Transcript edalat7

‫عدالت اجتماعی در جوامع چندفرهنگی‬
‫مفاهیم پایه‬
‫فرهنگ و هویت فرهنگی‬
‫تعاریف فرهنگ (‪)1‬‬
‫‪ ‬واژه ‪ culture‬از واژه التینی ‪ cultura‬مشتق شده که به معنی باروری و پرورش است‪.‬‬
‫‪ cultura animi‬را نخستین بار سیسرو به کار برد به معنی باروری و پرورش روح‪.‬‬
‫‪ ‬در قرن ‪ 17‬میالدی این واژه به معنای ارتقاء و تعالی روحی و معنوی فرد به کار می رفت‪.‬‬
‫‪ ‬در قرن های ‪ 18‬و ‪ 19‬میالدی به عنوان توصیفی برای ذهنیت مردم یا ملت به کار گرفته‬
‫شد‪.‬‬
‫‪ ‬از قرن ‪ 20‬در زمره یکی از محوری ترین مفاهیم مطرح در علم مردم شناس ی در آمده که‬
‫معموال به دو معنی به کار می رود‪:‬‬
‫‪ .1‬استعداد رشدیافته بشر در تجسم تجربیات خود از طریق تخیل و خالقیت‬
‫‪ .2‬شیوه های متفاوت زندگی انسان ها که در کردارهایشان نمایان است‬
‫تعاریف فرهنگ (‪)2‬‬
‫‪ ‬ب تیلور‪ :‬فرهنگ یا تمدن‪ ،‬آن تمامیت پیچیده ای است که دانش‪ ،‬اعتقاد‪ ،‬هنر‪،‬‬
‫اخالقیات‪ ،‬قانون‪ ،‬آداب و هر گونه توانایی و عادتی را در بر می گیرد که انسان به‬
‫عنوان عضوی از اجتماع داراست‪.‬‬
‫‪ ‬دانشنامه بریتانیکا‪ :‬رفتاری که مختص انسان اندیشه ورز است‪ ،‬به اضافه اشیاء‬
‫مادی به عنوان بخش جدایی ناپذیر این رفتار‪ .‬فرهنگ به ویژه از ایده ها‪،‬‬
‫اعتقادات‪ ،‬رسوم‪ ،‬قوانین‪ ،‬نهادها‪ ،‬ابزار‪ ،‬فنون‪ ،‬آثار هنری‪ ،‬آداب و مناسک دینی و‬
‫مانند آن تشکیل شده است‪.‬‬
‫‪ ‬دانشنامه کمبریج‪ :‬شیوه زندگی گروهی از مردم که از الگوهای رفتار و اندیشه که از‬
‫نسلی به نسل دیگر منتقل شده است تشکیل می شود‪ .‬این مفهوم شامل‬
‫اعتقادات‪ ،‬ارزش ها‪ ،‬زبان‪ ،‬سازمان سیاس ی‪ ،‬فعالیت های اقتصادی و فنون به‬
‫مثابه ابزار آن می شود‪.‬‬
‫تعاریف فرهنگ (‪)3‬‬
‫‪ ‬فرهنگ عبارت است از منظومه ای از الگوهای رفتاری که از طریق یادگیری‪ ،‬جزء ویژگی‬
‫های اعضای یک جامعه محسوب می شوند‪.‬‬
‫‪ ‬فرهنگ معرف سبک زندگی گروه های معینی از مردم است و شامل هر چیزی می شود‬
‫که گروهی از اشخاص می اندیشند‪ ،‬می گویند‪ ،‬انجام می دهند و می سازند‪ ،‬از جمله‬
‫آداب و رسوم‪ ،‬زبان‪ ،‬هنرهای تجسمی و نظام مشترک رفتار و احساس‪.‬‬
‫‪ ‬فرهنگ در ‪ 3‬مفهوم به کار می رود‪:‬‬
‫‪ .1‬ذوق و سلیقه خوب در هنر و ادبیات‬
‫‪ .2‬الگویی یکپارچه از دانش‪ ،‬باور و رفتار انسان که به توانمندی تفکر انتزاعی و آموزش‬
‫اجتماعی وابسته است‬
‫‪ .3‬مجموعه ای از رفتارها‪ ،‬ارزش ها‪ ،‬اهداف و کردارهای مشترکی که یک نهاد‪ ،‬سازمان یا‬
‫گروه را توصیف می کند‬
‫مفهوم هویت (‪)1‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫اذعان به یک هویت خاص‪ ،‬به طور همزمان به معنی اذعان به تفاوت‬
‫است‪.‬‬
