مهارت های کوانتومی متبلور کننده دانش ضمنی بشری محمدعلی شفیعا - استاد دانشکده مهندسی صنایع ومدیریت اجرایی دانشگاه علم وصنعت ایران [email protected] www.iust.ac.ir

Download Report

Transcript مهارت های کوانتومی متبلور کننده دانش ضمنی بشری محمدعلی شفیعا - استاد دانشکده مهندسی صنایع ومدیریت اجرایی دانشگاه علم وصنعت ایران [email protected] www.iust.ac.ir

‫مهارت های کوانتومی‬
‫متبلور کننده دانش ضمنی بشری‬
‫محمدعلی شفیعا‪-‬استاد دانشکده مهندسی صنایع ومدیریت اجرایی‬
‫دانشگاه علم وصنعت ایران‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪www.iust.ac.ir‬‬
‫بيان مسئله‬
‫سازمانها سعي دارند تا ظرفیت و كارآیي خود براي نوآوري را‬
‫افزایش دهند‪ ،‬لذا توجه روز افزوني به نحوه مدیریت ظرفیت‬
‫های خویش بخصوص دانش دارند‪.‬‬
‫تجربه نشان داده كه پیاده سازيهاي موفق مدیریت دانش در گرو‬
‫توجه و اولویت بخشیدن به نكات ظریفی است همچون‪:‬‬
‫• جنبه هاي انساني و فرهنگي‪،‬‬
‫ميبایست فناوري نیز‬
‫• انگیزههاي شخصي‪،‬‬
‫بعنوان یك پیشران در‬
‫نظرباشد‪.‬‬
‫• روش شناسیهاي مدیریت تغییر‪،‬‬
‫• فرآیندهاي كسب و كار جدید و یا تقویت شدهاي كه مقید به‬
‫اشتراك گذاشتن دانش و ارتباطات و همكاري باشند‪.‬‬
‫کم اثر شدن مهارت های مدیریتی‬
‫تمایل به یافتن پاسخ بر چرایی کم اثر شدن مهارت های سنتی‬
‫مدیریت‪,‬‬
‫تحریک نیروی کار به خلق دانش و استفاده از ظرفیت های‬
‫نهفته وی‪,‬‬
‫دستیابی به رویکردهای جدیدی که مدیران به مدد آنها توانایی‬
‫های دانشی مورد انتظاراز نیروی کاررا برای خلق ارزش‬
‫هرچه بیشتربرای بقا درشرایط رقابتی فزاینده‪ ,‬با ورزیدگی‬
‫میسرمی سازند‪.‬‬
‫چالشهاي اصلي مدیریت دانش‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫تکراراشتباهات پرهزینه به دلیل عدم ثبت یا تحلیل اشتباهات قبلي‬
‫تکراربرخی كارهابه دلیل عدم آگاهي كاركنان از فعالیتها و پروژههاي‬
‫گذشته‪ ،‬یا نتایج آنها‬
‫لطمه خوردن به روابط با مشتریان به دلیل در دسترس نبودن دانش در‬
‫نقطه عمل‬
‫درمیان نگذاشتن افكار‪ ،‬عقاید و عملكردهاي خوب که موجب افزایش‬
‫هزینههاي كلي ميگردد‬
‫محدود بودن کسانی که از دانش مهم و حساس بر خوردارند‬
‫کندی یادگیري سازمانها كه موجب تاخیر در توسعه محصول یا از دست‬
‫رفتن فرصتها ميشود‬
‫دلسرد وناراضی شدن كاركنان به دلیل عدم دسترسي به منابع دانش‬
‫تقویت قابليتهاي الزم براي خالقيت‬
‫انگیزشهاي مالي که دربرخي موارد ميتوانند خالقیت را‬
‫كاهش دهند‪,‬‬
