‬
‫‪(RFS) - the condition where the‬‬
‫‪tolerance of form, runout or location must‬‬
‫‪be met irrespective of where the feature‬‬
‫‪lies within its size tolerance. More‬‬
‫این تصحیح كننده هیچگونه تصحیحي بر روي تلرانسهاي معین نقشه اجازه نمي دهد ‪ ،‬اما به عنوان‬
‫یك تصحیح كننده در نظر گرفته مي شود ‪ .‬همانگونه كه از نام آن مشخص مي شود ‪ RFS ،‬تلرانس‬
‫معیني را اعمال مي كند ‪.‬‬
‫این تصحیح كننده یك عامل بسیار محدود كننده است كه در جایي كه در تلرانس تكي یا مبناي مرجع‬
‫هیچگونه نماد تصحیح كننده اي موجود نباشد تعریف مي شود‬
‫‪ ، RFS‬تلرانس را دقیقا ً محدود به مقدار تعیین شده توسط طراح مي كند ‪.‬‬
‫كاربرد این تصحیح كننده در طرحهایي است كه مقدار مجاز تلرانس در آنها بحراني مي باشد ‪ .‬این‬
‫تصحیح كننده ممكن است براي قطعات یك مجموعه ‪ ،‬كه انتقال محدودي بین آنها امكانپذیر است ‪ ،‬نیز‬
‫به كار رود ‪ .‬كاربرد متدااول این نوع تلرانسهاي حدي در چرخدنده ها ‪ ،‬هزار خار ها و قطعات‬
‫پرسي مشاهده مي شود ‪.‬‬
‫‪ ، RFS‬همچنین به مشخصه هاي اندازه دار خارجي نیز اعمال مي شود ‪ .‬در اینجا ‪ ،‬مشخصه‬
‫خارجي ممكن است هزار خار ها ‪ ،‬چرخدنده ها و انواع مشابه باشند كه موضوعیت تغییر اندازه در‬
‫آنها وجود دارد ‪.‬‬
Projected Tolerance Zone - applies
to a hole in which a pin, stud, screw, etc.,
is to be inserted. It controls the
perpendicularity of the hole to the extent
of the projection from the hole and as it
relates to the mating part clearance. The
projected tolerance zone extends above
the surface of the part to the functional
length of the pin, stud, and screw relative
to its assembly with the mating part . More
، P ‫ بزرگ در یك دایره‬P ‫ناحیه تلرانسي تصویر شده عالمت اختصاري ندارد و نماد آن حرف‬
‫ براي ممانعت از تداخل بین‬، ‫ معموالً در ایجاد اتصال ثابت‬، ‫ ناحیه تلرانسي تصویر شده‬. ‫است‬
. ‫ تلرانسي را تعریف مي كند‬، ‫قطعات تماسي‬
Tangent Plane - indicating a
tangent plane is shown. The symbol
is placed in the feature control
frame following the stated
tolerance. More
‫صفحه مماس‬
‫هنگامی که یک تلرانس معین به صفحه مماس بر یک مشخصه اعمال شود از نماد فوق‬
.‫در جدول کنترلی مشخصه بعد از تلرانس استفاده می شود‬
‫‪Free State Variations - is a term used‬‬
‫‪to describe distortion of a part after‬‬
‫‪removal of forces applied during‬‬
‫‪manufacture. More‬‬
‫حالت آزاد‬
‫هنگامی که یک تلرانس فرم یا موقعیت تکی در حالت آزاد به یک مشخصه اعمال شود از نماد‬
‫فوق در جدول کنترلی مشخصه بعد از تلرانس تعریف شده و هر تصحیح کننده دیگری قرار‬
‫می گیرد‪.‬این نماد برای قطعاتی نظیر پالستیک و نایلون و الستیک و ‪ ...‬که برای نگه داشتن‬
‫شکل خود به اندازه کافی صلب نیستند استفاده می شود‪.‬‬
‫‪Diameter - indicates a circular‬‬
‫‪feature when used on the field of a‬‬
‫‪drawing or indicates that the‬‬
‫‪tolerance is diametrical when used in‬‬
‫‪a feature control frame. More‬‬
‫قطر‬