‫هویت در رابطه مجموعه ای از تفاوت هایی شکل می گیرد که به لحاظ‬
‫اجتماعی به رسمیت شناخته می شوند‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬این تفاوت ها برای موجودیت یک هویت‪ ،‬حیاتی هستند‪.‬‬
‫هویت‪ ،‬نیازمند تفاوت است و تفاوت را تبدیل به «دیگری» بودن می کند‬
‫تا پایداری خود را قوام بخشد‪.‬‬
‫هویت‪ ،‬ماهیتا «ارتباطی» و «جمعی» است‪ .‬هویت من از طریق هویت‬
‫های دیگری تعریف می شود که با آن رابطه «این‪ -‬همانی» دارم‪.‬‬
‫هویت من همچنین در مقایسه با چیزهای مختلفی معین می شود که من‬
‫نیستم‪.‬‬
‫مفهوم هویت (‪)2‬‬
‫‪ 3 ‬مفهوم هویت‪« :‬خود» روشنگری‪« ،‬خود» جامعه شناختی‪« ،‬خود» پسامتجدد‬
‫‪ .1‬خود روشنگری بر اساس مفهومی از شخصیت انسانی استوار بود که فرد در آن کامال‬
‫متمرکز و یکپارچه و برخوردار از توانایی خردورزی‪ ،‬آگاهی و عمل تصور می شد‪ .‬کانون‬
‫آن هسته ای درونی بود که با «خود» پا به دنیا می گذاشت و همراه آن آشکار می‬
‫شد‪.‬‬
‫‪ .2‬خود جامعه شناختی‪ ،‬هویت را پلی بر شکاف میان «درون» و «برون» و نیز امر‬
‫شخص ی و امر عمومی می داند‪.‬‬
‫‪ .3‬خود پسامتجدد برخالف خود روشنگری‪ ،‬بدون هویتی ثابت‪ ،‬بنیادین یا دایمی‬
‫محسوب می شود و برخالف خود جامعه شناختی‪ ،‬بی انتهاتر‪ ،‬گوناگون تر و مناقشه‬
‫برانگیزتر است‪ .‬بر این اساس‪ ،‬در نظام های فرهنگی که ما را در بر گرفته‪ ،‬از طریق آن‬
‫«خود» را تصور می کنیم‪ ،‬هویتمان به طور مداوم تغییر شکل می دهد‪.‬‬
‫مفهوم هویت (‪)3‬‬
‫‪« ‬خود» روایی ‪:the narrative self‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫مفهومی از خود که وحدت آن در وحدت روایتی جای دارد که تولد را به زندگی و‬
‫مرگ متصل می کند‪ ،‬مثل حکایتی که سرآغاز را به میانه و سپس به پایان وصل‬
‫می کند‪.‬‬
‫تنها پس از این که بتوانم به این پرسش پاسخ بدهم که «خود را جزء کدام داستان‬
‫می شناسم؟» می توانم به این پرسش که «چه باید بکنم؟» پاسخ بدهم‪.‬‬
‫این واقعیت که «خود» باید هویت اخالقی خویش را از طریق عضویتش در‬
‫جامعه هایی مانند خانواده‪ ،‬شهر‪ ،‬محله و مانند آن بشناسد به این معنی نیست که‬
‫باید محدودیت های اخالقی خاص این گونه جوامع را هم بپذیرد‪.‬‬
‫شورش فرد علیه هویت خویش‪ ،‬همواره راهی است برای بیان آن‪.‬‬
‫هویت فرهنگی‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫در چند دهه اخیر‪ ،‬شکل جدیدی از مفهوم هویت پدیدار شده که به جای تصور‬
‫انسان به عنوان یک تمامیت یکپارچه‪ ،‬هرکس را در پرتو مجموعه ای از ویژگی‬
‫های فرهنگی می شناسد‪.‬‬
‫این ویژگی ها ممکن است منشأهای گوناگون داشته باشد از جمله محل زندگی‪،‬‬
‫جنسیت‪ ،‬نژاد‪ ،‬تاریخ‪ ،‬ملیت‪ ،‬زبان‪ ،‬باورهای دینی و قومیت‪.‬‬