‫تشویقها و حمایتهاي لفظي و غیر لفظي از كاركنان خالق‪,‬‬
‫تشویق كاركنان براي ارائه سناریوهاي مختلف‪،‬‬
‫ایجاد فرصت برای تحلیل مشكالت و مقایسة آنها‪,‬‬
‫تركیب ایده خالق با منابع و مهارتهاي كارشناسي و‬
‫تخصصي‬
‫برقراري ارتباط میان علوم‪ ،‬مهندسي و مدیریت‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نحوه خلق فناوری‬
‫نحوه بهره برداري از آن به طوري كه فرصت خلق كند‬
‫یكپارچه كردن راهبرد فناوری با ابعاد راهبردی تجاري‬
‫نحوه استفاده از فناوری براي كسب مزیت رقابتي‪ ،‬انعطاف‬
‫پذیري‬
‫نحوه تعامل ساختارهاي سازماني با تغییر فناورانه و زمان‬
‫استفاده و عدم استفاده از فناوری‬
‫مدیریت فناوری‬
‫مدل رنگین كمان موتوروال‬
‫یافته های پژوهشی‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نقش و اهمیت عوامل محیط داخلي نسبت به عوامل محیط‬
‫بیروني بیشتر ارزیابي شده است‪.‬‬
‫ارتباط منطقي بین سه حوزه مدیریت دانش‪ ،‬نوآوري و‬
‫فناوري وجود دارد‪.‬‬
‫مدیریت تغییر در پیاده سازي فرآیندهاي مدیریت دانش‪،‬‬
‫نوآوري و فناوري اهیمت ویژه ای دارد‪.‬‬
‫به همه ابعاد اثرگذار باید توجه شود‪.‬‬
‫اولویت یكسان و وابسته به شرایط محیط اجراء باید در نظر‬
‫گرفته شود‬
‫ممیزه‬
‫های الزم‬
‫اقدام‬
‫احساس‬
‫اندیشه‬
‫بودن‬
‫اعتماد‬
‫دانستن‬
‫دیدن‬
‫برای‬
‫بودن‬
‫پدیده ها از باال به پایين و از برون به درون‬
‫در عصر حاضر مهارتهای سنتی به سرعت دچار تغییرات‬
‫مستمر گردیده و پاسخگوی تحوالت کنونی نمی باشند‬
‫این مهارتهاکه مبتنی بر اجزایی نظیر برنامه ریزی و سازماندهی‬
‫بوده اند‪,‬برای سازمانهای مکانیکی و دارای ثبات مفیداند‪ ,‬ولی‬
‫در عصر پرشتاب کنونی همیشه پاسخگو نخواهند بود‬
‫آنها برای رفتارهای قابل پیش بینی خطی ومنطقی کاربرد دارند‪,‬‬
‫ولی سازمانها به دلیل تشدید رقابت های گوناگون‪,‬از حالت‬
‫ثبات به وضعیت مخاطره آمیزی‪,‬تغییر وضعیت داده اند‬
‫تالشهای جاری‪ ,‬بر پایه کوانتوم و نظریه هایی همچون آشوب‬
‫استوار شده اند که همگی داللت بر عدم ثبات سازمانها دارند‬
‫پیام کوانتوم‬
‫کل اجزاء جهان شامل‪,‬انسانها‪,‬هستی ها یا موجوداتی پویا‪ ،‬آگاه‪،‬‬
‫و مرتبط با هم هستند‪ .‬کوانتوم به معنی ذره در حال حرکت و‬
‫با گرایشهای احتمالی است و اینکه نظم از بی نظمی حاصل‬
‫می آید؛ و رابطه های ساده یک علتی جای خود را به روابط‬
‫چند علتی‪ ،‬پیچیده و در هم تنیده می دهد‪.‬‬
‫ادراک های انسان بشدت ذهنی است و تفکر خالق نیازمند‬
‫استفاده از توانمندیهای الهامی و اشراقی است‪ .‬این گفتمان‬
