پيوست 2396 كيلوبايت
Download
Report
Transcript پيوست 2396 كيلوبايت
مقدمه
عناوين
پس از اتمام اين دوره شما بايد بتوانيد :
• تفاوت بين رسانا (هادي )و نا رسانا (عايق)را توضيح دهيد .
• قانون اهم رابراي محاسبه ي جريان ،ولتاژ و مقاومت به كار ببريد .
• مقاومت معادل مقاومت هاي موازي و سري و يا مدارهاي تركيبي را محاسبه نماييد .
• افت ولتاژ دو سر يك مقاومت را محاسبه نماييد .
• توان و موارد اصلي ديگر داده شده را محاسبه نماييد .
• فاكتور هايي كه جهت و قطبيت ميدان مغناطيس ي يك فلز حامل جريان را تعيين مي كند تشخيص دهيد .
• مقادير ماكزيمم و مينيمم ،مقادير متوسط و موثر يك موج سينوس ي ACرا تعيين نماييد .
• فاكتور هايي كه روي راكتانس خازني و القايي در يك مدار ACتاثير مي گذارد را شناسايي كنيد .
•ا مپدانس كل يك مدار ACرا محاسبه نماييد .
• تفاوت بين توان حقيقي و توان ظاهري را در يك مدار ACرا توضيح دهيد .
اجزاء يك اتم
مفهوم الكتريسيته با عناصر پايه ي سازنده مواد يعني اتم اغاز مي شود .هسته ي يك اتم از پروتون
ها و نوترون ها تشكيل شده است .پروتون ها يك بار مثبت دارند و نوترون ها خنثي مي باشند
.الكترون ها با بار منفي به دور هسته در گردش ا ند (.فقط الكترون ها و پرتون ها در شكل نشان
داده شده ا ند .قسمت هاي آبي رنگ هسته ،نوترون ها را نشان ميدهند ).
الكترون هاي آزاد
الكترون ها ي خارجي ترين اليه مي توا نند بوسيله ي يك نيروي خارجي مثل ميدان مغناطيس ي ،اصطكاك و يا
واكنش هاي شيميايي از مدارشان خارج شوند .
در اين صورت « الكترون هاي آزاد» ناميده مي شوند .مبناي الكتريسيته حركت اين الكترون هاي آزاد است .
هادي ها
جريان الكتريكي هنگامي ايجاد مي شود كه الكترون هاي آزاد از يك اتم به اتم ديگر منتقل شوند .ماده
اي كه به الكترون ها اجازه حركت آزادانه را مي دهد هادي (رسانا) ناميده مي شود .
مس ،نقره ،الومينيوم ،روي ،آهن از جمله هادي هاي خوب مي باشند .
نارساناها
موادي كه به تعداد كمي از الكترون ها اجازه ي حركت مي دهند ،نارسانا (عايق) ناميده مي شوند .
پالستيك ،الستيك ،شيشه ،ميكا و سراميك نارسا نا مي باشند .
كاربرد هادي و عايق در كنار هم
بسياري از قطعات الكتريكي مثل كابل ،تركيبي از هادي ها و عايق ها هستند .عايق دور كابل رسانا ،
به جريان اجازه ميدهد كه تنها در هادي جاري شود .
بارهاي الكتريكي
موادي كه الكترون اضافي دارند ،داراي بار منفي هستند .موادي كه تعداد پروتون هايشان بيشتر از
الكترون هايشان است داراي بار مثبت مي باشند .عناصري كه تعداد پروتون ها و الكترون هاي
مساوي دارند خنثي (بي بار ) ناميده مي شوند .
بارها در اطراف خودشان ميدان الكتريكي غير قابل مشاهده اي دارند كه مي توان اثر اين ميدان را
توسط خطوط نيرو يي كه به صورت شعاعي از بار مثبت شروع و به بار منفي ختم مي شوند ،نشان
داد .بارهاي ناهمنام يكديگر را جذب مي نمايند و بارهاي همنام يكديگر را دفع مي كنند .
