Transcript مثال

‫رس أاْلَ َّو ُل‬
‫اَل َّد ُ‬
‫اَ ألقِس ُم أاْلَ َّو ُل‬
‫کلمه در عربی سه نوع است ‪:‬‬
‫انواع کلمه‬
‫اسم‬
‫فعل‬
‫حرف‬
‫‪ -1‬اسم ‪:‬‬
‫کلمه ای است که برای نام گذاری بر روی انسان ‪ ،‬حیوان و اشیاء‬
‫بکار‬
‫می رود معنای مستقلی دارد بدون اینکه به زمان خاصی داللت‬
‫کند‪.‬‬
‫سد‬
‫سیّا َرة – اَ َ‬
‫مانند ‪َ :‬ر ُجل – علی – َ‬
‫عالئم ونشانه های اسم ‪ -1 :‬اَل‬
‫لُ َغة‬
‫ًًً )‬
‫اَ ُّ‬
‫لذنوب‬
‫‪ -2‬تنوین (‬
‫‪ -2‬فعل‪:‬‬
‫کلمه ای است که برای انجام گرفتن کار یا روی دادن حالتی‬
‫در یکی از زمانهای گذشته (ماضی ) حال (مضارع) و آینده (‬
‫مستقبل ) به کار می رود ‪.‬‬
‫ب‬
‫مانند ‪َ :‬ذ َه َ‬
‫رفت ( ماضی )‬
‫ب‬
‫یَ ْذ َه ُ‬
‫(مضارع)‬
‫ب‬
‫س َ‬
‫وف اَ ْذ َه ُ‬
‫ُ‬
‫خواهم رفت (مستقبل)‬
‫می رود‬
‫‪ -3‬حرف ‪:‬‬
‫کلمه ای است که خودش به تنهایی معنای مستقلی ندارد فقط در‬
‫جمله معنا پیدا می کند ‪.‬‬
‫مانند‪ :‬فی‬
‫س ِة‪.‬‬
‫ا ْل َمدر َ‬
‫در‬
‫ِمنْ‬
‫از‬
‫َخ َر َج َعلی ِم َن‬
‫مذکر‬
‫اسم از نظر جنس‬
‫مونث‬
‫ُم َذ َّکر ‪ :‬اسمی که بر انسان یا حیوان نر داللت کند مذکر‬
‫حقیقی می گویند ‪.‬‬
‫مانند ‪ :‬اَب – طالِب – محمد – اَسد‬
‫ُمونَّث ‪ :‬اسمی که بر انسان یا حیوان ماده داللت کند مونث حقیقی‬
‫می گویند ‪.‬‬
‫مثل ‪ :‬اِ ْم َرأَة – اُ ّم‪ -‬بَقَ َرة – َحما َمة‬
‫تذکر‪:‬‬
‫تمام اسم هایی که نشانگرجنس ماده هستنددرگروه مونث قرارمی‬
‫گیرند‬
‫وگاهی ممکن است تای گردنداشته باشند‪.‬‬
‫مثال‪ :‬بِنت(دختر)‪ -‬مریم – زینب و‪....‬‬
‫نکته ‪:‬‬
‫ا ّما اسم های اشیاء را نیز گاهی مذکر می دانند مثل ‪ :‬بیت‬
‫سیّا َرة‬
‫وبعضی را مونث می دانند مثل ‪َ :‬‬
‫که به اولی مذکر مجازی ودومی مونث مجازی می گویند ‪.‬‬
‫عالمت های مونث‬
‫ش َج َرة‬
‫• ‪ -1‬تای گرد (ة) مانند ‪َ :‬‬
‫• ‪ -2‬الف مقصوره (کوتاه ) مانند ‪ُ :‬کبری‬
‫• ‪ -3‬الف ممدوده (کشیده) مانند‪ :‬زکریاء – حمراء‬
‫انواع مونث‬
‫• ‪ -1‬مونث لفظی ‪:‬‬
‫• عبارت است از آنچه بر مذکر داللت می کند ا ّما دارای‬
‫عالمت مونث است مانند ‪ :‬معاویة – زکریاء‬
‫• ‪ -2‬مونث معنوی ‪:‬‬
‫• عبارت است از آنچه بر مونث داللت می کند ا ّما عالمت‬
‫مونث ندارد ‪.‬‬
‫مثل ‪ :‬مریم – شمس‬