‫همه ما باعالئم اختصاري ‪ D‬یا ‪ DIA‬آشنا هستیم ‪ .‬در ‪ GD&T‬نماد قطر دایره اي‬
‫است كه خط موربي از آن گذشته است ‪ .‬نماد قطر براي تشریح مشخصه هاي‬
‫استوانه اي و یا نواحي تلرانسي استفاده مي شود ‪ .‬این نماد همواره قبل از اندازه‬
‫مشخصه یا تلرانسي مي آید ‪.‬‬
‫‪Basic Dimension‬‬
‫‪used to describe the exact size,‬‬
‫‪profile, orientation or location of a‬‬
‫‪feature. A basic dimension is always‬‬
‫‪associated with a feature control‬‬
‫‪frame or datum target. (Theoretically‬‬
‫‪exact dimension in ISO). More‬‬
‫مطلق‬
‫مطلق اصطالحي است كه از نظر تئوري براي توصیف اندازه ‪ ،‬شكل یا موقعیت یك مشخصه‬
‫یا مبنا استفاده مي شود ‪.‬ابعاد مطلق داراي تلرانس نیستند ‪ .‬تلرانسهاي مربوط به ابعاد مطلق در‬
‫داخل جداول كنترلي یا تحت سایر شرایط اعمال مي شوند مطلق مي تواند به صورت ‪BSC‬‬
‫خالصه شود ‪ .‬البته اخیراَ استفاده از نماد مطلق به شكل مستطیلي حول اندازه متداول شده است‬
‫‪Reference Dimension - a‬‬
‫‪dimension usually without tolerance,‬‬
‫‪used for information purposes only. It‬‬
‫‪does not govern production or‬‬
‫‪inspection operations. (Auxiliary‬‬
‫‪dimension in ISO). More‬‬
‫بعد مرجع‬
‫یك اصطالح دیگر كه در نقشه كشي جدید هم نیست ‪ ،‬بعد مرجع نام دارد ‪ ،‬این اصطالح معموال با‬
‫عالمت اختصاري ‪ REF‬و در حال حاضر با یك مقدار در داخل پرالنتز ‪ ، )( ،‬ارائه مي شود ‪.‬‬
‫ابعاد مرجع ‪ ،‬براي تعریف قطعات استفاده نمي شوند ؛ بلكه به منظور بر قراري ارتباط بین‬
‫مشخصه هاي موجود در یك الگوي تخت تعریف مي شوند ‪ .‬ابعاد مرجع ‪ ،‬ممكن است حاصل جمع‬
‫چندین بعد ‪ ،‬اندازه یا ضخامت ماده باشند و جابجایي قطعات متحرك را تعیین كنند ‪.‬‬
‫‪Datum Feature - is the actual‬‬
‫‪component feature used to‬‬
‫‪establish a datum. More‬‬
‫مبنا چیست ؟‬
‫مبنا از نظر تئوري یك خط ‪ ،‬سطح ‪ ،‬نقطه ‪ ،‬فضا یا محور دقیق مي باشد كه به عنوان مبدا اندازه‬
‫گیري مورد استفاده قرار مي گیرد ‪ .‬این نواحي صرفا َ براي تنظیم راستاي قطعه دقیق فرض مي شوند‬
‫مشخصه هایي از قطعه كه ممكن است به عنوان مبنا استفاده شوند عبارتند از ‪:‬‬
‫‪(1‬یك صفحه‬
‫‪ (2‬یك مرز شرط حداكثر مقدار ماده ( مفهوم ‪) MMC‬‬
‫‪(3‬یك مرز شرط حداقل مقدار ماده (مفهوم ‪) LMC‬‬
‫‪(4‬یك مرز شرط مجازي‬
‫‪(5‬یك پوسته تماسي واقعي‬
‫‪(6‬یك منحني تعریف شده ریاضي‬
‫نمادمشخصه مبنا‬
‫نماد مشخصه مبنا مربعي است كه شامل یك حرف بزرگ بوده و خط راهنمایي آن را با یك مثلث به‬
‫مشخصه متصل مي كند ‪ .‬مثلث ممكن است توپر یا توخالي باشد ‪.‬‬
‫صفحات یا سطوح مبنا از نظر تئوري ‪ ،‬از یك چارچوب مرجع سه صفحه اي كامل به وجود آمده اند‬
Dimension Origin - Signifies that
the dimension originates from the
plane established by the shorter
surface and dimensional limits apply
to the other surface. More
‫مبدا مختصات‬
‫ نماد آن در باال آمده است و این نماد براي‬. ‫این اصطالح عالمت اختصاري ندارد‬
‫معرفي سطح یا مشخصه اي به كار مي رود كه اندازه گیري از آنجا آغاز‬
. ‫مي گردد‬
Feature Control Frame - is
a rectangular box containing