نيمه هادي ها
reversed
reversed
با اين كه نامشان نيمه هادي است اما آنها چيزي بين رسانا و عايق نيستند .بلكه آنها موادي با
آرايش خاص ي از كريستال ها هستند كه وقتي نيروي الكتريكي در يك جهت اعمال مي شو د به
عنوان رسانا و وقتي جهت اعمال نيرو معكوس شود به عنوان نارسانا عمل مي كند .
اين اصل اساس كار ديود ها و ترانزيستور ها و ديگر قطعات الكترونيكي نيمه هادي مي باشد .
جريان
جريان ،شارش الكترون هاي آزاد در يك ماده از يك اتم به اتم بعدي و در يك جهت مشخص مي
باشد كه آن را با نماد « »Iنشان مي دهند ،و با واحد آمپر سنجيده مي شود .
جريان
بعض ي دانشمندان بين شارش الكترون و شارش جريان تمايز قائل مي شوند .تئوري شارش جريان
قرار دادي شارش الكترون را رد مي كند و اظهار مي دارد كه جريان از مثبت به منفي شارش مي يابد
براي جلوگيري از اشتباه ،اين دوره نظريه ي شارش الكترون را به كار مي برد كه اظهار مي دارد
الكترون ها از منفي به مثبت شارش مي يابند
ولتاژ
به نيرويي كه موجب جاري شدن جريان در يك هادي مي شود نيروي محركه الكتريكي گويند كه از
وجود يك اختالف پتانسيل ناش ي مي شود .از اختالف پتانسيل عمدتا با عنوان ولتاژ ياد مي شود
و بر حسب ولت سنجيده مي شود .
مقاومت
تمام مواد تا حدي مانع شارش جريان مي شوند .اين خاصيت مقاومت ناميده مي شود واحد اندازه
گيري مقاومت اهم است كه با حرف يوناني ( )Ωنمايش داده مي شود .با افزايش طول يا كاهش قطر
مقاومت زياد مي شود .قطعاتي كه براي داشتن مقدار مقاومت خاص ي توليد مي شوند ” مقاومت“ ناميده
مي شوند .عايق ها مقاومت بسيار بااليي در برابر عبور جريان دارند در حالي كه هادي ها مقاومت كمي
در برابر عبور جريان دارند و به جريان اجازه مي دهند به راحتي جاري شود .
قانون اهم
قانون اهم فرمول پايه در مدارهاي الكتريكي است .اين قانون اظهار مي دارد كه جريان رابطه ي
مستقيم با ولتاژ و رابطه ي عكس با مقاومت دارد .در فرمول فوق اين موضوع بيان شده است .
قانون اهم
سه قاعده زير را به خاطر بسپاريد:
•جريان هميشه بر حسب آمپر بيان مي شود .
•ولتاژ هميشه بر حسب ولت بيان مي شود .
•مقاومت هميشه بر حسب اهم بيان مي شود .
در مدار الكتريكي فوق قانون اهم براي يافتن جريان به كار رفته است .
مقاومت مدار سري
مدار سري هنگامي شكل مي گيرد كه تعدادي مقاومت به صورت پشت سر هم قرار گيرند به گونه اي
كه تنها يك مسير جريان وجود داشته باشد .مقدار مقاومت ها در يك مدار سري با هم جمع مي شوند به
عنوان مثال مقاومت كل ( )Rtدر مدار سري فوق 16.1اهم مي باشد .
ولتاژ مدار سري
ولتاژ دوسر هر مقاومت در يك مدار سري افت ولتاژ نام دارد .افت ولتاژ دو سر مقاومت به مقدار
مقاومت و مقدار جريان عبوري از آن ( بر حسب آمپر) بستگي دارد .در شكل فوق به عنوان نمونه 4
مقاومت مساوي 1.5اهمي به صورت سري با يك باتري 12ولت قرار گرفته اند .قانون اهم نشان مي
دهد كه افت ولتاژ دوسر مقاومت ها با هم مساوي هستند .
مدار موازي
مدار موازي وقتي شكل مي گيرد كه بيش از يك مسير جريان موجود باشد .وقتي دو يا چند مقاومت به
صورت پهلو به پهلو قرار گرفته باشند در اين صورت يك مدار موازي خواهد بود .