‫فرهنگ به عنوان یک میراث تاریخی‪ ،‬عامل مهمی در شکل گیری هویت هاست‪.‬‬
‫ملت ها بسترساز چارچوب هویت های فرهنگی هستند (واقعیت بیرونی فرهنگی)‬
‫که بر هویت افراد (واقعیت درونی فرهنگی) تأثیرگذار است‪.‬‬
‫گاه ممکن است به جای تعامل یک فرد در درون یک گروه معین‪ ،‬هویت فرهنگی‬
‫در شبکه اجتماعی دوستی بین افراد تجلی یابد‪ .‬در این صورت‪ ،‬افراد هنجارهای‬
‫اجتماعی را از این رسانه ها فرا می گیرند‪.‬‬
‫جامعه فرهنگی‬
‫‪ ‬جامعه‪ ،‬به گروه اجتماعی ای اطالق می شود که معموال در یک مکان‬
‫زندگی می کنند و در نتیجه‪ ،‬عالیق مشترک‪ ،‬درجه ای از تعاون اجتماعی‬
‫و نیز نوعی احساس تعلق میان اعضای آن دیده می شود‪.‬‬
‫‪ ‬یک جامعه فرهنگی‪ ،‬مجموعه ای از افراد است که تجلی یک شیوه‬
‫زندگی است که جامع و فراگیر باشد‪.‬‬
‫‪ ‬فرهنگ‪ ،‬بواسطه زبان‪ ،‬تاریخ‪ ،‬نهادهای جامعه پذیری و سبک زندگی‬
‫مشترک و ادبیات‪ ،‬سبک هنری‪ ،‬سبک معماری‪ ،‬موسیقی‪ ،‬لباس‪،‬‬
‫مناسک و آداب متمایز‪ ،‬پدیدآورنده و تعیین کننده هویت های اعضای‬
‫جامعه فرهنگی است‪.‬‬
‫جوامع فرهنگی چه خیرهای اجتماعی مهمی پدید می آورند؟‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫زمینه انتخاب‪ :‬فرهنگ ها فراهم کننده زمینه انتخاب اعضاء هستند و‬
‫بهره بردن از آزادی سیاسی و استفاده از فرصت ها را میسر می‬
‫سازند‪.‬‬
‫امنیت اجتماعی‪ :‬عضویت در جوامع فرهنگی‪ ،‬در فرد نوعی احساس‬
‫تعلق به وجود می آورد‪.‬‬
‫خودباوری‪ :‬عضویت در جوامع فرهنگی‪ ،‬تقویت کننده این حس در‬
‫افراد است که طریقه زندگی شان ارزشمند است‪.‬‬
‫معنابخشی به زندگی‪ :‬جامعه فرهنگی‪ ،‬روایتی منسجم برای اعضای‬
‫خود فراهم می سازد تا جایگاه هستی شناسانه خود را تعریف کنند‪.‬‬
‫چرا دولت ها نسبت به پاسداشت هویت های فرهنگی متعهدند؟‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫از آن جایی که افراد به طور بنیادین به واسطه هویت های فرهنگ شان شکل‬
‫گرفته و قوام یافته اند‪ ،‬حمایت از دولت ها از حقوق شهروندی شان به حمایت از‬
‫هویت های فرهنگی شان تسری می یابد‪.‬‬
‫دولت ها نه تنها مسئول حفظ اشخاص‪ ،‬بلکه مسئول تأمین شرایط برای اعمال‬
‫حق آن ها در تعیین سرنوشت خودشان نیز هستند که به فعالیت هایی مرتبط است‬
‫که بر مبنای ایده آل های آنان از زندگی سعادتمندانه صورت می گیرد‪.‬‬
‫شهروندان اجتماعات پیچیده و متنوع‪ ،‬سزاوار به رسمیت شناخته شدن هویتی‬
‫هستند که فراتر از حق تجمع‪ ،‬آزادی بیان و تساهل و مدارا است‪.‬‬
‫حق تعیین سرنوشت بر اساس هویت فرهنگی و نیز حفاظت از فرهنگ ها‪ ،‬منبعث‬
‫از حق شهروندان در جهت تحقق ایده آل هایشان از زندگی سعادتمندانه نشأت می‬
‫گیرد‪.‬‬