‫• ‪ -3‬لفظی ومعنوی با همدیگر ‪:‬‬
‫عبارت است از اسمی که بر مونث داللت کند وعالمت مونث‬
‫هم داشته باشد ‪.‬‬
‫مثل ‪ :‬لطیفة – لیلی – حمراء‬
‫مونث در چهار جا معنوی است ‪:‬‬
‫• ‪ -1‬اسم های مونث مانند ‪ :‬مریم‬
‫• ‪ -2‬اسم های مخصوص به مونث مانند‪ :‬اُخت – اُم‬
‫• ‪ -3‬اسم سرزمین ها وشهرها وقبایل مانند‪ :‬شام – مصر –‬
‫قریش‬
‫• ‪ -4‬اسم بعضی از اعضای زوج بدن مانند ‪َ :‬عین – ِرجل ‪-‬‬
‫ید‬
‫اسم اشاره‬
‫• اسم هایی هستند که برای نشان دادن کسی یا چیزی به کار‬
‫می روند ‪.‬‬
‫مانند ‪ :‬هذا‬
‫این‬
‫ک‬
‫ذل ِ َ‬
‫آن‬
‫• اسم اشاره به سه دسته تقسیم می شوند ‪.‬‬
‫•‬
‫مذکر‬
‫هذا‬
‫•‬
‫هذه‬
‫• انواع اسم اشاره‬
‫ک‬
‫مذکر ذلِ َ‬
‫•‬
‫ک‬
‫مونث تِ أل َ‬
‫نزدیک‬
‫دور‬
‫این‬
‫آن‬
‫مونث‬
‫مثال برای اسم اشاره نزدیک ودور( مفرد )‬
‫هذا طالب‬
‫ذلک شاعر‬
‫هذه طالبة‬
‫تلک شاعرة‬
‫نکته‬
‫اگر اسم مذکر باشد ‪ ،‬اشاره وصفت آن هم مذکر است ‪.‬‬
‫مانند ‪ :‬هذا‪ُ ،‬م َعلِّم ُمو ِمن ‪.‬‬
‫ک‪ُ ،‬م َعلِّم ُمو ِمن‬
‫ذالِ َ‬
‫اگر اسم مونث باشد ‪ ،‬اشاره وصفت آن هم مونث است ‪.‬‬
‫مانند ‪ :‬هذ ِه‪ُ ،‬م َعلِّ َمة ُمو ِمنَة ‪.‬‬
‫ک‪ُ ،‬م َعلِّمة ُمو ِمنَة‪.‬‬
‫تِلِ َ‬
‫مفرد‬
‫اسم از نظر عدد‬
‫مثنی‬
‫جمع‬
‫مفرد ‪ :‬اسمی است که برای یک شخص ویا یک چیز به کار‬
‫می رود و بدون عالمت است ‪ .‬طالِب‬
‫ُم َعلِّ ْم‬
‫یک معلم‬
‫یک دانش آموز‬
‫اَ ألقِس ُم الثّانی‬
‫مثنّی ‪ :‬اسمی است که برای دوشخص ویا دو چیز به کار می‬
‫رود‬
‫ین است که به آخر اسم‬
‫ان – ِ‬
‫ودارای دو عالمت » ِ‬
‫مفرد اضافه می شود ‪.‬‬
‫مثال ‪:‬‬
‫الطالب‬
‫ُ‬
‫دانش آموز‬
‫مثنی ‪ :‬الطالبان ِ‪ ،‬الطالبین ِ)‬
‫دو‬
‫هذا مثنی مذکر ‪ :‬هذان ِ ‪ ،‬هذین ِ (‬
‫این دو‪ -‬اینها)‬
‫اسم اشاره مثنی (نزدیک)‬
‫هذه مثنی مونث ‪ :‬هاتان ِ ‪،‬‬
‫هاتین ِ(این دو‪ -‬اینها)‬
‫مثال‪:‬‬
‫هذان ِ ‪،‬رجالن ِ قویّان ِ‬
‫هاتان ِ البنتان ِ‪ ،‬ناجحتان ِ‬
‫نکته‬
‫ان ِ به کارمی رود‪.‬‬
‫ین ِ به کارمی‬
‫دراسم مثنی به جای نشانه ی ُ‪ً– -‬‬
‫وبه جای نشانه ی – ًَ ًِ –ًً‬
‫رود‪.‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫الطالبان ِ فی الصفّـین ِ‪.‬‬
‫الصف ِ‪ .‬مثنی‬
‫الطالب ُ في‬
‫ّ‬