مقاومت مدارموازي
وقتي چند مقاومت نا مساوي به صورت موازي قرار گيرند ،فرمول ديگري مورد نياز است .گرچه
مثال زير سه مقاومت را نشان مي دهد اما فرمول آن قابل تعميم به هر تعداد مقاومت ديگر مي
باشد .
ولتاژ مدار موازي
هنگامي كه مقاومت ها به صورت موازي با منبع ولتاژ قرار گرفته باشند ،ولتاژ دو سر مقاومت ها
مساوي و برابر با ولتاژ منبع خواهد بود.
جريان مدار موازي
جريان عبوري در يك مدار موازي كه شامل مقاومت هاي مساوي است به صورت يكسان بين
شاخه ها تقسيم مي شود .جريان كل عبوري ،مجموع جريان شاخه هاست.
وقتي مقاومت ها ي نامساوي به صورت موازي در يك مدار قرار گيرند ،مقدار و جهت جريان ها
در شاخه ها متفاوت خواهد بود.جريان مسيري كه كمترين مقاومت را دارد بيشتر است.با توجه به
شكل ،جريان بيشتري از مقاومت R1نسبت به مقاومت R2عبور مي كند.جريان هر شاخه مي
تواند توسط قانون اهم محاسبه شود.
مدارهاي تركيبي
بسياري از مدار ها از تعدادي مقاومت سري و موازي تشكيل شده اند ،اين مدار ها را مدار هاي
تركيبي مي گويند
مدار هاي تركيبي مي توانند به مدارهاي ساده تر تبديل شوند .براي ساده سازي مدار مثال زير ،ابتدا
مقاومت معادل مدار موازي را مي يابيم .
مدار مي تواند دوباره با مقادير معادل جديد رسم شود .نتيجه يك مدار سري ساده مي باشدكه
براي حل مسئله ،معادالت آموخته شده ي قبلي را به كار مي بريم .
توان
كار هنگامي صورت مي گيردكه يك نيروي اعمالي موجب حركت شود .در يك مدار الكتريكي ،نيروي اعمالي
،ولتاژ است وجريان همان حركت است .سرعتي كه تحت آن كار انجام مي شود توان ناميده مي شود
.مقدار توان مصرفي(بر حسب وات) در يك مدار الكتريكي به مقدار جريان عبوري از يك مقاومت و ولتاژ
اعمالي ،بستگي دارد .
الكتريسيته و مغناطيس
از آن جايي كه از مغناطيس براي ايجاد جريان استفاده مي شود و همچنين جريان الكتريكي يك نيروي
مغناطيس ي ايجاد مي كند ،درك مغناطيس براي درك الكتريسيته بسيار مهم و ضروري است .آهن ربا
هاي دائمي براي حفظ خاصيت مغناطيس ي خود ،نياز به جريان الكتريكي ندارند .سه نوع متداول
آهن رباهاي دائمي آهن رباي ميله اي ،نعلي شكل و قطب نماي مغناطيس ي مي باشد .
قاعده اصلي مغناطيس
هرآهن ربا دو قطب شمال و جنوب دارد .اينها مناطقي هستند كه ماكزيمم ربايش را دارند .خطوط شار
مغناطيس ي كه قابل مشاهده نيستند ،از قطب شمال به سمت قطب جنوب است .با اين كه خطوط
شار غير قابل مشاهده هستند اما اثر مغناطيس ي آنها مي تواند مشاهده شود .وقتي كه يك برگه كاغذ
كه روي آن براده هاي آهن پخش شده است را باالي يك آهن ربا قرار دهيم ،براده ها خودشان را در
راستاي خطوط شار منظم مي كنند .
اگر در امتداد مسيرهايي كه به وسيله ي براده هاي آهن در شكل قبل به وجود آمد ،خطوطي رسم
شود ،خطوط شار به دست مي آيد .خطوط شار مغناطيس ي از قطب شمال به سمت قطب جنوب
امتداد دارد .اين خطوط هميشه حلقه بسته اي را كه به سمت قطب شمال برمي گردد ،در سرتا
سر آهنربا تشكيل مي دهند .