‫درونی او است که احساسات وی را شکل می دهد‪.‬‬
‫کوانتوم دیدگاه مدیران را در نگاه به پدیده ها از باال به پایین و‬
‫از برون به درون تغییر داده و معکوس می سازد‪.‬‬
‫نظریات مدیریتی سنتی و کوانتومی‬
‫نظریه کوانتوم مواردسنتی را مردود نمی داند بلکه به اقتضاء‬
‫شرایط متحول محیط مکمل آنها است‬
‫مهارتهای کوانتومی نگریستن دوباره و جدید به مسائل و شیوه‬
‫جدید برخورد با آنها را درمواردی چون مساله تعارض به‬
‫مدیران می آموزد‬
‫در سیستم کنونی ترفیع بر اساس نیل به هدف استفاده موثر از‬
‫ابزارها و توانایی تولید فرآورده با کیفیت باال اولویت دهی‬
‫طرح ریزی و مدیریت نتایج مهارتهای فردی مسئولیت‬
‫پذیری فردی و اجتماعی و روابط متقابل است ودر سیستم‬
‫قدیم ترفیع بر اساس تجربه لیاقت و مدیریت کاهش هزینه‬
‫استوار بوده است‬
‫تمام مهارتهای کوانتومی در دنیای پرتالطم کنونی کاربرد‬
‫دارند و با شیوه های سابق نمیتوان سازمانهای ارگانیک و‬
‫پویا را اداره نمود‬
‫تنها عنصر ثابت در حال حاضر تغییر است و اندکی عدم‬
‫تعادل الزمه توسعه در قرن ‪ 21‬می باشد‬
‫مهارتهای فنی ادارکی و انسانی و حتی مهارتهای سیاسی‬
‫اجتماعی و احساسی پاسخگوی مدیران وسازمانها نمی‬
‫باشند‬
‫مهارتهای سنتی در سازمانهای مکانیک با هدف کارایی و‬
‫انجام درست کارها و کاهش هزینه ها بیشتر سازگار است‬
‫و مهارتهای کوانتومی و جدید در سازمانهای پویا و در‬
‫محیط نا مطمئن و پرچالش امروزی و با هدف اثربخشی و‬
‫انجام کارهای درست موثرترند‬
‫هفت مهارت کونتومی چی می کنند‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫‪.5‬‬
‫‪.6‬‬
‫‪.7‬‬
‫دیدن‪ :‬مهارت هدفمنددیدن مسائل رابه مدیرمی آموزد‬
‫فکرکردن‪ :‬مهارت به شیوه متناقض اندیشیدن را‬
‫احساس کردن‪ :‬توانایی احساس زنده بودن و حیاتبخشی‬
‫شناختن‪ :‬توانایی دانستن به شیوه خالق و شهودی‬
‫عمل کردن‪ :‬توانایی عمل به شیوه مسئوالنه‬
‫اعتمادکردن‪ :‬توانایی اعتماد به فرایند زندگی‬
‫وجود‪ :‬توانایی ارتباط مستمر را فراهم می آورد‬
‫نگاه کوانتومی‬
‫توانایی دیدن هدفمند‪ .‬باور به اینکه جهان ما تابعی از باورها و‬
‫پیشداشته های درونی خود ماست‪.‬‬
‫اگر مدیران مقصودها و منظورهای خود را تغییر دهند با دنیاهای‬
‫دیگری سر و کار خواهند داشت؛ و می توانند به شیوه دیگری‬
‫عمل کنند‪ .‬گویی بیان این منظور است که "پیش چشمت داشتی‬
‫شیشه کبود زین سبب عالم کبودت می نمود"‪.‬‬
‫فرصت ها در تصویرهایی نهفته اند که مدیران از کارکنان‪،‬‬