‫ویژگی هراسم مثل خودش به کارمی رودیعنی اگراسم مونث‬
‫یامذکر‪،‬مفردیامثنی و‪...‬باشد ویژگی آن نیزمثل خودش به‬
‫کارمی رود‪.‬‬
‫الطالبةُ‪،‬عالمة‬
‫الطالب‪،‬عالم‬
‫مثال‪:‬‬
‫ُ‬
‫اگراسم اشاره مثنی قبل ازاسمی بیاید كه « ال » داشته باشد‪،‬‬
‫حان‬
‫هذان الفال ِ‬
‫اسم اشاره به صورت مفرد ترجمه میشود مانند‪ِ :‬‬
‫( این دوكشاورز)‬
‫ولی اگرقبل ازاسمی ذكرشود كه بدون« ال» باشد‪ ،‬اسم‬
‫اشاره به صورت صیغه خود ترجمه میشود‪.‬‬
‫فالحان ( اینها دو كشاورزند)‬
‫هذان‬
‫مانند‪:‬‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫توجه‪:‬اکنون اسامی عالمت ها رابیاموزیم‪.‬‬
‫َ‪ -‬فتحه ‪:‬حرف دارای فتحه مفتوح‬
‫ِ‪ -‬کسره ‪:‬حرف دارای کسره مکسور‬
‫ُ‪ -‬ضمه ‪ :‬حرف دارای ضمه َمضموم‬
‫ أْسکون‪:‬حرف دارای سکون ساکن‬‫ً‪ -‬تنوین نصب ‪ :‬کلمه ی دارای تنوین نصب‬
‫ٍ‪ -‬تنوین جر ‪ :‬کلمه ی دارای تنوین جر‬
‫ٌ‪ -‬تنوین رفع ‪ :‬کلمه ی دارای تنوین رفع‬
‫منصوب‬
‫مجرور‬
‫مرفوع‬
‫مثال‪َ /‬کال َمج ُهول ِ ‪ :‬کـ َ (مفتوح) جـْ (ساکن) هـ ُ (مضموم)‬
‫مدرسة (منصوب)‬
‫َر ُجل(مجرور)‬
‫اِمرأة ( مرفوع)‬
‫لـ ِ ( مکسور)‬
‫اَ ألقِ أس ُم الثّالِ ُ‬
‫ث‬
‫جمع ‪ :‬اسمی است که بر بیش از دو شخص یا دو چیز داللت می کند ‪.‬‬
‫سالم ‪ :‬یعنی شکل مفردکلمه تغییرنمی کندودونوع مذکرومونث دارد‪.‬‬
‫انواع جمع‬
‫سر‪( :‬شکسته)شکل مفردکلمه تغییرمی کندگاهی حروفی کم می‬
‫مک ّ‬
‫شودوگاهی اضافه می شود‪.‬‬
‫جمع سالم مذکر ‪ :‬فقط ازاسم های مذکرساخته می شودومخصوص انسان است‪.‬‬
‫یک اسم به شرطی با عالمتهای جمع مذکر سالم جمع بسته می شود که دارای یکی از دو‬
‫شرط زیر باشد ‪:‬‬
‫‪ -2‬صفت مذکر‬
‫محمدین‬
‫محمدون‬
‫‪ -1‬اسم علم مذکر‬
‫َ‬
‫عالمین‬
‫عالِمون‬
‫ون َ‬
‫دونشانه دارد‬
‫مثل‪ُ /‬م َد ِّرسـون َ‬
‫ون‬
‫‪ -‬العبـ َ‬
‫جمع مونث سالم ‪ :‬ازاسم های مونث باحذف (ة) ازآخرشان ساخته می شود‬
‫سة – ُم َد ِّرسات‬
‫ویک نشانه دارد‪ ( .‬ات )مثل‪ُ :‬م َد ِّر َ‬
‫شرایط جمع مونث سالم ‪:‬‬
‫مریمات‬
‫مانند‪ :‬مریم‬
‫‪ -1‬اسمهای علم مونث‪.‬‬
‫‪ -2‬اسمهای که در آن (ة) تانیث بکار رفته است‪ .‬مانند‪ :‬المومنة‬
‫المومنات‬
‫‪ -3‬مصادری که بیش از سه حرف دارند ‪ .‬مانند‪ :‬االمتحان‬
‫االمتحانات‬
‫تلفزیونات‬