الكترومغناطيس
هرگاه جريان در يك هادي شارش يابد در اطراف آن ميدان مغناطيس ي به وجود مي آيد .رابطه ي معيني
بين جهت جريان و جهت ميدان مغناطيس ي وجود دارد .براي هادي ها قاعده دست چپ اين رابطه را
شرح مي دهد .اگر يك هادي حامل جريان را دردست چپ بگيريم به طوري كه انگشت شست در جهت
جريان قرار گيرد ،انگشتان ديگر به جهت خطوط شار مغناطيس ي اشاره مي كند .
يك سيم پيچ حامل جريان به عنوان حلقه هاي سيمي منحصر به فرد ،توليد ميدان هاي مغناطيس ي
كوچكي مي كنند .اين ميدان هاي منحصر به فرد همديگر را تقويت مي كنند و ميدان بزرگي را ايجاد
مي كنند .شدت اين ميدان را مي توان با افزايش تعداد دورهاي سيم پيچ يا افزايش جريان ،تقويت
نمود .قانون دست چپ براي سيم پيچ نيز وجود دارد .انگشتان دست چپ را در جهت جريان به دور
سيم پيچ حلقه كنيد .انگشت شست به قطب شمال اشاره مي كند .
جريان متناوب
در جريان متناوب الكترون ها ابتدا در يك جهت و سپس در جهت ديگر جاري مي شود .جريان و ولتاژ
هر دو به طور مداوم تغيير مي كنند .شكل نمودار جريان متناوب ) ، (ACبه صورت موج سينوس ي مي
باشد كه جريان يا ولتاژ را نشان مي دهد .دو محور براي موج سينوس ي رسم مي شود .محور عمودي
دامنه و جهت جريان يا ولتاژ را نشان مي دهد .محور افقي زمان يا زاويه چرخش را نشان مي دهد .
هنگامي كه شكل موج باالي محور زمان است ،گوييم جريان در جهت مثبت جاري است ،وقتي شكل
موج زير محور زمان است گوييم جريان در جهت منفي جاري است .يك سيكل كامل در 360درجه
اتفاق مي افتد كه نيمي مثبت و نيمي منفي است .
مولد ACساده
اين مولد ACساده از يك مغناطيس دائم ،يك آرميچر ،حلقه هاي لغزان)، (sleep rings
جاروبك و يك بار مقاومتي تشكيل شده است .يك آرميچر به طور معمول از تعدادي سيم رسانا كه
دور حلقه هايي پيچيده شده اند ،تشكيل شده اند اين حلقه ها حول ميدان مغناطيس ي دائم حركت
مي كند .براي ساده تر شدن ،در شكل فقط يك حلقه نشان داده شده است .هنگامي كه حلقه ي
آرميچر در ميدان مغناطيس دائم حركت مي كند ،ولتاژي توليد مي شود كه باعث ايجاد جريان مي
شود .حلقه ي لغزنده با آرميچر تماس دارد و با آن مي چرخد .جاروبك هاي زغالي حلقه ي لغزنده
براي رساندن جريان از آرميچر به بار مقاومتي ،در خالف جهت آن مي لغزند .
مولد AC
شكل 1
شكل 2
با توجه به اين كه آرميچر در ميدان مغاطيس ي مي چرخد ،در وضعيت ابتدايي صفر درجه (شكل ،)1
هاديهاي آرميچر به موازات ميدان مغناطيس ي حركت مي كنند .آنها هيچ يك از خطوط شار مغناطيس ي را
قطع نمي كنند بنابرين هيچ ولتاژي القا نمي شود .
با توجه به اين كه آرميچر از˚ 0تا ˚ 90مي چرخد (شكل ، )2هادي ها ،خطوط شار مغناطيس ي بيشتر و
بيشتري را قطع مي كنند .ولتاژ القايي به ماكزيمم مقدار در جهت مثبت مي رسد .