‫تحوالت و امور دارند‪ .‬مدیران با این مهارت باید درون خود و‬
‫نیت هایشان را با تکنیک های خاصی بپاالیند تا محیط خود را‬
‫بهتر درک کرده و روندهای به ظاهر پنهان آنها را کشف کنند‪،‬‬
‫و از پیله های فکری خود خالص شوند‪.‬‬
‫تفکرکوانتومی‬
‫توانایی تفکر به شیوه متناقض‪ .‬حرکت جهان و اشیاء به شیوه‬
‫ای متناقض و متعارض‪ ،‬و با جهش های ناگهانی و کامالا‬
‫پیش بینی ناپذیر همراه است‪ ،‬بطوری که که امور واقع در‬
‫سطح کالن غیر منطقی و نا محتمل به نظر می رسد‪ .‬مغز‬
‫انسان در طول قرن ها به تفکر سیاه یا سفید و خطی عادت‬
‫کرده است‪ ،‬حال آنکه یک تغییر کوچک ممکن است‬
‫تحوالت عظیم به دنبال داشته باشد‪ .‬چیزهای به ظاهر نا‬
‫مرتبط با یک تصویر شهودی از نیمکره مغز می تواند‬
‫منشاء ابتکارات بزرگ باشد‪ .‬خالقیت ها گاه از متناقض و‬
‫متعارض دیدن ها ناشی می شوند‪.‬‬
‫احساس کوانتومی‬
‫توانایی احساس زنده و توانبخش‪ .‬انرژی انسان و جهان هر دو از‬
‫یک جنس است‪ ،‬و قلب انسان کانون این انرژی است که قدرت‬
‫می آفریند؛ و بسیار به افکار و عواطف ما بستگی دارد‪.‬‬
‫عواطف منفی (از جمله‪ :‬نا امیدی‪ ،‬ترس‪ ،‬خشم‪ ،‬لجاجت‪ ،‬و‬
‫استرس) همبستگی امواج الکترو مغناطیس قلب و انرژی آن را‬
‫کاهش و عواطف مثبت (از جمله‪ :‬عشق‪ ،‬اشتیاق‪ ،‬غمخواری‪ ،‬و‬
‫قدرشناسی) همبستگی امواج الکترو مغناطیس قلب و انرژی آن‬
‫را افزایش می دهند‪ .‬این مهارت مدیران را قادر می سازد از‬
‫درون احساس خوب داشته باشند ‪ ،‬علی رغم آنکه در بیرون چه‬
‫بگذرد‪ .‬به آنها امکان می دهد در ضعف ها‪ ،‬قوت ببینند‪ ،‬و در‬
‫تهدیدها فرصت؛ و شور و شوق‪ ،‬و شادابی برای سازمانشان به‬
‫ارمغان آورند‪.‬‬
‫شناخت کوانتومی‬
‫• وانایی شناخت شهودی‪ .‬جهان میدان انرژی است و بستر تمام‬
‫اشیاء؛ این بستر همه جا حاضر و بی پایان است‪ .‬جهان سراسر آگاه‬
‫است و میدان اطالعات‪ .‬کسب آگاهی فرایندی خطی نیست‪ ،‬حالتی‬
‫شهودی دارد و ظرفیت آن بینهایت است‪ .‬با جمع آوری صرف‬
‫اطالعات نمی توان از قطعیت کاست‪ .‬قطعیت به غفلت می انجامد‪.‬‬
‫کس ی که قطعی است از توجه کردن باز می ماند‪.‬‬
‫اقدام کوانتومی‬
‫• توانایی عمل پاسخگویانه‪ .‬عمل کوانتومی بر اصل جدا ناپذیری‬
‫استوار است‪ ،‬که مطابق آن تغییر در هر جزء سریع به تغییر در اجزاء‬
‫دیگر منجر می شود‪ .‬در واقع تمام اجزاء هستی زمانی پیش از انفجار‬
‫بزرگ در کنار هم بوده اند‪ .‬لذا بر یک دیگر تاثیر گذارند‪ .‬مدیر با این‬
‫مهارت‪ ،‬اعمال مسؤالنه ای انجام می دهد که بر همه افراد و آینده‬