the geometric characteristics
symbol, and
the form, runout or location
tolerance. If necessary, datum
references and modifiers
applicable to the feature or the
datums are also contained in
the box. More
‫جدول كنترلي مشخصه‬
‫جدول كنترلي مشخصه ‪ ،‬یك كنترل مشخص براي یك یا چند مشخصه‬
‫فراهم مي كند ‪ .‬طراح در صورت لزوم یك جدول مستطیلي براي كنترل‬
‫یك مشخصه خاص یاگروهي از مشخصه ها ترسیم مي كند ‪ .‬یك جدول‬
‫كنترلي مشخصه باید حداقل شامل یك نماد ویژگي هندسي و یك مقدار‬
‫تلرانسي باشد ‪ .‬در جداول كنترلي مركب مشخصه ‪ ،‬نحوه خواندن از چپ‬
‫به راست و سطر به سطر مي باشد یك جدول كنترلي مي تواند شامل‬
‫تلرانس و نمادهاي زیر باشد ‪:‬‬
‫تصحیح كننده تلرانس‬
‫نماد ویژگي هندسي‬
‫حرف یا حروف مبناي مرجع‬
‫نماد قطر‬
‫تصحیح كننده مبنا‬
‫تلرانس‬
‫جداول كنترلي مشخصه ممكن است به یك سطح محور یا خط تقارن وصل‬
‫شوند ‪ .‬با هر روش اتصال ‪ ،‬كنترل مشخصه محدود به آن قسمتي از قطعه‬
‫یا مشخصه مي شود كه جدول كنترلي به آن وصل شده است ‪.‬‬
‫چگونه جداول كنترلي مشخصه رابخوانیم‬
‫چپ به راست‬
‫جداول كنترلي مشخصه ‪ ،‬از چپ به راست خوانده مي شوند ‪ .‬در‬
‫صورتي كه جدول كنترلي مركب یا تركیبي باشد ابتدا باید اولین سطر‬
‫خوانده شده و الزامات آن اجرا گردد ‪ .‬سپس به سطر یا سطور بعدي‬
‫پرداخته و به ترتیب الزامات هر یك برآورده گردد ‪ .‬جداول كنترلي‬
‫مشخصه ترتیب فرآیند را تعریف نمي كنند ‪ .‬بلكه الزامات نهائي‬
‫مورد نیاز طرح را بیان مي كنند ‪.‬‬
‫جداول كنترلي منفرد‬
‫یك جدول كنترلي منفرد ‪ ،‬فقط یك كنترل رابراي یك مشخصه یا الگوي مشخصه ها ارائه‬
‫مي دهد ‪ .‬كنترل ممكن است براي كنترل یك سطح یا یك مشخصه تعریف شود ‪.‬‬
‫جداول كنترلي تركیبي مشخصه‬
‫جداول كنترلي تركیبي همانگونه هستند كه نامشان بیان مي كند ‪ .‬این جداول عبارتند از‬
‫دو یا چند جدول كه به هم وصل شده اند یا ممكن است تركیبي از یك جدول كنترلي و نماد‬
‫مبناي مرجع باشند ‪ .‬همچنین هربار یك سطر از این نمادها تفسیر مي گردند ‪.‬‬
‫كاربرد دیگر ‪ ،‬تلرانس پروفیل است ‪.‬‬
‫نوع دیگري از جداول كنترلي تركیبي در مواقعي استفاده مي شود كه به مشخصه تلرانس‬
‫معیني نسبت داده شود و سپس این مشخصه به عنوان یك مشخصه مبنا تعریف گردد این‬
‫نوع جدول در حالتي معمول است كه یك مشخصه یا گروهي از مشخصه ها با یك‬
‫مشخصه دیگر داراي ارتباط خاصي باشند ‪.‬‬
‫جداول كنترلي مركب مشخصه‬
‫جداول كنترلي مركب مي تواند براي تعریف یك تلرانس حداكثر ‪ ،‬براي تعیین راستا یا‬
‫موقعیت یك مشخصه به كاررود و سپس در تصحیح آن مشخصه به یك تلرانس بسته تر‬
‫به كار رود ‪.‬یك جدول كنترلي مركب فقط شامل یك نماد ویژگي هندسي است ‪ ،‬در حالي‬
‫كه یك جدول كنترلي تركیبي مشخصه ممكن است شامل دو نماد مختلف باشد‬
‫‪Conical Taper - is used to‬‬
‫‪indicate taper for conical tapers.‬‬
‫‪This symbol is always shown‬‬
‫‪with the vertical leg to the left.‬‬
‫‪More‬‬
‫مخروط‬
‫این اصطالح در به روز آوري استاندارد در سال ‪ 1982‬معرفي شد ‪ .‬عالمت اختصاري ندارد‪.‬‬
‫سه روش براي تعریف یك مخروط وجود دارد ‪ .‬در روش اول ‪ ،‬مخروط مي تواند با ابعاد‬