شكل 3
شكل 4
با توجه به اين كه مولد به چرخش خود از ˚ 90تا ˚ 180ادامه مي دهد (شكل ،)3آرميچر خطوط شار
مغناطيس ي كمتري را قطع مي كند . ،ولتاژ القايي از مقدار ماكزيمم مثبت به صفر كاهش مي يابد.
آرميچر به چرخش خود از ˚ 180تا ˚ 270ادامه مي دهد (شكل .)4هاديها خطوط شار مغناطيس ي بيشتر و
بيشتري را قطع مي كند اما در جهت مخالف .ولتاژي در جهت منفي القا مي شود وبه مقدار ماكزيمم در
˚ 270مي رسد .
آرميچر به چرخش خود از ˚ 270تا ˚ 360ادامه مي دهد .ولتاژ القايي از مقدار ماكزيمم منفي به
صفر كاهش مي يابد و اين ،چرخه را كامل مي كند .
فركانس
فركانس مولد ،تعداد سيكل هاي ولتاژ القا شده درآرميچر در هر ثانيه ،مي باشد .اگر يك آرميچر
تك حلقه اي با سرعت 60دور بر ثانيه ( )rpmبچرخد ولتاژ القا شده 60سيكل بر ثانيه خواهد بود
.عبارت معادل براي سيكل بر ثانيه ،هرتز مي باشد .فركانس استاندارد مولدهاي ACدر
امريكا 60 hzمي باشد .در بعض ي كشورها (از جمله ايران) فركانس توان خط 50 hzمي باشد .
دو سيكل
يك دور
اگر ميدان مغناطيس ي تنها بوسيله دو قطب ايجاد شود ، ،فركانس با تعداد چرخش در هر ثانيه مي
باشد .افزايش در تعداد قطب ها به طور متناظر باعث افزايش در تعداد سيكل هاي كامل در يك
دور مي شود .
ولتاژ يا جريان پيك
مقدار پيك يك موج سينوس ي در هر سيكل دوبار اتفاق مي افتد .يكي در مقدار ماكزيمم مثبت و
يكي در مقدار ماكزيمم منفي .
پيك تو پيك ولتاژ يا جريان
قدر مطلق اختالف بين مقدار پيك مثبت و منفي ولتاژ يا جريان ،مقدار پيك تو پيك ) (p-pناميده مي
شود .
ولتاژ يا جريان نمونه
ولتاژ لحظه اي ،مقدار ولتاژ در هر لحظه از موج سينوس ي است .كه مي تواند در هر نقطه اي از صفر
تا مقدار پيك باشد .مثال فوق مقاديرولتاژ لحظه اي را در ˚150˚ ، 90و ˚ 240نشان مي دهد .در اين
مثال پيك ولتاژ 100ولت مي باشد .
ولتاژ و جريان موثر)(RMS
روش ي براي تبديل مقادير مختلف ولتاژ و جريان سينوس ي ،به مقدار ثابت معادل انها ،مورد نياز است
.مقدار موثر ولتاژ يا جريان ،متداولترين روش براي بيان مقداي ACمي باشد كه به مقدار RMS
) (root- mean-squareنيز معروف است .به عنوان مثال وقتي گفته مي شود 120ولت اين
همان مقدار RMSآن است .براي يك موج سينوس ي مقدار موثر ) 0.707 (RMSبرابر مقدار پيك
ولتاژ است .
خود القايي و خودالقا
در مدارهاي ACمقاومت و ولتاژ تنها عوامل موثر روي جريان نيستند .دو عامل ديگر به نام هاي اندوكتانس
(خود القايي) كاپاستانس (ظرفيت خازني )كه روي جريان ACتاثير مي گذارند.
خود القايي(اندوكتانس ) ،ويژگي مدار الكتريكي است كه با هر گونه تغييري در جريان مخالفت مي نمايد .كه با
حرف Lنمايش داده مي شود .واحد اندازه گيري خود القايي هانري ) (Hمي باشد .هر تغييري در جريان يك
خودالقا(سلف) ،نيرو محركه اي در جهت مخالف توليد مي كند كه با عامل به وجود آورنده آن تغيير مخالفت
مي كند .در يك مدار ACجريان دائما تغيير مي كند و نيرو محركه مخالف توليد مي كند .