‫‪ -4‬اسمهای غیر عربی ‪ .‬مانند‪ :‬تلفزیون‬
‫جمع مکسر ‪ :‬جمع های مکسر قانون خاصی ندارند وشما می بایست از راه‬
‫شنیدن وحفظ کردن آنها را یاد بگیرید‪.‬‬
‫جمع مکسرآسون‬
‫بی قاعده بی قانون‬
‫اشجار‬
‫ش َجر‬
‫رجال‬
‫مثل ‪َ :‬ر ُجل‬
‫َ‬
‫نزدیک‬
‫هوالء – اینها (‬
‫مذکر و مونث )‬
‫اسم اشاره ی جمع‬
‫دور‬
‫اولئک ‪ -‬آن ها (‬
‫مذکرو مونث )‬
‫مثال ‪:‬‬
‫هوالء‪ ،‬العبون َ ایرانیّون َ‬
‫ایرانیّات‬
‫هوالء‪ ،‬العبات‬
‫نکته‬
‫برای اسم های جمع مکسرغیرانسان اسم اشاره وویژگی آن بصورت‬
‫مفردمونث به کار می رود‪.‬‬
‫مفیدة‬
‫کتب‬
‫هذه‬
‫مثال‪/‬‬
‫ویژگی‬
‫اسم اشاره جمع غیرانسان‬
‫مفردمونث‬
‫نمونه‪/‬‬
‫جمع‬
‫هذا بستان جمیل‬
‫این باغ زیبایی است‪.‬‬
‫بساتین جمیلة‬
‫هذه‬
‫ُ‬
‫این هاباغ های زیبایی هستند‪.‬‬
‫نکته ‪:‬‬
‫هرگاه « هوالء» و« اولئك » همراه اسم ال دار باشند به معنی«‬
‫این وآن »‬
‫مانند ‪ :‬هوالء الرجال ( این مردان) أُولئ َك الرجا ُل ( آن مردان )‬
‫ولی اگر همراه اسم بدون ال باشند به معنی « اینها» و« آنها »‬
‫میباشند ‪.‬‬
‫اَل َّدرسُ الثّانی ( أالقِس ُم اْلَ َّول)‬
‫ادوات استفهام (کلمات پرسشی)‪:‬‬
‫به کلماتی گفته می شود که در ابتدای جمله پرسشی قرار می گیرند‪.‬‬
‫‪َ -1‬هل ؟ أ ؟‪ :‬یعنی آیا‪،‬این کلمه درموردموجودیت (بودن یا نبودن)سوال‬
‫می کند وبایددرجواب آنها حتما درصورت مثبت بودن از نَ َعم و‬
‫درصورت منفی بودن از ال استفاده می شود‪.‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫َهل هوالء ّ‬
‫طالب؟ نعم هوالء طالب‪.‬‬
‫هذاکتاب محمود‪.‬‬
‫هذاکتاب سعید؟ ال‬
‫أ‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫نکته ‪َ :‬هل بر سر جمله مثبت می آید ‪َ .‬هل زید مریض ‪.‬‬
‫ولی همزه (أ) بر سر جمله مثبت ومنفی می آید ‪ .‬اَ لَم تَف َهم ‪.‬‬
‫اگردوکلمه کنارهم باشندوهردوتنوین یکسان داشته باشنددرترجمه‬
‫به یکی ازآن دوکلمه حرف« ی » اضافه می کنیم‪.‬ازآنجاکه کلمه‬
‫دوم صفت کلمه اول است غالبا حرف« ی » رابه آن اضافه می‬
‫کنیم‪ .‬مثال‪ /‬هذاطبیب ماهر ‪ .‬این پزشک ماهری است‪.‬‬
‫مگراینکه درخواندن سنگین باشدکه بهتراست حرف « ی » رابه‬
‫موصوف اضافه کنیم‪.‬‬
‫مثال‪ /‬ذلک رجل قوی ‪ .‬آن مردی قوی است‪ ( .‬چون مردقویی‬