‫مطلق براي اقطار و مخروط تعریف شود و یا ممكن است با اندازه مشخصه و تلرانس پروفیل‬
‫سطح وجودداشته باشند یا اینكه قطرها با فاصه طولي تلرانس گذاري شوند ‪.‬‬
‫‪Slope - is used to indicate‬‬
‫‪slope for flat tapers. This‬‬
‫‪symbol is always shown with‬‬
‫‪the vertical leg to the left.‬‬
‫‪More‬‬
‫شیب‬
‫عالمت اختصاري ندارد‪ .‬شیب در ابتدا براي كنترل مخروطهاي ناقص تعریف شد ‪.‬‬
‫شیب بر حسب درجه بیان نمي شود بلكه به عنوان نسبت اختالف ارتفاع از یك انتهاي‬
‫تخت مخروط به انتهاي دیگر تعریف مي گردد ‪.‬‬
‫‪Counterbore/Spotface - is‬‬
‫‪used to indicate a counterbore or‬‬
‫‪a spotface. The symbol precedes‬‬
‫‪the dimension of the counterbore‬‬
‫‪or spotface, with no space. More‬‬
‫خزینه تخت‬
‫اصطالحات خزینه تخت و پرداخت لبه در نقشه كشي صنعتي جدید نیستند ‪ .‬اما نماد‬
‫فوق آنها جدید است ‪ .‬عالمت اختصاري این اصطالحات در گذشته عبارت بود از “‬
‫‪ ” Cbore‬و “ ‪ ”SF‬ولي در ‪ GD&T‬استفاده از نماد ترجیح داده مي شود ‪ .‬خزینه‬
‫ممكن است در مشخصه هایي كه براي بسته شدن نیاز به سطح مونتاژ تخت یا گود‬
‫دارند تعریف شود ‪.‬‬
‫‪Countersink - is used to‬‬
‫‪indicate a countersink. The symbol‬‬
‫‪precedes the dimensions of the‬‬
‫‪countersink with no space. More‬‬
‫خزینه مخروطي‬
‫خزینه مخروطي ‪ ،‬نظیر اصطالحات قبلي ‪ ،‬در نقشه هاي صنعتي جدید نیست‬
‫‪.‬خزینه مخروطي داراي عالمت اختصاري ‪ Csink‬بوده و یا با نماد فوق‬
‫معرفي مي شود ‪ .‬خزینه مخروطي براي مشخصه هایي كه نیاز به یك سطح‬
‫تخت دارند تعریف مي شود ‪.‬‬
‫‪Depth/Deep - is used to indicate‬‬
‫‪that a dimension applies to the‬‬
‫‪depth of a feature. This symbol‬‬
‫‪precedes the depth value with no‬‬
‫‪space in between. More‬‬
‫عمق‬
‫اصطالح عمق در نقشه هاي صنعتي ‪ ،‬جدید نیست این كلمات در حاشیه نقشه نوشته مي‬
‫شدند ‪ .‬امروزه نماد فوق‪ ،‬یا عالمت اختصاري ‪ DP‬براي آنها استفاده مي شود ‪.‬‬
‫اصطالح عمق براي مشخصه هایي مثل سوراخ كه از كل ضخامت قطعه نمي گذرند ‪.‬‬
‫تعریف مي شود ‪.‬‬
Square - is used to indicate
that a single dimension applies
to a square shape. The symbol
precedes the dimension with no
space between. More
‫نماد مربع‬
.‫این نماد برای مشخص کردن مربعی بودن یک مشخصه روی نقشه تعریف میشود‬
Number of Places - the X is
used along with a value to
indicate the number of times a
dimension or feature is repeated
on the drawing. More
‫تعداد مکانها‬
.‫تعداد مکانها یا دفعات تکرار را برای سوراخها در یک نمونه تعیین می کند‬
‫‪Arc Length - indicating that a‬‬
‫‪dimension is an arc length‬‬
‫‪measured on a curved outline.‬‬
‫‪The symbol is placed above the‬‬
‫‪dimension. More‬‬
‫طول كمان‬
‫طول كمان اصطالحي است كه براي توصیف طول یك سطح منحني استفاده مي شود ‪ .‬و عالمت‬
‫اختصاري ندارد ‪ .‬این نماد باالي اندازه قرار مي گیرد ‪.‬‬
‫نماد طول كمان ‪ ،‬هنگامي تعریف مي شود كه اندازه گیري درطول سطح واقعي قطعه ضروري‬