يك خود القا(سلف) قطعه اي است كه براي داشتن مقدار خود القايي خاص ي طراحي مي شود .چند نمونه از
خود القاها يا قطعاتي كه خاصيت خود القايي دارند مثل چوك ،سيم پيچ ،رله و موتور مي باشند .
اندوكتانس ها در سري
قواعد محاسبه ي اندوكتانس كل اندوكتانسها ي سري ،همانند قواعد محاسبه ي مقاومت كل در
يك مدار سري مي باشد .در مدار فوق اندوكتانس كل 6 mHمي باشد .
اندوكتانس در حالت موازي
قواعد محاسبه ي مقاومت كل در يك مدار موازي را مي توان براي محاسبه ي اندوكتانس كل در يك
مدار موازي به كار برد .در شكل فوق اندوكتانس كل 2.8 mHمي باشد .
خازن و ظرفيت خازني
ظرفيت خازني(كاپاسيتانس) ويژگي مدار الكتريكي است كه با تغيير ولتاژ مخالفت مي كند .اين ويژگي
يك مدار يا قطعه رابراي ذخيره ي بار الكتريكي فعال مي كند .خازن قطعه اي ا ست كه براي داشتن
مقدار ظرفيت خاص توليد مي شود .واحد اندازه گيري آن فاراد) (Fمي باشد .خازن ها معموال بر
حسب ميكروفاراد ( ) µ Fيا پيكوفاراد ) (pFنامگذاري مي شوند .
خازن ها در حالت سري
قوانين محاسبه ي مقاومت كل در يك مدار موازي را مي توان براي خازن سري به كار برد .در مدار
فوق ظرفيت كل 2.8 µ Fمي باشد .
خازن هاي موازي
قوانين محاسبه ي مقاومت كل در يك مدار سري مي تواند براي خازن هاي موازي به كار رود .در
مدار فوق ظرفيت كل 35µ Fمي باشد .
راكتانس
در يك مدار مقاومتي محض ،عاملي را كه با عبور جريان مخالفت مي كند مقاومت نامند .در يك
مدار ACسلف ها و خازن ها هم با عبور جريان مخالفت مي كنند .مخالفتي كه سلف و خازن در
برابر جريان از خود نشان مي دهند راكتانس ناميده مي شود.
راكتانس القايي
مخالفتي راكه سلف در برابر جريان متناوب از خود نشان مي دهد راكتانس القايي گويند .راكتانس
القايي كه بر حسب اهم اندازه گيري مي شود ،با فركانس ) (fو اندوكتانس ) (Lمتناسب مي باشد
.افزايش فركانس يا اندوكتانس موجب افزايش راكتانس القايي مي شود .
راكتانس خازني
مخالفتي كه خازن در برابر جريان متناوب از خود نشان مي دهد راكتانس خازني ) (Xcناميده مي
شود (Xc).با فركانس ) (fو ظرفيت خازن ) (Cنسبت عكس دارد .خازن هاي بزرگتر ظرفيت
خازني كوچكتري دارند .راكتانس خازني نيز بر حسب اهم اندازه گيري مي شود .
امپدانس
عامل مخالف جريان متناوب كه توسط مدار ايجاد مي شود امپدانس ) (Zناميده مي شود
امپدانس ،برآيند بردارهاي راكتانس ) (XL , XCو مقاومت مي باشد .يك بردار اندازه و جهت
دارد .اندازه آن با طول بردار در يك شكل نشان داده مي شود .جهت بردار با زاويه بردار
مشخص مي شود (كه با حرف يوناني θنشان مي دهيم ) .
فاز ولتاژ و جريان (مدار مقاومتي )
در مدار مقاومتي محض ،ولتاژ و جريان هم فاز هستند .