‫نیز تاثیر می نهد‪ .‬محبت و همدردی بصورت غیر محلی و غیر زمانی‬
‫احساس ما بودن را پدید می آورد‪ .‬اعمال انسان به علت همبسته‬
‫بودن جهان و برگشت نتایج آن به خودش سؤالنه تر می شود‪.‬‬
‫اعتماد کوانتومی‬
‫توانایی اعتماد به جریان زندگی‪ .‬این مهارت ریشه در بی نظمی دارد و‬
‫اینکه عدم تعادل الزمه تکامل سیستم است‪ .‬بدون بی نظمی و‬
‫برابری در مبارزه برای تغییر‪ ،‬زندگی دچار رکود می شود و میرندگی در‬
‫پی آن است‪ .‬بی نظمی ها مطابق اصل نظم دهنده ی نا مشهود نظم‬
‫می گیرند‪.‬‬
‫اعتماد کوانتومی در واقع اعتماد به فرایندهای طبیعی زندگی است؛ و از‬
‫دستکاری من غیر الزم مدیر در امور جلوگیری می کند‪.‬‬
‫" سازمان های بی شکل" حاصل این فرایند است‪.‬‬
‫زیست کوانتومی‬
‫• توانایی زندگی کردن در روابط ‪ .‬اجزاء در روابط زندگی می کنند؛ احتمال‬
‫ذ ّرات‪ ،‬احتمال روابط آن هاست‪ .‬ذره ها با هم ادغام می شوند و مرز و‬
‫هویت مشترک می گیرند؛ و بدین ترتیب یک نظام کوانتومی پدید می‬
‫آورند‪ ،‬نظامی که بیش از جمع آن دو است‪ .‬از طریق مناسبات کوانتومی‬
‫است که ظرفیت ها آزاد می شود‪ ،‬و هر ذره بیش از خودش می شود‪.‬‬
‫• افراد با دیگران می آمیزند و نقص آنها را نقص خود می دانند‪ .‬زیست‬
‫کوانتومی به مدیر حکم می کند زمان و فضایی برای گفتگو در نظر بگیرند‬
‫و اطمینان داشته باشند که بهبود روابط به نتایج بهتر منجرمی شود ؛ و‬
‫اینکه پیشرفت نتیجه همراهی است‪.‬‬
‫کوانتومی‬
‫•پویایی در انسانها و سازمانها‬
‫•توجه به خصوصیات افراد و‬
‫در عین حال اهمیت دادن به‬
‫سازمان‬
‫•ارتباط عمیق و پویا بین‬
‫اجزای سازمان‬
‫سنتی‬
‫در شرایط‬
‫•پایداری‬
‫موقعیتها‬
‫•ثبات در انسانها و سازمانها‬
‫•ترجیح سازمان بر فرد‬
‫•عدم ارتباط اجزای سازمان‬
‫و‬
‫قیاس مهارت های سنتی و کوانتومی‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫‪.5‬‬
‫‪.6‬‬
‫‪.7‬‬
‫کوانتومی‬
‫دیدن‪ :‬هدفمند‬
‫تفکر‪ :‬متناقض و پویا‬
‫احساس‪ :‬زنده و حیات‬
‫بخش‬
‫دانستن‬
‫شناخت‪:‬متغیر‪,‬‬
‫خالقانه و شهودی‬
‫عمل‪ :‬هدفمند و مسئوالنه‬
‫ارتباط‪ :‬مستمر و برنامه‬
‫دار‬
‫اعتماد‪:‬اعتماد به فرد‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫‪.5‬‬
‫‪.6‬‬
‫‪.7‬‬
‫سنتی‬
‫دیدن‪ :‬نگاه بی هدف‬
‫تفکر‪ :‬یکنواخت و بدون‬
‫چالش‬
‫احساس‪ :‬بی روح‬
‫دانستن‬
‫شناخت‪:‬پایدار‪,‬‬
‫حفظی و تکیه بر گذشته‬
‫عمل‪ :‬بی هدف و از روی‬
‫اکراه‬
‫ارتباط‪ :‬نامستمر و نادر‬
‫اعتماد ‪:‬عدم اعتماد به فرد‬