‫درخواندن سنگین به نظر می آید‪).‬‬
‫نکته ‪َ :‬هل وهمزه حروف استفهام هستند وبقیه کلمات استفهام اسم‬
‫نکته‬
‫هرگاه کلمه « ُک ّل» به مفرد اضافه شود معنی هر واگر به جمع‬
‫اضافه شود معنی همه واگر دارای تنوین با شد معنی هر یک می‬
‫دهد ‪.‬‬
‫مثال ‪ُ :‬کلُّ تلمی ٍذ – هر دانش آموزی‬
‫دانش آموزان‬
‫ُکلُّ التَّالمی ُذ – همه‬
‫اَلقِس ُم الثّانی‬
‫َمن (کیست – چه کسی) برای پرسش درمورداشخاص بکارمی رود یعنی درپاسخ‬
‫آن باید‬
‫َمن ُه َو؟‬
‫هب ؟‬
‫اسم شخصی آورده شود‪ .‬پس از آن فعل یا اسم می آید ‪َ .‬من َذ َ‬
‫مثال‪َ /‬من هذا؟ هذاطالب‪َ .‬من فَع َل هذا ؟‬
‫لِ َمن ؟ ( مال چه کسی ) پرسش درموردمالکیت است که درپاسخ اسم شخصی‬
‫آورده می شود‪.‬‬
‫هذاالکتاب لِمریم‪.‬‬
‫مثال‪ /‬لِ َمن هذاالکتاب؟‬
‫ُ‬
‫توجه‬
‫« َمن » درهردوموردباالمی تواندبه معنی (چه کسانی) نیزبه کاررود‪.‬‬
‫فائزون‪.‬‬
‫الطالب‬
‫الفائزون؟‬
‫مثال‪َ /‬من‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ُ‬
‫نکته ی ترجمه ای‬
‫دربسیاری ازمواقع برای مذکر( َمن ُه َو) وبرای مونث ( َمن ِه َی ) به کار می رود‪.‬‬
‫که ( هو هی) ترجمه نمی شود‪.‬‬
‫اَلقِس ُم الثالِ ُ‬
‫ث‬
‫ما ؟ به معنی چه ‪ ،‬چه چیز‪،‬چیست درموردغیرانسان سوال‬
‫می کند وبصورت (ماذا‪،‬ماهو‪،‬ماهی) نیزبکارمی رود‪ .‬پس‬
‫از آن فعل یا اسم می آید‪.‬‬
‫ما‬
‫ب ؟‬
‫مثال‪ /‬ماهو الجواب؟ جواب چیست؟‬
‫ما تکتُ ُ‬
‫هذا ؟‬
‫ماذا في الحقیبة ؟ چه چیزدرکیف است؟‬
‫نکته‬
‫درسوال ماهو؟ ‪ -‬ماهی؟ (هو ‪ .‬هی ) ترجمه نمی شوند‪.‬‬
‫القصة ؟ داستان چیست؟‬
‫مثال‪ /‬ما هی‬
‫ِ‬
‫باید توجه داشته باشیم که درپاسخ دادن جمله های پرسشی‬
‫می توانیم به دوروش عمل کنیم‪.‬‬
‫‪ -1‬پاسخ کوتاه ( یعنی فقط پاسخ کلمه ی پرسشی رامی‬
‫نویسیم ‪ ).‬ماهذا ؟ الکتاب‬
‫‪ -2‬پاسخ کامل ( یعنی چمله ای کامل می نویسیم‪ ) .‬ما هذا؟‬
‫هذاالکتاب‪.‬‬
‫تذکر‪/‬‬
‫پس بدانیدکه همیشه نیمی ازجواب درسوال وجودداردکه گاهی‬
‫تغییرمی کندکه مابایدفقط جواب کلمه ی پرسشی رابیابیم‪.‬‬
‫ت؟‬
‫مثال‪ /‬هل‬
‫ُ‬
‫الطالب في البی ِ‬
‫الطالب في المدرسة‪.‬‬
‫ت‪ // .‬ال‪،‬‬
‫نَ َعم‪،‬‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫الطالب في البی ِ‬
‫اَل َّدرسُ الثّالِ ُ‬
‫ث‬