فاز هاي ولتاژ و جريان (مدار سلفي)
يك مدار جريان متناوب ) ، (ACهميشه تعدادي عناصر راكتيو سلف يا خازن يا هر دو را دارا مي
باسد .در يك مدار سلفي محض ،ولتاژ نسبت به جريان 90 °تقدم فاز دارد .
فاز هاي ولتاژ و جريان (در مدار مقاومتي و سلفي )
در اين مدار ساده راكتانس القايي ) (XLو مقاومت ) (Rدر فركانس مورد نظر با هم مساوي
هستند .وقتي دياگرام برداري آن را رسم نماييم ،مشاهده مي كنيم كه زاويه برآيند 45°مي
باشد .در اين حالت ،ولتاژ نسبت به جريان 45°تقدم فاز خواهد داشت (.به خاطر داشته باشيد
كه سلف با تغيير جريان مخالفت مي نمايد بنابرين در مدار سلفي ولتاژ نسبت به جريان تقدم فاز
خواهد داشت ).
فاز هاي ولتاژ و جريان( در يك مدار خازني)
در يك مدار خازني محض ،جريان نسبت به ولتاژ 90°تقدم فاز خواهد داشت .
فازها (در مدار مقاومتي و خازني )
در مداري كه شامل خازن و مقاومت است ،جريان مدار نسبت به ولتاژ تقدم فازي كمتر از 90°
خواهد داشت .در مدار نمومه فوق ،مقاومت و راكتانس خازني با هم برابر هستند .اگر دياگرام
برداري رسم شود مشاهده مي نماييم كه زاويه بردار برآيند -45°خواهد بود .در اين مثال ،ولتاژ
نسبت به جريان در فركانس نشان داده شده 45°تقدم فاز خواهد داشت .
محاسبه ي امپدانس
فرمول فوق جهت محاسبه ي امپدانس كل Zيك مدار ACسري شامل مقاومت ،خازن و سلف مورد
استفاده قرار مي گيرد .
در اين حالت اگر راكتانس سلفي از راكتانس خازني بزرگتر باشد ،حاصل Xc-XLعددي مثبت خواهد بود
.زاويه فاز مثبت نشان مي دهد كه راكتانس شبكه سلفي است .
اگر راكتانس خازني از راكتانس سلفي بزرگتر باشد ،حاصل Xc-XLعددي منفي خواهد بود .عالمت منفي
زاويه ي فاز نشان مي دهد كه راكتانس شبكه خازني است .
در مدار ACفوق )در فركانس 60هرتز( مقاومت ،1000Ωسلف 5mhو خازن 2 µFمي باشد .براي
محاسبه امپد انس كل ابتدا بايد راكتانس هر عنصر راكتيو ( سلف و خازن ) محاسبه شود .
توان
در مدار ها ي مقاومتي توان مصرفي به صورت گرما تلف مي شود ،كه به آن توان حقيقي مي گويند .
تواني كه در اختيار خازن و سلف قرار مي گيرد ،به توان راكتيو معروف است .در يك مدار ACتوان
كل از توان حقيقي و توان راكتيو تشكيل مي شود .بردار برآيند توان حقيقي و توان راكتيو ،توان
ظاهري ناميده مي شود .
لفظ « ظاهري» را از اين جهت به كار مي بريم كه عناصر راكتيو ايده آل ( خازن ها و سلف ها ) توان
را به صورت گرما تلف نمي كنند بلكه فقط آن را به صورت ميدان هاي الكترو مغناطيس ي يا الكترو
استاتيكي ذخيره يا آزاد مي كنند .
مدار ACو فرمول هاي فوق توان حقيقي و توان ظاهري را نشان مي دهد امپدانس داده شده و جريان
بدست آمده از قانون اهم 0.0849آمپر مي باشد .توان حقيقي تلف شده توسط مقاومت 7.2وات مي باشد
توان ظاهري 10.2ولت آمپر مي باشد .
ضريب توان
ضريب توان نسبت توان حقيقي به توان ظاهري مي باشد كه رابطه اي است براي اندازه گيري
مقدار تواني كه مصرف مي شود و مقدار تواني كه به منبع برگشت داده مي شود .ضريب توان
اهميت زيادي دارد زيرا روي راندمان سيستم هاي توزيع توان اثر مي گذارد .