‫باشد ‪ .‬هنگامي كه این نماد تعریف مي شود ‪ .‬اندازه گیري خطي در طول كمان مجاز نیست ‪.‬‬
‫‪Radius - creates a zone defined by two‬‬
‫‪arcs (the minimum and maximum radii).‬‬
‫‪The part surface must lie within this‬‬
‫‪zone. More‬‬
‫شعاع‬
‫شعاع ‪ ،‬همانند قطر ‪ ،‬یك اصطالح قدیمي است كه در نقشه هاي صنعتي استفاده مي شود ‪ .‬شعاع‬
‫‪ ،‬عالمت اختصاري ندارد ‪ .‬حرف ‪ R‬به عنوان نماد آن استفاده مي شود ‪.‬‬
‫شعاع ‪ ،‬در طرحهایي به كار مي رود كه حذف لبه ها یا به كارگیري مشخصه هاي گرد نیاز باشد‬
‫‪ .‬حرف ‪ R‬پیش از اندازه شعاعي قرار مي گیرد ‪ .‬در صورت استفاده از نماد شعاع در نمایي از‬
‫نقشه كه شكل واقعي شعاع نمایش داده نشده است ‪ .‬عبارت ‪ TRUE R‬قبل از اندازه شعاع‬
‫اضافه مي شود ‪.‬‬
‫‪Spherical Radius - precedes‬‬
‫‪the value of a dimension or‬‬
‫‪tolerance. More‬‬
‫شعاع كروي‬
‫این اصطالح با “ ‪ ” SR‬خالصه شده و نماد ندارد ‪ .‬شعاع كروي براي مشخصه هاي مدور‬
‫اعمال مي شود ‪ .‬این عالمت اختصاري قبل از مقدار شعاع مشخصه قرارمي گیرد‪.‬‬
Spherical Diameter - shall precede the
tolerance value where the specified
tolerance value represents spherical zone.
Also, a positional tolerance may be used to
control the location of a spherical feature
relative to other features of a part. The
symbol for spherical diameter precedes
the size dimension of the feature and the
positional tolerance value, to indicate a
spherical tolerance zone. More
‫قطر كروي‬
‫ قطر كروي براي مشخصه هاي مدور اعالم‬.‫ خالصه شده است‬SD ‫این اصطالح با عالمت‬
. ‫ عالمت اختصاري یا نماد قبل یا بعد از اندازه مشخصه قرار مي گیرد‬. ‫مي شود‬
Controlled Radius - creates a
tolerance zone defined by two arcs (the
minimum and maximum radii) that are
tangent to the adjacent surfaces. Where
a controlled radius is specified, the part
contour within the crescent-shaped
tolerance zone must be a fair curve
without flats or reversals. Additionally,
radii taken at all points on the part
contour shall neither be smaller than the
specified minimum limit nor larger than
the maximum limit. More
‫تلرانس شعاع کنترل شده‬
.‫هنگامی که یک منحنی هموار بدون اعوجاج مد نظر باشد از این نوع تلرانس استفاده میشود‬
Between - to indicate that a
profile tolerance applies to several
contiguous features, letters may
designate where the profile
tolerance begins and ends. These
letters are referenced using the
between symbol (since 1994) or
the word between on drawings
made to earlier versions of the
Standard. More
‫مابین‬
.‫طرحهایی وجود دارند که در آنها تلرانس فقط به قسمتی از مشخصه اعمال می شود‬
Datum Target - is a specified
point, line, or area on a part that is
used to establish the Datum
Reference Plane for manufacturing
and inspection operations. More
Target Point - indicates
where the datum target point
is dimensionally located on the
direct view of the surface. More