‫أین ؟ کجا‪،‬کجاست؟برای پرسش درموردمکان به کارمی‬
‫َ‬
‫رودواغلب بایددرپاسخ آن یکی ازکلمه های‬
‫«أما َم َ‬
‫ک‬
‫حت‪،‬قب َل‬
‫ق‪،‬تَ َ‬
‫َ‬
‫لف‪،‬فَو َ‬
‫‪،‬خ َ‬
‫‪،‬حو َل‪ُ ،‬هنا‪ُ ،‬هنا َ‬
‫‪،‬عن َد َ‬
‫‪،‬بعد‪،‬بین‪،‬ورا َء ِ‬
‫و‪ »....‬بکارمی رود‪.‬‬
‫مثال‪/‬‬
‫الکتاب تحت الحقیبة‪.‬‬
‫الکتاب ؟‬
‫أین‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫توجه‪/‬‬
‫ک به عنوان اسم اشاره به مکان نزدیک ( ُهنا)‬
‫دوکلمه ُهنا و ُهنا َ‬
‫ک) به کارمی روند‪.‬‬
‫ودور( ُهنا َ‬
‫نکته ی ترجمه ای‬
‫‪-1‬درگفت وگوها به جای اینکه ازافرادبپرسیم«اهل کجا‬
‫أین؟» استفاده میکنیم‪.‬‬
‫هستی؟»ازاصظالح « َمن َ‬
‫أین ؟ أنا ِمن اصفهان‪.‬‬
‫( یعنی ازکجایی؟) مثال‪ِ /‬من َ‬
‫‪ -2‬دربسیاری اززبان ها حرف ها درغیر معنی اصلی‬
‫خودبکارمی روندکه آنها اصطالحات آن زبان هستند‪.‬‬
‫مثال‪ /‬قریب ِمن‪ :‬نزدیک به – (درصورتی که ِمن یعنی از‪).‬‬
‫أین» به کارمی روند ونشان دهنده ی‬
‫کلماتی که درپاسخ « َ‬
‫مکان هستنداغلب « الـ وتنوین» نمی پذیرند‪.‬‬
‫مانند‪/‬اَما َم ‪َ .‬ورا َء و‪....‬‬
‫جنب المنضدة‪.‬‬
‫الکتاب‬
‫مثال‪/‬‬
‫ُ‬
‫َ‬
‫اَلقِس ُم الثّانی‬
‫َکم ؟ درموردتعداد پرسش می کندکه درپاسخ آن عدد مورد‬
‫پرسش بیان می شود‪.‬‬
‫اعداداصلی (شمارشی)‬
‫خمسة ‪5‬‬
‫اربعة‪4‬‬
‫ثَالثَة‪3‬‬
‫اثنان‪2‬‬
‫واحد‪1‬‬
‫ِ‬
‫ستّة ‪6‬‬
‫ش َر‬
‫ش َرةَ ‪10‬‬
‫تسعة‪9‬‬
‫سبعة ‪ 7‬ثمانیة ‪8‬‬
‫اَ َح َد َع َ‬
‫َع َ‬
‫ش َر ‪12‬‬
‫‪ 11‬اثنا َع َ‬
‫مثال‪/‬‬
‫ستَّة‬
‫َکم العبا في ال ّ‬
‫صو َرة ؟ ِ‬
‫اثنتان) بعدازاسمی که می شماریم می‬
‫‪-1‬اعداد واحد(واحدة)‪-‬اِثنان(‬
‫ِ‬
‫آیند‪.‬‬
‫اِمرأة واحدة‬
‫ُر ُجل واحد ‪ -‬رجالن ِ اثنان ِ‬
‫مثال‪/‬‬
‫– اِمرأتان ِ واحدتان ِ‬
‫یک زن‬
‫دومرد‬
‫یک مرد‬
‫دوزن‬
‫‪ -2‬اسمی که میشماریم ( معدود ) بعدازعددهای ‪ 3‬تا ‪ 10‬می آید‬
‫وهمیشه جمع است وجنس عددهمیشه متضادمعدود است‪.‬‬
‫مثال‪ /‬ثالثةُ ُکتُب‪ (.‬سه کتاب)‬
‫‪ -3‬اسمی که میشماریم ( معدود ) بعدازعددهای ‪11‬و‪ 12‬می‬
‫آید‪.‬وهمیشه مفرداست واعدادنیز مثل آنها مذکریامونث است‪.‬‬
‫شرة شجرة‬
‫شر یوما‬
‫احدی ع َ‬
‫مثال‪ /‬اثناع َ‬
‫اَل َّدرسُ اَلراب ُع‬
‫پایان‬
‫با آرزوي فردایي بهتر‬