ضريب توان توسط رابطه ي فازي بين ولتاژ و جريان تعيين مي شود و در حقيقت ،كسينوس زاويه
بين آنها مي باشد .در يك مدار مقاومتي محض ،كه جريان و ولتاژ هم فاز هستند اختالف فاز صفر
مي باشد .كسينوس صفر درجه يك است .بنابر اين ،ضريب توان يك مي باشد و اين بدان معني
است كه همه انرژي توليدي منبع ،توسط مدار مصرف مي شود .
در مدار راكتيو هميشه مقداري اختالف فاز بين ولتاژ و جريان وجود دارد .به عنوان مثال اگر اين
زاويه ˚ 45باشد ،ضريب توان 0.707خواهد بود كه همان كسينوس ˚ 45مي باشد .
ترانسفورماتور ها
ترانسفورماتور ها و قطعات الكترو مغناطيس ي براي انتقال انرژي از يك مدار به مدار ديگر از طريق
القاي متقابل به كار مي روند .ترانسفورماتورها داراي سيم پيچ اوليه و ثانويه هستند .يك منبع AC
توان سيم پيچ اوليه را تامين مي كند .ميدان مغناطيس ي توليد شده توسط سيم پيچ اوليه ولتاژي در
سيم پيچ ثانويه القا مي كند كه توان را به بارمي رساند .
ترانسفورماتور ا فزاينده
يك ترانسفور ماتورافزاينده براي افزايش ولتاژ در مدار ثانويه به كار مي رود .سيم پيچ اوليه تعداد دور
كمتري نسبت به سيم پيچ ثانويه دارد .در مدار فوق يك ترانسفور ماتور براي افزايش ولتاژ از 120ولت
در سيم پيچ اوليه به 240ولت در سيم پيچ ثانويه به كار رفته است .گفته مي شود كه اين ترانسفور
ماتور نسبت 1:2دارد زيرابه همان نسبت امپدانس افزايش و جريان نيز به همان نسبت كاهش يافته
است .در اين مثال با جريان 10آمپر در اوليه جريان ثانويه 5آمپر خواهد بود .
ترانسفور ماتور كاهنده
ترانسفور ماتور كاهنده براي كاهش مقدار ولتاژ به كار مي رود .سيم پيچ اوليه ترانسفورماتور
كاهنده تعداد دور بيشتري نسبت به سيم پيچ ثانويه دارد .در مثال فوق تعداد دور سيم پيچ اوليه
دو برابر سيم پيچ ثانويه است بنابر اين نسبت كاهش 2:1مي باشد .ولتاژ و امپدانس هر دو كاهش
مي يابند در حالي كه جريان به همان نسبت افزايش مي يابد .
ترانسفورماتورهاي سه فاز -ثانويه با اتصال مثلثي
ترانسفورماتور هاي سه فاز هنگامي به كار مي روند كه توان سه فاز مورد نياز است .مثال بارهاي بزرگ
نظير موتورهاي ACصنعتي ،معموال توان سه فاز نياز دارند .دو نوع اتصال اصلي ترانسفورماتورها ي
سه فاز اتصال مثلث و Yمي باشد .در هر دو اتصال ولتاژ ثانويه برابر ولتاژ هر يك از فازها مي باشد .در
شكل فوق ،اتصال ترانسفورماتور سه فاز به صورت مثلث و ولتاژ ثانويه 480ولت ACمي باشد .
ترانسفورماتور هاي سه فاز – ثانويه با اتصال Y
اتصال Yكه به اتصال ستاره معروف است ،چهار خط دارد .يكي از آنها مشترك با هر يك از فازها
است .اين خط به عنوان نقطه ي خنثي شناخته مي شود .ولتاژ خط به خط )√3(1.732برابر
ولتاژبين نقطه ي خنثي و هر خط است .در مثال فوق ولتاژ خط به خط سيم پيچ ثانويه 480ولت مي
باشد .ولتاژ بين نقطه ي خنثي و هر خط 277ولت مي باشد .